هرمنوتیک یا رویکرد تفسیری، تلاشی برای دستیابی بهمعنا (Meaning) از طریق تفسیر (Interpretation) متن (Text) است. این رویکرد میان تبیین (Explanation) و تفهّم (Understanding) تفاوت میگذارد؛ بدین بیان که تبیین به دستدادن علل عام حادثهای از حوادث است، درحالی که تفهم، کشف معنای نهفته در حادثهای یا فعلی است در زمینه اجتماعی خاص. لذا هدف این رویکرد عبارت است از بازسازی معنا و محتوای اعمال و نظمهای اجتماعی. به همین سبب رویکرد تفسیری، رویکردی معناکاوانه است و متنی که از آن یاد شد، میتواند شامل متون نوشته شده چون کتب، و یا نانوشته چون پدیدههای اجتماعی باشد. این عمل رمزگشایی یا فهمیدن معنای اثر، کانون علم هرمنوتیک است. علم هرمنوتیک مطالعه فهم و به ویژه فهم متون است. علم طبیعی روشهای فهم اعیان طبیعی را دارد، اما فهم آثار مقتضی هرمنوتیک است؛ علم فهم به صورتی که فهم متناسب با آثار از آن حیث که آثارند باشد. میدان این علم از آنجا گسترش یافت که کوششی بود برای وصف نحوههای بهویژه «تاریخیتر» و «انسانگرایانهتر» فهم. علم هرمنوتیک وقتی به اصیلترین ساحتهایش دست یافت که از انباشت روشهای توضیح متن دور شد و کوشید مسأله هرمنوتیک را درون افق برآورد کلی از خود تفسیر ببیند...