آدمکشی کار آسانی نیست. برخلاف آنچه در رسانهها گزارش میشود، درصد بسیار کمی از ترورها با موفقیت انجام میشود. برنامهریزی و تمهیدات زیادی برای پیادهسازی نقشههای مجرمانه لازم است که به شکلگیری یک فرقه متشکل از آدمکشهای حرفهای منجر میشود. حشاشین فرقهای آدمکشی است که زیر لایههای پیدای شهر قرنهاست که جنایاتی انجام میدهد تا خواستههای اربابان خود را اجابت کند. آنها کیستند؟ از که فرمان میگیرند و چه هدفی را دنبال میکنند؟
رمان حشاشین داستانی هیجانی و دلهرهآور است. راهبهای به نام والنتیان به آرشیو اسناد کلیسای واتیکان دسترسی پیدا میکند و از رازی مخوف سر در میآورد. دانستن این راز به قیمت جانش تمام میشود. برادرش بنیامین وکیلی که سابقا راهب بوده تصمیم میگیرد قاتل خواهرش را پیدا و او را مجازات کند. هرچه بن بیشتر دربارهی علت قتل خواهرش تحقیق میکند، درهای بیشتری به رویش باز میشود و ماجرا بیخ پیدا میکند. ماجرایی پر جنایت که در دوران رنسانس و حکومت خاندان بورجا در واتیکان ریشه دارد. کشف راز قتل خواهر، بن را با گروهی آدمکش حرفهای با سرکردگی هورست من مواجه میکند. هورست من کشیشی دستنشانده است که ماموریتهای ویژهای برای شخص پاپ انجام میدهد. با پیشروی داستان، بن مرحله به مرحله با معماهای گوناگونی روبهرو میشود که وضعیتی پرخطر برای او به وجود میآورند.
تامس گیفورد نویسندهی کتاب، حدود نه سال دربارهی واتیکان و حکومت کلیسایی در تاریخ تحقیق کرد. حاصل پژوهشهای او دستیابی به حقایقی از روابط پنهان دولت مذهبی واتیکان، نفوذ سیاستمداران در واتیکان، ثروتاندوزی و فساد پاپ است. گیفورد رمان حشاشین را بر پایهی این مدارک و واقعیتها نوشته است. حشاشین فراتر از داستانی خواندنی از رمزگشاییهای یک وکیل از ماجرای قتل خواهرش، قدرت کلیسا و سوءاستفادهی آن از تقدسباوری را بررسی میکند.
علاقهمندان میتوانند برای دانلود کتاب حشاشین از انتشارات ققنوس در فرمت pdf به سایت فیدیبو مراجعه کنند.
یکی از موضوعات پرمخاطب در طول تاریخ، روایتهای داستانی از شخصیتها و رویدادهای تاریخی است. حشاشین یکی از این پدیدههای تاریخی است که بهقدری دربارهی آن اطلاعات ضد و نقیض وجود دارد که به افسانه شبیه شده است. طی قرنها نویسندگان و مورخین مختلفی به زعم خود دربارهی آن سخن گفتهاند و امروزه هم داستانها، اقتباسهای سینمایی و حتی بازی کامپیوتری بر اساس آن ساخته میشود.
یکی از روایتهای مشهور، شرححالی از یک شخصیت مشهور تاریخی به اسم «حسن صباح» است. «صباح» یک مبارز ایرانی بود که در دورهی سلجوقیان به مخالفت با حکومت فاطمیون برخاست که در تلاش بودند تا بر ایران تسلط یابند. «صباح» که مخالف ظلم و ناعدالتی بود و به فساد سیاست اعتراض داشت، خیلی زود یارانی باوفا به دور خود جمع کرد که به حشاشین معروف شدند. بیشتر یاران«صباح» که به آنها فدایی میگفتند، از طبقات متوسط، پایین و محروم جامعهی ایرانی بودند. این طبقات اجتماعی بیشترین حمایت و پشتیبانی را از حشاشین کردند. مجموعه تدابیری که «صباح» در فرماندهی نیروهای خود در عملیاتهای سرنگونی دشمنانش انجام میداد، زبانزد است. او مردی باهوش بود که بهخوبی میدانست با تعداد افراد کمتر در مقابل نفرات بیشتر دشمن نیاز به استفاده از روشها و سلاحهای جنگی منحصر به فردی دارد تا به وسیلهی آنها بتواند به پیروزی برسد. «صباح» وقت زیادی برای آموزش نیروهای خود صرف میکرد. هدف اصلی «صباح» و گروهش، به دست آوردن اطلاعات از دشمن و ترور دفاعی آنها بود. مکتب «حسن صباح» به حشاشیون معروف شد که بر خلاف برداشت اروپاییها به معنای داروفروش است زیرا «صباح» و یارانش از طریق فروش گیاهان دارویی امرار معاش میکردند. مبارزات حشاشین منجر به آزادی اسماعیلیان از تسلط خلفای فاطمیون شد. با رهبری «صباح»، اسماعیلیان توانستند در سوریه و ایران متمرکز شوند و آزادانه فعالیت کنند.
اسماعیلیها تعداد زیادی قلعه در اختیار داشتند که بزرگترین آنها قلعهی «الموت» است. این قلعه بر فراز کوه قرار داشت که باعث اشراف به فضای اطراف و کنترل محدوده میشد. افسانههای بسیاری دربارهی قلعهی «الموت» گفته شده است. برخی بهدلیل وجود باغهای پرثمر و زنان زیبارو «الموت» را تکهای از بهشت بر روی زمین نامیدند.
طبق مستندات بهجا مانده، حشاشین به مدت بیش از 100 سال توانستند در برابر سلجوقیان و صلیبیها مقاومت کنند ولی در برابر حملهی مغول شکست خوردند. بقایایی از قلعهی «الموت» در حوالی قزوین از این گروه افسانهای به یادگار مانده است.
گروه حشاشین را بهخاطر اقدامات سازمانیافتهشان در قتل، یکی از اولین گروههای ترور در تاریخ میدانند. یکی از منابع تاریخی، گزارش سفر امپراطور رم «فردریک بارباروسا» است. او دربارهی حشاشین گزارش داده که گروهی بدون قانون هستند، در قلعهها بر فراز کوهها زندگی میکنند و از روشهای مرموز و حیرتانگیز برای قتل و دفع دشمنانشان استفاده میکنند. بر اساس این گزارش، حشاشین منسوب به فرقهی اسماعیلیه تا پیش از شروع جنگهای صلیبی تعداد زیادی قلعه از الموت در ایران تا اطراف دمشق و ترکیه در خاورمیانه داشتند.
هدف مسیحیان از جنگهای مسیحی تصرف دوبارهی سرزمینهای مقدس واقع در شام بود. با شروع جنگ، فاطمیون نیز اقداماتی در تدارک جنگ و مقابله به مثل با آنها انجام دادند. حشاشین در این میان با هر دو طرف مبارزه کردند. تصویری که «بارباروسا» از حشاشین ارائه میدهد، گروهی مخوف و مرموز است که اعضای افراطی و وفاداری دارد که با مصرف مواد مخدر به نوعی حالت از خودبیخودی دست مییابند تا راحتتر آدم بکشند.
وصف حال حشاشین در سفرنامهی «مارکوپولو» جهانگرد نیز آمده است در حالی که بیش از صد سال از مرگ «صباح» گذشته بود. بر اساس روایت مارکوپولو، الموت باغی زیبا مملو از میوههای گوناگون است که جوانان برای اولینبار با مصرف حشیش به آن وارد شده و از مواهب آن لذت میبرند. بهقدری این مکان برایشان خواستنی است که دوست ندارند هرگز آنجا را ترک کنند. بازگشت به این باغ پاداشی است که صباح به یارانش میدهد در صورتی که تمام فرمانهایش را به درستی انجام دهند.
تمام این روایتها در هالهای از ابهام قرار دارد و میتوان به صحت آنها شک کرد. چیزی که در همهی این داستانها مشترک است، اشاره به ویژگیهای این گروه از جمله مهارتهای رزمی، وفاداری بی قید و شرط، قتلهای مخفیانهی گسترده و سلاحهای حشاشین است.
تامس گیفورد (1937_2000) نویسندهی آمریکایی رمانهای هیجانانگیز است. او شهرت جهانی خود را با چاپ کتاب «عامل هوای خنک» به دست آورد. کتاب حشاشین را در سال 1990 منتشر کرد و در آن ماجرای فساد کلیسا و سوءاستفادهی واتیکان از قدرتش را شرح داد. حشاشین تامس به معنای ترور و آدمکشی است و اینبار ردای کشیشی به تن کرده است.
انتشارات «ققنوس» این کتاب را با ترجمهی «جواد سیداشرف» منتشر کرده است. نسخهی pdf کتاب حشاشین اثر گیفورد برای خرید و دانلود در فیدیبو قرار گرفته است.
گفتنش آسان است، ولی من هم چیز زیادی نمیدانم. ببین، پسرم، حشاشین کسانی بودند که در قرون وسطی و بهخصوص در دروان رنسانس، در سالهای حکومت پاپِ خاندان بورجا، یعنی در زمانی که استفاده از زهر برای از بین بردن مخالفین، مد روز بود، برای پاپ و به دستور پاپ آدم میکشتند. حشاشین، ابزاری مهم و کارساز برای اجرای سیاستهای دربار پاپ بودند. نکته تعیینکنندهای که خواهر شما سخت به آن چسبیده بود، کسب اطلاعات دربارهی شایعاتی بود که درمورد از سر گرفته شدن فعالیت حشاشین بر سر زبانها افتاده بود. منظور، شروع فعالیت مجدد حشاشین در سالهای جنگ جهانی، اینجا، یعنی در شهر پاریس است. البته، این فقط یک شایعه بود و خود من هیچوقت به طور جدی آن را باور نکردم. در آن سالها بازار شایعه داغ بود. ولی ویکار با من فرق داشت. برخورد او با این نوع شایعات بسیار جدیتر از برخورد من بود. ویکار، دیوانهی دسیسه و توطئه بود. او در زمان تهیه فیلم «مرد سوم» در وین بود. از دیدن این فیلم سیر نمیشد، شاید بیشتر از ده بار آن را دیده بود. عاشق دسیسه بود و در هر گوشه توطئهای را میدید و دسیسهای را بو میکشید. به همین دلیل بود که دوست داشت دربارهی کلیسا گزارش تهیه کند. و کلیسا در این مورد یعنی در دسیسهچینی و کارهای توطئهآمیز هرگز او را ناامید نکرد. ویکار دربارهی توطئههای درون کلیسایی همیشه خبرهای دستاولی داشت. رابی همیشه میگفت صدارت عظمای رایش سوم یا کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی، در مقایسه با کلیسا، به یک کودکستان پر از کودک معصوم میماند؛ میگفت: کلیسا مجموعهای از گروههای توطئهساز، دسیسهباز و مکانی پر از نجواهای توطئهآمیز در راهروهای تاریک، صداهای ناشناس در اتاقهای خالی و مجموعهای از دسیسهچینان است که در پشت کرکرههای بسته به ساختن شایعه مشغولند...به هر حال، ویکار به همین دلیل ماجرای حشاشین را جدی و واقعی تصور میکرد... چون دقیقا با تصویری که در ذهن خود ساخته بود، تطابق داشت... ویکار ادعا میکرد که شخص ناشناسی در سالهای جنگ، گروه حشاشین را دوباره فعال کرده و آنها را به انجام عملیات در پاریس وادار کرده بود.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 6.۲۳ مگابایت |
تعداد صفحات | 912 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۳۰:۲۴:۰۰ |
نویسنده | تامس گیفورد |
مترجم | جواد اشرف |
ناشر | گروه انتشاراتی ققنوس |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | The Assassini |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۵/۰۹/۱۳ |
قیمت ارزی | 6 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
این رمان عالیه.بین رمانای جنایی واقعا میدرخشه. البته کارآگاهی نیست.منظورم از کارآگاهی اینه که مثل کارای آگاتا پر از توضیح های منطقی و جست و جو های پر از دیالوگ نیست.یا عین کانن دویل،با یه نگاه ،همه چیز مشخص نمیشه.یه رمان جنایی سطح بالاست و واقعا از خوندن هر خطش لذت بردم.و خصوصا اینکه صحنه سازی های نویسنده بسیار قوی هه.شاید بعضی جاها به نظر بعضی ها خسته کننده بیاد توصیفاتش اما اینجا این نکته وجود داره که نویسنده با مهارت خیلی ظریفی چنان به کتابش جلوه میده که انگار داری فیلم میبینی و این به نظرم نقطه قوته. واقعا گیفورد به یکی از نویسنده های مورد علاقم بعد این رمان تبدیل شد. و ترجمه بسیار روون و خوبی داره و من در طول رمان متوجه نقطه ضعفی در اون نشدم. هرچند به نظرم رمان انقدر سنگین بود که به صحنه های عاشقانه اش درست پرداخته نشده بود.ولی در کل عالی!!
من اینو خیلی وقت پیش خوندم ،ولی نظرمو الان میدم،یک داستان زیبا وپر از معما یک راهبه کشته میشه وبرادرش دنبال علت مرگ اون میگرده ،ما میدونیم قاتل کیه وچرا میکشه اما نمیدونیم پشت ماجرا چیه وکیه،کمی طولانیه ولی اصلا حوصله ات سر نمیره،غافلگیرکننده است تا پیش پاپ وواتیکان هم میره.اگر ماجراهای به شیوه این که مربوط به کلیسا وپا پ وواتیکان باشه رو دوست دارین پیشنهاد میدم این کتاب وفرشتگان وشیاطین دن براون رو حتما بخونید،اگه وضع پولی خوبی دارین صوتی کتاب دن براونو با خوانش آقای قناعت پیشه بخونید.
حشاشین محافظ های حسن صباح هستن، اگر اسم کتاب رو همون آساسین می ذاشتین بهتر میشد چون هیچ ربطی به پاپ ندارن!!!ولی بهرحال برای سرگرمی و حس کنجکاوی من خریداری کردم ،بخونم.
در ابتدا کتاب خیلی جذاب و پرکششی بود ولی از یک سوم کتاب به بعد خیلی کشدار و حوصله سر بر شد کلا کشش اینو داره که تا آخر خونده بشه ولی واقعا با نصف این حجم خیلی بهتر بود تموم بشه ، فضای جالبی داره ، کتاب جدی و عمیقی نیست و بیشتر شبیه کتابهای زرده اما زنگ تفریح بدی نیست، ایرادای منطقی زیاد داره ، نخون ین هیچیو از دست ندادین، بیشتر بدرد نوجوانها میخوره تا بزرگسالا
کسایی که به رمان های جنایی و راز آلود و هیجانی علاقه دارن این کتابو نباید از دست بدن. بی نظیره.. تقریبا ۸۰ صفحه ی اولشو خوندن یه کم کسل کننده است.. اما بعد از اون به حدی جذاب میشه که نمیشه کتاب رو زمین گذاشت... بی نظیره.. من عاشق این کتابم و نسخه ی فیزیکیشو دارم
کتاب جذابی بود اما متاسفانه یک سوم اول کتاب روایت بشدت کند و حوصله سربری داره اما بعدش رفته رفته داستان ریتم خودشو پیدا میکنه ازون کتابای جناییه که هر صفحهش یه سوپرایز جدید داره. اخرای کتاب هم که فکر میکنی داستان تموم شده و اینا جمع بندیه نویسنده تیر آخرو شلیک میکنه :) خلاصه که اگه اهل ژانر جنایی و ماجراجویی هستین اینو از دس ت ندین
داستان کلی کتاب جالب بود..اما ارتباطی به اسمش نداشت، چون نام حشاشین برای کتاب این تصور رو پیش میاره که قراره درباره تاریخچه حشاشین و فعالیت هاشون بخونیم نه فقط اشاراتی به اون ها در متن داستان...در ضمن داستان پردازیه خیلی مفصل و کش داری بود که خسته کنندش کرد.. اما در کل جالب بود
اوایل کتاب به خاطر فضا سازی و توضیحات زیاد داستان کمی کسل کننده پیش میره ولی از یه جایی به بعد دیگه نمیشه کتاب رو زمین گذاشت... ضمن موضوع جنایی اش اطلاعات تاریخی زیادی هم میشه از داستان به دست آورد.
رفیقم کجایی..دقیقا کجایی... یعنی ممکنه زیر این کتاب یه روزی کامنت بذاری؟!!!? تو کتابخون مورد علاقه ی منی... می دونم وقتی خوندیش یه سرس ب فیدیبو می زنی... منتظرتم....?
به نظرم یکی از بهترین کتاب هاییه که هر شخصی میتونه بخونه به طوری که کاملاً حس میکنی داری یه فیلم میبینی یا حتی خودت در بطن روایت قرار داری به شدت خوندنش رو پیشنهاد میکنم واقعاً ارزش هزینه کردن رو داره