حاشیهنشینی به معنای اعم، شامل تمام کسانی است که در محدوده اقتصادی شهری ساکن هستند ولی جذب اقتصاد شهری نشدهاند، جاذبه شهرنشینی و رفاه شهری این افراد را از زادگاه خویش کنده و به سوی قطبهای صنعتی و بازارهای کار روانه ساخته است.
این افراد اکثرا روستاییانی هستند که به منظور گذراندن زندگی بهتر راهی شهرها میشوند. این تعریف بر مبنای دیدگاه اقتصادی بوده و بسیار کلی است و میتوان با افزودن تعریف دیگری به غنای آن افزود؛ یعنی حاشیهنشینها کسانی هستند که در سکونتگاههای غیرمتعارف همراه با ساکنان بافت اصلی شهر زندگی میکنند و بیشتر بر اثر نیروی دافعه خاستگاه اصلی خود (چون فقر و بیکاری) و کمتر تحت تأثیر عوامل جاذب شهری از زادگاه اصلی خویش (ایل، روستا، شهرهای کوچک) رانده شده و به شهرهای بزرگتر روی میآورند. از آنجایی که اکثر این گروهها مهارتهای لازم را برای جذب در بازار کار شهری مانند سواد و امکانات مالی مناسب ندارند عامل پسراننده شهری آنها را از شهر به حاشیه سوق میدهد. حاشیهنشینی شهری با وجود ارتباط انکارناپذیری که با مشکل مسکن دارد منحصرا در این مسئله خلاصه نمیشود، بلکه ابعاد گوناگون فرهنگی، اجتماعی و... دارد.