«دخمهی شیرین» برداشتی است نو ازمنظومهی «خسرو و شیرین» نظامی، با چشماندازی از تاریخ ساسانیان، و جنبههایی از فرهنگ زرتشتی در پسزمینهی آن.
اینجا در تخیلی انعطافپذیر (و با تمرکزی شدید بر موضوع و زمان و مکان که خاص زیباییشناسی تراژدیهاست) هدف ما تنها نشان دادن روایتی نمایشی یا دوباره و ساده شده از این منظومهی گرانسنگ و زیبا، یا تاریخ خونبار و کهن نیست. بلکه با وارد کردن این اثر کلاسیک تغزلی بهعنوان منبعی غنی در چرخهی خلاقیتهای امروز، خواستهایم گونهای بازخوانی تراژیک ارائه دهیم. و کوشیدهایم تا در چارچوبی تحلیلی و امروزین توضیح دهیم چگونه در شرایط زور و خودکامگی حتی عشق و روابط مهرآمیز انسانی هم میتوانند دستمایهی ستیزهای بیرحمانه، و یا بهتر بگوییم بهانه و انگیزهای برای یک «جنگ قدرت» تمام عیار باشند. و میبینیم چگونه ستمکاری چون «شیرویه» حتی برای به چنگ آوردن «دیگری» از کشتن و قتل نفس دیگران هم رویگردان نبوده و به آسانی حق حیات و آزادی سایرین را نفی میکند.
آیا میتوان همه چیز را تاخت زد؟ تجارت مهر و روح شدنی است؟ خریدن دل و باور وجود دارد؟ روان دیگری را هم میتوان به زور از آن خود کرد؟ در برابر زور و ستیز جز اصالت و باور و مهر، یا پاکی روانهای نیرومند، به راستی چه هماورد دیگری باقی است؟