پیامهای آسمان در این زمینه به زمین منتقل میشود و اتمام حجت، چنان که باید و شاید صورت میگیرد.
امّا کسانی که با وجه آسمانی هدایت و رسالت پیامبر بیگانهاند و جایگاه ولایت و سرپرستی مردم را تنها از منظر قدرت و حکومت میبینند، از آغاز بعثت رسول خاتم و گرایش مردم به پیام و پیامبر، با هم پیمان میبندند که پس از ارتحال پیامبر، قدرت و حکومت را در دست بگیرند و در میان قوم و قبیلۀ خود به توارث حفظ کنند.
این طرح و توطئه در کمال ناباوری شکل میگیرد و در مرئی و منظر مردمی که سفارشات خدا و پیامبر را در مورد تکلیف امّت پس از ارتحال پیامبر دیده و شنیدهاند، خلاف آنچه مقرّر شده، محقّق میشود.
و به این ترتیب در مقابل اسلام نبوی یا علوی، اسلام دیگری شکل میگیرد که اتفاقاً در موضع قدرت و حاکمیت قرار دارد که میتواند حقایق آسمانی و وقایع تاریخی را تحریف کند و منویات خود را بر کرسی بنشاند.
آنچه مسلم است مردمی که با عشق و باور و امید به اسلام گرویدهاند و پیامبر آسمانی را به چشم دیدهاند، به هیچ عقیده و مرامی جز اسلام تن نمیدهند و هیچ حکومتی جز حکومت اسلامی را نمیپذیرند.
پس حاکمیت بعد از ارتحال پیامبر، ناگزیر است که حتیالامکان ظواهر دین اسلام را در ویترین حکومت حفظ کند و اساساً منبر و محراب پیامبر را با داعیۀ اسلام و مسلمانی در اختیار بگیرد. هر چند که قلباً و عملاً کمترین اعتقاد و التزامی به آن نداشته باشد.