مفهوم خانواده وسنتهای گذشته یکی از هستههای اصلی و اولیه در بیشتر کتابهای داستانی به ویژه در رمانهای کلاسیک بوده است. روابط پدر و مادر با فرزندان و روابط خواهران و برادران با هم از موضوعاتی است که در روند داستانی بیشتر این کتابها تاثیرگذار بوده و نتایجی خوشحالکننده یا غافلگیرکننده برای خواننده داشته است. اما میتوان این پرسش را مطرح کرد که افراد میتوانند بدون خانواده و گذشتهی خود هویتی مستقل داشته باشند یا نه. جورج الیوت در رمان بلند و زیبای آسیاب کنار فلوس داستانی از روابط خانواده، دورهی کودکی، عشق و شایعهپراکنی روایت میکند.
خلاصه کتاب آسیاب کنار فلوس
ماگی و تام خواهر و برادری هستند که پدرشان آقای تالیور، صاحب آسیاب و مزرعهی کنار فلوس است. ماگی دختری باهوش، مهربان و با استعداد است که همیشه از برادر خود حمایت میکند. اما تام برادر بزرگتر برخلاف ماگی، پسری زودرنج و سختگیر است که زود عصبانی میشود، تام فرزند مورد علاقهی مادر است چرا که مادر معتقد است ماگی دختری سربه هوا و دردسرساز است. سالها بعد زمانی که آقای تالیور ورشکست میشود. ماگی عاشق پسری به نام فیلیپ میشود. تام با ازدواج ماگی و فیلیپ مخالفت میکند چون فیلیپ پسر مردی است که پدرشان به خاطر اختلاف با او ورشکست شده است به همین دلیل ماگی ناچار میشود از عشق خود دست بکشد. اوج داستان از زمانی شروع میشود که مدتی بعد ماگی به دیدن دخترخالهی ثروتمندش و نامزد او میرود. اما این دیدار مشکلاتی را برای ماگی به وجود میآورد که باعث طرد و منزوی شدن او در خانواده و جامعه میشود و در آخر پایانی تلخ برای او رقم میخورد.
جورج الیوت یکی از نویسندگان برجستهی انگلیسی است که به خاطر دیدگاههای رئالیستی و روانشناختی که دارد در دنیای ادبیات مشهور است.
در بیشتر فصلهای کتاب، راوی به همهی اتفاقات آگاه است. راوی بینش دقیقی از همهی شخصیت ها به خواننده میدهد و افکار و احساسات آنها را نشان میدهد. با این حال، راوی گاهی با استفاده از «من» به شخص اول تغییر پیدا میکند و مستقیما خواننده را «شما» خطاب میکند. این تغییر راوی از دانای کل و صدای شخص اول، خواندن داستان را از یک ریتم تکراری خارج میکند.
آسیاب کنار فلوس داستانی درام و تراژیک است که در آغاز سدهی نوزدهم انگلستان اتفاق میافتد. مضمون داستان آسیاب کنار فلوس تقابل بین علایق شخصی، آرزوها و امیال با وظایف انسانی از جمله حمایت خانوادگی است و طرح کلی داستان بر این اساس پیش می رود. ماگی با آن ظاهر غیر معمول، کنجکاوی، قدرت فکری و تمایلات پر شورش به هیچ وجه با جامعهی سنتگرایی که در آن زندگی میکند تناسب ندارد. ماگی دختری است که هرگز به خاطر زیرکی و استعدادش مورد توجه و تحسین قرار نمیگیرد و دیگران او را درک نمیکنند و در جامعهای زندگی میکند که هیچ فرصتی برای شکوفایی استعداد هایش به او ارائه نمی شود. در این جامعه اینگونه به نظر میرسد که زنان حتی با داشتن توانایی علمآموزی، بدگویی و شایعهپراکنی را به مطالعه و افزایش آگاهی ترجیح میدهند. در چنین جایی ماگی نمیتواند استعدادهای خود را بپروراند و تنها احساس نارضایتی میکند به این ترتیب ماگی تمام وظایف خود را به عنوان یک زن در جامعه در جهت عکس انجام میدهد تا از این طریق بتواند به خواسته هایش دست پیدا کند.
یکی دیگر از درونمایههای داستان همین تصمیمگیریهای شخصیتها است. انتخابهایی که نه سفید هستند و نه سیاه، کاملا درست و کاملا غلط نیستند اما عواقبی در پی دارند. ماگی همیشه رفتارهای تبعیض جنسیتی را از خانوادهاش نسبت به خود و برادرش تام دیده است. همین موضوع میتواند دلیل تمایل ماگی و هدایت او به سمت حرفه و کارهای مردانه شود اما هیج مسیر معقولی برای او قابل دسترس نیست و برای رسیدن به این خواستهها باید وظایفش را قربانی کند. در مقابل وظایف موجود در جامعه برای فردی خلاق و زیرک همچون ماگی خیلی لذتبخش نیست و انتخاب این مورد نیز برای او بسیار سخت است. به این ترتیب میتوان متوجه شد او ناچار به انتخابی سخت بین وظایف انسانی و تمایلاتش است.
تناقض جالبی که نشان از نبوغ الیوت در این داستان میدهد تعهد ماگی به گذشته، خانواده و جامعهای است که در عین حال او حاضر به ترک آنهاست. گذشتههای فرد و خاطرات آن بخش عظیمی از درون شخصیتهای این داستان است. بعضی از شخصیتها به دنبال رهایی از گذشته و زندگی در آینده هستند و بعضی تنها میخواهند در گذشتهی خود زندگی کنند. برای مثال اگرچه به نظر میرسد ازدواج با استفان بهترین فرصت برای ماگی است تا یک زندگی شاد و آرام را تجربه کند اما او تصمیم میگیرد استفان را ترک کند و بر این باور است که تمام فرصتهای داشتن زندگی شاد تنها در بازگشت به زندگی سنتی گذشته خلاصه میشود. حتی دکتر کن که از ماگی به خاطر پایبند ماندن به ارزشهای مذهبیاش قدردانی میکند هم به او توصیه میکند آنجا را ترک کند و همهچیز را فراموش کند تا بیشاز این آزار نبیند اما ماگی تصمیم دیگری میگیرد.
تلاش های ماگی که نویسنده آنها را روایت میکند، تنها دربارهی بحث کلی فرهنگ بیتفاوتی نسبت به نسلهای گذشته نیست بلکه دربارهی پیشرفت و آزادی بیشتر برای زنانی محدود مثل ماگی است.
ماریان یا ماریآن ايوانز با نام مستعار جورج الیوت(1880-1819) رماننویس، شاعر، روزنامهنگار و مترجم برجستهی انگلیسی دوره ویکتوریاست. ماریآن به این دلیل نام مستعار مردانهی جورج الیوت را انتخاب کرد که مسائل زندگی شخصیاش بر موفقیت و مطرح شدن آثارش تاثیر نگذارد.
پدر ماریان نجار و بنا بود و ماریان سومین فرزند پدر بود. او در 16 سالگی مادرش را از دست داد و با ازدواج خواهر مسئولیتهای خانه به دوش ماریان افتاد. اما ماریان در همان سنین جوانی شروع به یادگیری زبانهای ایتالیایی، آلمانی، یونانی و لاتین کرد. او به شدت به خواندن کتاب و موسیقی علاقه داشت و به زیبایی پیانو مینواخت، آن هم در دورهای که چنین کاری برای دختران نزد عموم پسندیده نبود.
در سال 1849 پدر ماریان درگذشت. او که تنها شده بود و برای گذران زندگی نیاز به درآمد داشت تصمیم گرفت از تجربیاتاش در نویسندگی استفاده کند و زندگی جدیدی برای خود بسازد.
ماریان به دفتر انتشاراتی به سردبیری «جان چپمن» در لندن رفت و آنجا مشغول به کار روزنامهنگاری شد. از جمله افراد مشهوری که ماریان در لندن با آنها ملاقات داشت «چارلز دیکنز»، «هریت مارتینو»، «جورج گروت» و «هربرت اسپنس» بودند. افرادی که هر کدام کم و بیش تاثیری بر زندگی او داشتند.
اولین اثر داستانی ماریآن رمان باشکوه «آدامبید» بود که در سال 1859 منتشر شد. این کتاب توجه همگان را به خود جلب کرد و باعث شهرت او شد. یک سال بعد از موفقیت رمان «آدام بید» او رمان بلند « آسیاب کنار فلوس» را نوشت و آن را به همسرش«جورج هنری لویس» تقدیم کرد. رمانی که میتوان سایههایی از زندگی خود نویسنده به ویژه دوران کودکیاش را بر آن دید.
رمان«سیلاس مارنر» قصهی جذاب مرد بافندهای است که جورج الیوت آن را در سال 1861 منتشر کرد.
ماریآن که رفته رفته با زندگی شهری لندن انس گرفته بود و مشکلات جامعه را از نزدیک لمس میکرد در سالهای 1871-1872 رمان دیگری با عنوان «میدل مارچ» را منتشر کرد. رمانی که داستان شهری به نام میدل مارچ را روایت میکند. این کتاب نقطه عطفی در تاریخ رماننویسی محسوب میشود. یکی از دلایل محبوبیت رمان «میدل مارچ» داستان واقعی آن است که مشکلات و دغدغههای مردم شهر را بیپروا بیان میکند. مضمونی که جز الیوت در آثار نویسندگانی همچون «چارلز دیکنز» و «جین آستین» هم میتوان دید.
جورج الیوت یکی از نویسندگانی است که آثار ادبی متنوعی دارد. او رمان سیاسی از جمله رمان «افسانهی جوبال» و رمان تاریخی مثل «رومولا» را در کارنامه خود دارد. بیشتر داستانهای او در انگلستان اتفاق میافتند و سبکی واقعگرایانه را از وضعیت جامعهی خود نشان میدهند.
جورج الیوت بعد از دو سال مبارزه با بیماری کلیوی در سن 61 سالگی در حالیکه 7 رمان و 11 کتاب شعر از خود به جای گذاشت از دنیا رفت.
دانلود کتابهای «میدل مارچ»، «سایلاس مارنر» و «ادام بید» از جورج الیوت برای علاقهمندان به آثار کلاسیک در سایت فیدیبو امکانپذیر است.
ابراهیم یونسی مترجم پیشکسوت و باتجربهی ایرانی است که بسیاری از آثار بزرگ از نویسندگان مطرح جهان را به فارسی برگردانده است. یکی از کتابهایی که اولین بار در ایران با برگردان یونسی به فارسیزبانان معرفی شد کتاب «آسیاب کنار فلوس» بود که در سال 1368 از سوی انتشارات نگاه در628 صفحه روانه بازار شد. این رمان بلند کلاسیک در سال 1390 برای چهارمین بار تجدید چاپ شد.
برای دانلود و خرید کتاب «آسیاب کنار فلوس» با ترجمهی ابراهیم یونسی از سایت فیدیبو اقدام کنید. دو برگردان دیگر از این اثر هم در بازار کتاب موجود است. «آسیاب رودخانه فلاس» عنوان دیگری است که نشر مرکز آن را با ترجمهی «احد علیقلیان» منتشر کرده است.
«پژمان هوسمی نژاد» مترجم دیگری است که این اثر را با عنوان «آسیاب رودخانه فلاس» به فارسی برگردانده و نشر واژه آن را منتشر کرده است.
آقای تالیور یکی دو دقیقهای درنگ کرد، سپس هر دو دستش را در جیبهای شلوار فرو برد، تو گویی امیدوار بود رهنمودی در این باره از آن ناحیه به دست آورد.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 4.۸۱ مگابایت |
تعداد صفحات | 628 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۲۰:۵۶:۰۰ |
نویسنده | جورج الیوت |
مترجم |