فلسفه، روانشناسی، جامعهشناسی و انسانشناسی هرکدام موضوعات جداگانهای هستند که دنیاهای متفاوتی دارند. یک ذهن برتر زمانی میدرخشد که بتواند در همهی این دنیاها حرفی برای گفتن داشته باشد. مقالههای دکتر آذردخت مفیدی در کتاب مطلق در ذهن ایرانی تلفیقی از دنیاهای فلسفه و انسانشناسی با نگاه روان و جامعه شناسانه است.
کتاب مطلق در ذهن ایرانی برای نخستین بار در سال 1387 منتشر شد. انتشارات قطره ناشر تخصصی این کتاب است و تاکنون کتاب مطلق در ذهن ایرانی را چهار بار تجدید چاپ کرده است. کتاب مطلق در ذهن ایرانی کتابی متفاوت است که در آن نویسنده مسائل و مشکلات اجتماع و جامعه را از زاویهی روانشناسی و جامعهشناسی بررسی کرده است. این کتاب مجموعه مقالاتی است که دکتر آذردخت مفیدی در طول سالها در نشریات مختلف چاپ کرده است. مفیدی معتقد است که ذهن ایرنیان قحطیزده شده است. او سعی دارد در این کتاب با بررسی و تحلیل رفتارهای قالب ایرانیان در چهارچوب روانشناختی به خوانندگان یک الگوی تکرارشونده و مریض را نشان دهد و بگوید این قحطیزدگی از چه روشی قابل بررسی است.
در این مقاله، آذردخت مفیدی شخصیت و نماد هیتلر، رهبر حذب نازی را تحلیل کرده است. او در ابتدای مقاله از خوانندگان میپرسد:«هیتلر یک دیکتاتور قلدر بود. اما آیا به او قدرتمند هم میتوان گفت؟» تمایزی که مفیدی بین قلدری و قدرتمند بودن قائل میشود، با نظریهی فروید دربارهی «من (ego)» توضیح داده میشود.
مفیدی در این فصل توضیح میدهد که «قدرت» از یک منِ رشد یافته و پخته بهوجود میآید. در حالیکه «قلدری» از همانندسازی با یک وجدانِ اخلاقی سختگیر و بیرحم و تنبیهکننده شکل میگیرد. او در ادامه مراحل شکلگیری خودشیفتگی را بررسی میکند و میگوید:«خودشیفتگی از اختلال رابطهی مادر و کودک در نحستین سالهای زندگی و به خصوص یک سال اول تولد نشات میگیرد. اگر نیازهای کودک ارضا نشود و کودک ناکامی زیادی تحمل کند، دچار احساس ناکامی، تحقیر و ناامنی شدید میگردد.»
مفیدی در این مقاله روی نگاه سنتی جامعهی ایرانی تمرکز میکند. او میگوید به دلیل وجود این نگاه سنتی، همهی بخشهای اجتماع مثل خانواده، آموزش و پرورش و دین و مذهب تحت تاثیر این نگاه سنتی قرارمیگیرند. نویسنده این سنتها را تحلیل و بررسی میکند. او ابتدا دو مسیر رٌشدی مختلف را ترسیم میکند:«یکی رشد فرد از ابتدای تولد تا بلوغ. دیگری رشد جامعه از نسلی به نسل دیگر». دکتر مفیدی معتقد است برای جلوگیری از بهوجود آمدن بحران (Crisis) باید انسانها خودآگاهیشان را افزایش بدهند. مفیدی خودآگاهی را آگاه شدن به سنتهای فردی و اجتماعی و یافتن ساز و کارهای اعمال آنها در زندگی و سعی در تغییر و تبدیل آن بر طبق واقعیت اینجا و اکنون تعریف میکند. او در ادامهی مقاله دربارهی تاثیرات فردی و اجتماعی بر سنتها بحث میکند.
«شاید هیچکدام از مقالههای این کتاب به اندازهی این مقاله قابل لمس نباشند.» آذردخت مفیدی مقاله را با این جملهها آغاز میکند: «خیابان های شهر پر از اجسام فلزی و متحرک به نام اتومبیل است. این اجسام در ظاهر وسیلهی حمل و نقل انسانهایی هستند که درونشان قرار میگیرند، اما در واقع ارتباط عاطفی-روانی عمیق بین اتومبیلها و رانندگان آنها وجود دارد.» مفیدی معتقد است که انسانها با اتومبیلهای خود همانندسازی میکنند و ناخودآگاه با آن یکی میشوند. او امنیت را مهمترین نیاز بشری میداند و معتقد است که اتومبیل در روان انسان، هم احساس امنیت بوجود میآورد و هم احساس قدرت.
مقایسهی دوران نوزادی و احساس ناامنی انسان در آن دوران با فرآیند رانندگی کردن، یکی از بخشهای جذاب این بخش است که مفیدی معتقد است خواندن آن میتواند برای درک الگوهای رانندگی ایرانیان مفید باشد.
در این مقاله ابتدا رشد روانی انسانها بررسی میشود؛ مفیدی عمل وابستگی به قدرت را توضیح میدهد: «کودک نمیتواند خودانگیخته عمل کند و مسئولیت بپذیرد. کودک اعمالش بر اساس براساس عواطف و غرایز اوست، عواملی که لزوما ربطی به واقعیت ندارد.» مفیدی بلوغ را به دست آوردن همهی چیزهایی که کودک ندارد تعریف میکند و با نگاهی عمیق به فرهنگ ایران بلوغ را در چهارچوب جامعهی ایرانی بررسی میکند. او معتقد است شکلگیری حکومت ایرانی بر اساس دو عنصر فرهنگ پدرسالاری و فرهنگ سنتی است و بدون وجود این دو عنصر تشکیل حکومت ممکن نیست.
مفیدی در ادامهی این مقاله نیاز یا عدم نیاز به وجود ایدئولوژی در حکومت را بررسی میکند. او ایدئولوژی را «شناخت ایده» تعریف میکند. او میگوید:«حکومتی که میخواهد رشد کند و سبب رشد افراد یک ملت شود نباید منحصر به یک ایدئولوژی خاص باشد، یا باید متشکل از ایدئولوژیهای مختلف باشد و سیستم تشکیل دهندهی آن به گونهای عمل کند که ایدئولوژیهای مختلف باهم کنار بیایند یا باید فاقد یک ایدئولوژی خاص باشد و نقش تعدیلکننده برای سطوح پایینتر قدرت باشد که در آن افراد صاحب ایدئولوژیهای خاص هستند.»
این مقاله که نامش عنوان اصلی این کتاب هم هست از نگاه دکتر مفیدی مهمترین مقالهی کتاب است. آذردخت مفیدی در این مقاله به بررسی تقابل بین خیر و شر و نقش عمیق آن در فرهنگ و اسطورهی ایرانی پرداخته است. او ابتدا هر دو جنبه را بررسی میکند و مسیر رسیدن به هر نقطه را شرح میدهد. مفیدی میگوید:«خودشیفتگی در جامعهی ایرانی بسیار دیده میشود. مصداق این ادعای کهنه که میگوید هنر نزد ایرانیان است و بس!»
مفیدی مقاله را با تعریف «قانون» و الزام وجود قانون آغاز میکند. او معتقد است که در زندگی هر انسانی دو سری قانون وجود دارد، دستهی اول قوانین حاکم بر اجتماع است که بیشتر مردم تا حد زیادی با آنها آشنایی دارند. و دومین دستهی قوانین حاکم بر شخص است. در شرح این مقاله آذردخت مفیدی یکبار دیگر به نظریات فروید برمیگردد و روان انسان را بر اساس آن شرح میدهد.
نخستین انتشار این مقاله در روزنامهی ایران در سال 1384 بوده است. دکتر مفیدی در این مقاله نیازهای انسان به اعتماد و اعتماد کرده را بررسی میکند و معتقد است که اعتماد کردن به انسان احساس امنیت و قدرت میدهد و این موضوعات به انسان عزتنفس و احساس تسلط برخود و هستی را در انسان تقویت میکند. دکتر مفیدی معتقد است که زمانی که جامعهی انسانی بتواند تفاوت بین وابستگیهای کودکانه را با دوستداشتن بالغانه درک کند، آنگاه میتوان گفت که جامعه به ثبات و اعتماد به نفس رسیده است.
آذردخت مفیدی در این مقاله نماد مادر را در خانوادهی ایرانی بررسی میکند و تحلیل آسیبشناختی ارتباط مادر و فرزند را قدمی مهم و موثر در بهبود وضعیت جامعهی ایرانی میداند. مفیدی توضیح میدهد:« اولین احساسی که نوزاد انسان با تولد خود تجربه میکند، یک ناامنی عمیق و اضطراب ناشی از آن است. ناامنی تهدید حیات به واسطهی مرگ است و اضطراب، واکنش عاطفی بدوی نسبت به این تهدید.» دکتر مفیدی در ادامه این مقاله به نظریات فروید بازمیگردد و ارتباط بین مادر و فرزند را از نگاه او بررسی میکند.
این مقاله در واقع مصاحبهی دکتر مفیدی با گروه اندیشهی همشهری است. مهمترین سوالی که در این مقاله به آن پاسخ داده میشود، این است که آیا انسان قرون وسطی محصول فرهنگ قرون میانه اروپا است یا محصول کلیسای کاتولیک؟
دکتر مفیدی معتقد است:« مهمترین ویژگیهای کشیشان کلیسا به نظر من باید از زاویهی اخلاقی مورد بررسی قرار بگیرد.» او باور دارد علت بروز فساد بین برخی از کشیشهای کلیسا «خودبرترانگاری» آنها بوده است.
دکتر مفیدی در این مقاله ابتدا علتهای بروز خشم را بررسی میکند و پرخاش را به سه دسته آشکار، نافرهیخته و خودانگیخته تقسیم میکند. او با نگاهی عمیق به روان انسانها ریشههای پرخاش را رصد میکند.
قدرت و امنیت موضوعی است که دکتر مفیدی در بیشتر مقالههایش مطرح میکند. او در ابتدای مقاله واژههای «خطر»، «امنیت» و «قدرت» را تعریف میکند. او معتقد است قدرت و امنیت با یکدیگر رابطهی متقابل دارد و این دو واژ] تنها از دو طریق بدست میآیند: بیارتباط انسانی و ارتباط انسانی. انجام یک کار، بهکار بردن خلاقیت و داشتهها مثل ثروت و شهرت از جمله عواملی هستند که فرد بدون ارتباط انسانی قدرت و شهرت را درک میکند اما هدف مقاله شناسایی این عوامل نیست. نویسنده هدف مقاله حاضر را بررسی امنیت و قدرت در روابط انسانی در نظر گرفته است و دربارهی آن مطالبی را نوشته است.
دکتر آذردخت مفیدی روانشناس و روانکاو ایرانی است که در سال 1340 متولد شد. او دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشتهی روانشناسی بالینی است، مفیدی در سال 1373 وارد دانشگاه علوم بهزیستی شد و در آنجا به تدریس پرداخت. او با گذراندن دورههای تخصصی روانکاوی و شخصیت شناسی کهن الگوها توانست در حوزههای زیادی مانند روان درمانگری و درمانگری زوج و خانواده متخصص شود.
آذردخت مفیدی کتابهای زیادی را در حوزهی روانشناسی نوشته است. آثار او عبارتاند از: «حکمت بالغانه زیستن»،«من در معنای روانشناختی»،«بلوغ دوم؛ بلوغ روانی»،«یک چکه خورشید»، و مطلق در ذهن ایرانی که انتشارات قطره، به عنوان ناشر تخصصی کتابهای دکتر مفیدی، همهی آنها را منتشر کرده است. شما میتوانید نسخهی الکترونیکی و پی دی افpdf کتابهای دکتر آذردخت مفیدی را از فیدیبو خرید و دانلود کنید.