اصولاً یکی از اصلیترین ویژگیهای جوامع بشری، دگرگونی و رشد کمّی و کیفی آنهاست. اگر تنها بتوان یک قانون کلی برای جوامع انسانی برشمرد، بدون شک عدم سکون و دینامیسم رشد و تغییرات اجتماعی و به تبع آن تغییرات زیستی و فضایی است که بخش عمده مباحث و نظریات علمی را به خود معطوف داشته است. در این میان گذر اجتماعات انسانی از زندگی پراکنده و روستانشینی به سوی شهرنشینی متمرکز که امروزه شکل غالب سکونت انسانی در همهجای جهان محسوب میشود، یکی از عمدهترین و جهانیترین تغییراتی است که انکار آن حتی از عهده عقل سلیم نیز خارج است؛ بنابراین جهانی که ما در آن زندگی میکنیم جهان شهری است. این رشد سریع شهرنشینی و شهرگرایی تقریباً تمامی کشورهای جهان اعم از توسعهیافته و درحالتوسعه را شامل شده و آنطورکه از آمارها برمیآید حدود ۶۵ درصد از کشورهای درحالتوسعه در شهرها ساکنند. شهرها بهرغم تمام دستاوردهای تمدنی، انسانی و توسعهای که داشتهاند امروزه مملو از عدم تعادلهای فضایی، اجتماعی و زیستمحیطی هستند که تمام فعالیتهای انسانی و کالبدی را تهدید میکند؛ بهطوریکه میتوان مدعی شد شهرها زادگاه مسائل اجتماعی هستند.