جنگ و کشمکش اصلیترین موضوع اغلب متون ادبی و نمایشنامههای بزرگ جهان است. نگاهی به آثار ادبی بزرگی نظیر شاهنامه فردوسی، جنگ و صلح، ایلیاد و ادیسه، هملت، شاه لیر و چندین و چند نام دیگر تأییدی بر این مدعاست که جنگ، نقشی کلیدی در موضوع اصلی این متون و حتی پیشبرد داستان آنها دارند.
پیوند جنگ و طنز هر چند پیوندی غیر محتمل و ناممکن به نظر میرسد اما برخی از آثار هنری که به خوبی توانستهاند روی این خط باریک گام بردارند و موفق باشند. این گونه آثار ادبی نمایانگر این مدعا هستند که مرز بین جنگ و طنز خیلی هم طولانی نیست.
هر چند در برخی از این متون جنگ فقط یک زمینه است اما در اغلب آثار ادبی جدید، نویسندهها تلاش کردهاند از زمینه خارج شوند و به تشریح دلاوریها و پیروزیهای ملت خود بپردازند. از این منظر شاید بتوان گفت ادبیات و علیالخصوص ادبیات نمایشی مهملی برای ایجاد روحیه شکستناپذیری در میان مردم جوامع مختلف درآمده است.
ایرانیان به دلیل سابقه درخشان تاریخی خود در نبرد با دشمنان خارجی برای حفظ مهین دارای داستانهای حماسی و نمایشی فراوانی هستند. شاهنامه فردوسی یکی از متون قدیمی ادب پارسی است که داستانها و نمایشهای حماسی و نیز رزمندگان و جنگاوران در آن نقشی بی بدیل دارند. افسانههای آرش کمانگیر، کاوه آهنگر، سیاوش، رستم و سهراب و... ترسیم کننده بخشی از شور حماسی و جنگاوری و مهین پرستی ایرانیان دارد.
کمبود و شاید بتوان گفت فقر ادبیات نمایشی؛ چه از لحاظ کمی و چه از منظر کیفی مسئلهای است که از نظر برخی تحلیلگران دور نبوده است.
اینکه فقر ادبیات نمایشی در ایران وجود دارد امری پذیرفته شده است، اما چاره و درمان این معضل فرهنگی چیست نیز خود پرسشی اساسی است.