کتاب شلیک کن رفیق نشر ثالث

دختری در بحبوحه‌ی جنگ متولد شد. صدای آژیر خطر و بمباران خاطرات کودکی‌اش شدند و سایه‌ی جنگ بر زندگی‌اش سایه انداخت. هنوز هم صدای فریاد مردم برای فرار به پناهگاه، در گوشش می‌پیچد و پخش اخبار یا صدای نوحه‌ای، تمام خاطرات کودکی‌اش را با پس زمینه‌ی جنگ در ذهنش تداعی می‌کند. خاطرات آن روزها همراه همیشگی‌ اوست. او و هم نسلانش وارث دوران جنگ‌اند. 30 سال بعد، دختر از دوران کودکی و سال‌های جنگ می‌گوید به زبان نسلی که نجنگید اما تبعات جنگ را به دوش کشید. اندیشه فولادوند در مجموعه شعر شلیک کن رفیق، جنگ و خاطراتش را با زبانی شاعرانه توصیف می‌کند.

مجموعه شعر شلیک کن رفیق، روایتی کاملا شخصی از روزهای جنگ

شلیک کن رفیق دومین مجموعه شعر اندیشه فولادوند شاعر جوان است که پس از عطسه های نحس اولین اثر او روانه بازار کتاب شد. فولادوند در شلیک کن رفیق خاطرات خود را از سال‌های جنگ روایت کرده است. از آنجایی‌که فولادوند در زمان جنگ متولد شده و سن بسیار کمی در آن دوران داشته، حس نوستالژیک اشعار او قابل توجه است. او توانسته با بهره‌گیری از نماد‌های دهه‌ی شصت، حس آن سال‌ها را به خوبی در ذهن خواننده تداعی کند.

اشعار و ترانه‌های کتاب در قالب سه دفتر «خاموش یک، دو و سه» منتشر شده‌اند. قطعه «شلیک کن رفیق» که نام مجموعه‌ی شعر از آن گرفته شده است در دفتر «خاموش. یک» آورده شده است. این قطعه در سال 1383 سروده شده و درباره‌ی روزگار جنگ است. فولادوند علاوه‌بر صحبت درباره‌ی جنگ، سعی داشته است که در قسمت‌ها و قطعات ابتدایی کتاب پرسش‌های بنیادین خود را نیز مطرح کند. او در این‌باره می‌گوید: «غلظت غالب این اثر به خصوص در مثنوی اول، نوستالژی است. ولی بستر، طرح پرسش‌های بنیادین است. شاید برخورد در وهله‌ی اول برای کسی که با شاعرانگی یک اثر خیلی حرفه‌ای برخورد نمی‌کند و صرفا یک خواننده است، پررنگ به نظر برسد.»

درون‌مایه اشعار مجموعه شلیک کن رفیق

جنگ تنها درون‌مایه‌ی مجموعه شعر شلیک کن رفیق نیست بلکه مضامین دیگری همچون بازی‌های کودکانه، عشق، نوستالژی، تهران و عشق به سینما و هنر نیز در اشعار به چشم می‌خورد. فولادوند اشعار دهه‌ی هشتاد خود را در این کتاب گردآوری کرده است. بعضی اشعار کاملا شخصی هستند به طوریکه برای مخاطب گنگ و بی معناست. شاعر در این اشعار خاطرات و دغدغه‌های ذهنی‌اش را با احساسات خود در آمیخته و در نهایت قطعات زیبا اما شخصی را خلق کرده است. از اشعار شخصی فولادوند می‌توان به شعر «تم اشعار» اشاره کرد که در قسمت «خاموش. یک» آورده شده است.

«امشب از هر نخ سیگار بدم می‌آید

از خودم از همه انگار بدم می‌آید

ماجرا تا به همین جا پر خود آزاری‌ست

از همین بیت اسفبار بدم می‌آید

عشق، عاشق، کلمه، درک وطن، آزادی

از مرور تم اشعار بدم می‌آید

امشب از درک خودم از جریان تحلیل

از همین لحظه اقرار بدم می‌آید

آزمایش که نشان داد زمان نسبی بود

من از این قاعده بازار بدم می‌آید»

اندیشه فولادوند، از شعر تا سینما

اندیشه فولادوند شاعر، بازیگر و موسیقی‌دان ایرانی در سال 1361 متولد شد. او در خانواده‌ای فرهنگی رشد کرده است؛ پدرش «فرهاد فولادوند» شاعر، مادرش معلم و خواهرش دارای مدرک دکترای ادبیات و روزنامه‌نگار است. اندیشه فولادوند تحصیلات خود را در رشته‌ی فلسفه ادامه داده است و تاثیر فلسفه در شعرهایش به چشم می‌خورد. به‌عنوان مثال در شعر «سمت هیچ»، او از کتاب «خرد و انقلاب» نوشته‌ی «هربرت مارکوزه» که عقاید هگل در آن شرح داده شده است، استفاده کرده است:

«فن‌آوری ژن، تفتیش حزب گِل                                                          تحلیل مارکوزه از مکتب هگل»

او علاوه‌ بر شاعری، در حوزه‌های دیگر هنر از جمله بازیگری و موسیقی نیز فعالیت دارد. او برای اولین بار در فیلم «مریم مقدس» ایفای نقش کرد. اما نخستین نقش جدی و پررنگ خود را در فیلم «سرباز‌های جمعه» ساخته «مسعود کیمیایی» تجربه کرد. در کارنامه‌ی بازیگری فولادوند، آثار سینمایی و تلویزیونی بسیاری دیده می‌شود. یکی از برجسته‌ترین آثار اندیشه فولادوند در مقام بازیگر، ایفای نقش در فیلم «سنگ اول» ساخته «ابراهیم فروزش» است که برای او «نخل زرین» بهترین بازیگر نقش اصلی زن را به ارمغان آورد.

از مهم‌ترین آثار سینمایی او می‌توان به بازی در فیلم‌های «سن‌پترزبورگ»، «کلاشینکف»، «سنگ، کاغذ، قیچی» و «خانوم» اشاره کرد. او همچنین تجربه‌ی بازی در سریال‌های تلویزیونی را نیز دارد که «تنهایی لیلا»، «پشت‌بام تهران»، «بچه مهندس» و «بانوی عمارت» بخشی از کارنامه‌ی تلویزیونی اوست. در حوزه‌ی تئاتر، فولادوند تجربه‌ی کمتری دارد و «چاله» مهم‌ترین اجرای او بر صحنه‌ی تئاتر است.

اندیشه فولادوند و موسیقی

اندیشه فولادوند تاکنون دو مجموعه‌ی شعر خود را در قالب دکلمه منتشر کرده است. «آخرین حرف معاصر» نخستین اثر اوست که با آهنگسازی «فریبرز لاچینی» تولید و با صدای فولادوند منتشر شد. دومین اثر او نیز، با نام «یک خیابان سهم یک افسانه نیست» در سال 1391 منتشر شد. «کارن همایون‌فر» آهنگساز برجسته‌ی کشور، آهنگسازی قطعات آلبوم رو بر عهده داشت و اندیشه فولادوند قطعات را دکلمه کرده است. مجموعه‌ی «یک خیابان سهم یک افسانه نیست» درون‌مایه‌ی جنگ دارد و فولادوند خاطرات و نوستالژی‌هایش را از زمان جنگ روایت کرده است.

اندیشه فولادوند در پاسخ به سوالی که درباره‌ی چگونگی حس نوستالژیک شاعری که در زمان جنگ متولد شده و همچنین استفاده‌ی او از نمادهایی همچون «صادق آهنگران» (نوحه‌سرای زمان جنگ) که مربوط به زمان کودکی شاعر است اینگونه پاسخ داد: «دوران جنگ مصادف است با نوزادی و خردسالی من و هرکسی که هم‌سن من باشد. چون من متولد اول دهه‌ی شصت هستم. به هرحال صداهایی یا نمادهایی در آن دوران وجود داشتند که روی شنوایی و بینایی ما، خواسته ناخواسته و فارغ از اینکه متعلق به چه طبقه‌ای از اجتماع هستیم تاثیر گذاشته است...من ترجیح می‌دادم معتدل‌ترین و نرم‌ترین نماد‌ها را انتخاب کنم که کمترین زمختی را داشته باشد و آن موسیقی غالب آن دوران است. یعنی موسیقی جنگ و صدایی‌که این موسیقی را در گوش ما می‌نشاند... صدای حاج صادق آهنگران از آن روزها باقی‌مانده و ته‌نشین شده.»

علاوه‌بر اشعاری که با صدا و دکلمه‌های اندیشه فولادوند منتشر شده است برخی دیگر از اشعار او توسط خوانندگان موزیک پاپ ایران خوانده شده اند. باتوجه به لحن و سبک شعرهای فولادوند، اشعار این شاعر جوان کشور، بارها در قالب قطعات موسیقی به گوش مخاطبان رسیده است. چند قطعه از مجموعه شعر شلیک کن رفیق مثل «پل نیومن»، «شلیک‌کن رفیق» و «حرف‌های شخصی» با صدای «رضا یزدانی» خواننده مطرح کشور در قالب دو آلبوم «سلول شخصی» و «ساعت فراموشی» روانه‌ی بازار موسیقی کشور شده‌اند. یزدانی همچنین شعر «گرامافون» را هم در قالب تک آهنگ منتشر کرده است. 

یکی دیگر از مهم‌ترین اشعار اندیشه فولادوند در مجموعه شلیک کن رفیق، شعر «طهران تهران» است که آغازگر دفتر سوم «خاموش. سه» است. «داریوش مهرجویی» به همراه «مهدی کرم‌پور» فیلمی با همین عنوان تولید کردند و شعر با صدای رضا یزدانی در قسمتی از فیلم به‌طور کامل اجرا شد.

انتشار مجموعه شعر شلیک کن رفیق

نشر ثالث، مجموعه شعر شلیک کن رفیق را در سال 1392 در قطع رقعی روانه‌ی بازار موسیقی ایران کرده است. خرید آنلاین و دانلود کتاب (pdf) از طریق سایت و اپلیکیشن فیدیبو نیز امکان‌پذیر شده است.

در شعری از مجموعه شعر شلیک کن رفیق می‌خوانیم

 

پایان ماجراست شلیک کن رفیق
تا کاوه ناکجاست شلیک کن رفیق
دستور میدهم آتش عزیز من
عالیجناب خواست شلیک کن رفیق

اجرای حکم مرگ اسمش که قتل نیست
این جمله آشناست شلیک کن رفیق
به‌به که لحن او فرمان آتش است
در معرفت خداست شلیک کن رفیق
مرگ موقتی در مد نشست کرد
اندیشه در کماست شلیک کن رفیق
متن وصیتم شرح مصیبت است
بی‌روضه کربلاست شلیک کن رفیق
یک راز سر به مُهر با اون نگفته ما
قلبی که جا به جاست شلیک کن رفیق
قلبم نحیف و داغ بر حسب اتفاق
ماسیده سمت راست شلیک کن رفیق
مهلت نمانده است من خسته ام بجنب
سیگار من کجاست شلیک کن رفیق
بعد از یکی دو پُک من حاضرم تو هم
لطفا به سمت راست شلیک کن رفیق

من با کمال میل رو به گلوله‌ام
این تیر بی‌خطاست شلیک کن رفیق
از چند روز پیش حس کرده‌ام که مرگ
اجرای انتهاست شلیک کن رفیق
وقت صدور عشق از قول من بگو
منصف شدن ریاست شلیک کن رفیق
لطفا ریلکس باش هم عود روشن است
هم دود در فضاست شلیک کن رفیق
این تنگی نفس از اضطراب نیست
هه، نه مشکل از هواست
شلیک کن رفیق
اصلا مهم نبود اخبار دست ساز
کلتت چه خوش صداست شلیک کن رفیق
ژانر و سیاق جبر وسترن محض بود
پایان همین فناست شلیک کن رفیق
اما دوئل نداشت وسترن انتها
یک کلت بین ماست شلیک کن رفیق
عرق تراژدی در من سقوط کرد
ارزان بی‌بهاست شلیک کن رفیق

دیگر نمیکشم بدجور خسته‌ام
تقدیر هم نخواست شلیک کن رفیق
من باختم قبول تقصیر عشق بود
نا گفته برملاست شلیک کن رفیق
این خطبه‌ی طلاق یا زخم هجر نیست
سیرک گلوله‌هاست شلیک کن رفیق
وقت شمارش از سه تا حدود صفر
لطفا به سمت راست شلیک کن رفیق
من چک نوشته‌ام حامل برای ختم
دست علیرضاست شلیک کن رفیق
یک عمر وقف شعر یک عمر وقت عشق
پایان در ابتداست شلیک کن رفیق
من خواب دیده‌ام مرگم موقتی است
تعبیر آن خطاست شلیک کن رفیق