«هرچه میرفتند به جایی نمیرسیدند و اول نمیدانستند که نمیرسند و بعد میدانستند که نمیرسند و با این حال میرفتند و میرفتند و میرفتند و همین بود که بود.»
همین دو جمله کافیست تا تصویری عجیب از بیقراری سربازان وطن در ذهن شکل بگیرد. تصویری که محمدرضا بایرامی از جنگ تحمیلی به خوانندگان ارائه میدهد و ترکیبی غنی از اضطراب، شجاعت و عشق به وطن است. جنگ تحمیلی ایران و عراق بیشتر از هر رویداد دیگری تاریخ کشور ایران را تحت تاثیر قرار داده است. محمدرضا بایرامی در کتاب آتش به اختیار داستان سربازانی را روایت میکند که در روزهای آخر جنگ، راه سنگر را گم کردهاند و در جدال با تشنگی دنبال راهی برای نجات هستند.
محمدرضا بایرامی نوشتن کتاب آتش به اختیار را سال 1368، بعد از اتمام جنگ تحملی آغاز کرد. او این کتاب را زمانی نوشت که سرباز بود و بعد از آتش بس به پشت جبهه برگشته و با ابهت و درد آن روزها درگیر شده بود. بخشهایی از رمان در همان سال 1368 در برخی از نشریات منتشر شد اما بعد از مدتی بایرامی نگارش کتاب را متوقف کرد و تا بیست و چند سال بعد هرگز به سراغش نرفت.
بایرامی در سالهای اخیر نگارش کتاب آتش به اختیار را از سر گرفت. نسخهی تکمیل شدهی کتاب آتش به اختیار سال 1389 برای نخستین بار و سپس در سال 1397 برای دومین بار، توسط انتشارات کتاب نیستان منتشر شد.
دانلود کتاب الکترونیکی آتش به اختیار اثر محمدرضا بایرامی از فیدیبو امکانپذیر است.
محمدرضا بایرامی در کتاب آتش به اختیار داستان سربازانی را روایت میکند که در روزهای آخر جنگ بعد از یک عملیات سنگین راه خود را گم کردهاند و برای حفظ جان خود به دنبال راهی برای نجات هستند. داستان از زاویهی ذهن سربازی روایت میشود که آرزوی نویسنده شدن دارد. سربازی که همیشه در فکر نوشتن داستان و خاطرات عجیب اجداد با شکوهش بوده اما مسیر زندگیاش طوری رقم خورده میخورد که تمام عظمت خاندانش در چشمش تغییر میکند. داستان از زبان این سرباز روایت میشود و محمدرضا بایرامی با درهمآمیختگی گذشته و حال و عدم رعایت خط زمانی، داستان جنگ تحمیلی ایران و عراق از زاویهی دیدگاههای جدیدی به تصویر میکشد.
محمدرضا بایرامی در مصاحبهای دربارهی معنی اسم کتاب آتش به اختیار و دلیل انتخاب این نام برای کتابش گفته است: « آتش به اختيار يك اصطلاح جنگي است كه ديدهبانها به كار ميبرند و از آن بوي جنگ سنگين ميآيد. وقتي گفته ميشود آتش به اختيار، يعني هرجا را كه زديد، زديد و همه جا هدف است. از سوي ديگر، ميتواند نشانهي آشفتگي و بههم ريختگي باشد و شدت يك جنگ را نشان دهد. در واقع، چون اين عنوان توانسته است بار كلي داستان را به عهده بكشد، از آن استفاده كردهام.»
محمدرضا بایرامی از لحنی ساده، روان و عامیانه برای نوشتن این کتاب آتش به اختیار استفاده کرده است. استفاده از این لحن، باعث بهوجود آمدن صمیمیت بین نویسنده و خواننده شده است و به خواننده این پیام را میرساند که شخصیتهای داستان کسانی جز انسانهای عادی و زمینی نیستند.
قهرمان کتاب آتش به اختیار، در حال گذراندن دوران خدمتش در جنگ است؛ به این معنی که او برای در جنگ بودن داوطلب نشده است و به نوعی به اجبار در حال جنگیدن است.
بایرامی در داستانش نشان میدهد که برای قهرمان بودن در جنگ لازم نیست که افسری تنومند باشی بلکه داشتن یک ذهن قوی کافیست تا بتوانی قهرمانی منحصربه فرد باشی. بایرامی دربارهی انتخاب قهرمان داستانش میگوید:«فضاي سربازي كمتر مصادره شده است؛ جامعهي ما يكي از عادتهاي اساسياش همين مصادرههاست، هر چيزي را سعي ميكند مصادره كند و مهري بزند رويش و بيندازدش يك گوشه براي خرج مناسب و گه گاهي بگويد دست نزنيها، صاحب دارد. فضاي سربازي كمتر اين مهر را خورده است.»
نکته دیگری که دربارهی کتاب آتش به اختیار مهم است انتخاب زمان وقوع داستان است. زمان وقوع داستان در کتاب آتش به اختیار آخرین روزهای جنگ است. بایرامی دربارهی انتخبا این زمان میگوید: «داستاننويس معمولا سعي ميكند فرازهايي را انتخاب كند كه بزنگاهها هستند و نقاط عطف هستند. اين روز بهخصوص كه داستان با روايت آن آغاز ميشود، يعني 21/4/67 دقيقا يكي از نقاط عطف و بزنگاههاست كه فرصتهايي از اين دست هميشه براي يك نويسنده وجود ندارد. در آن روز عراق يك حملهي بسيار وسيع انجام داد و 27/4/67 عملا آتشبس پذيرفته شد و جنگ به پايان رسيد. اتفاقاتي كه در آن روزهاي پاياني رخ داد، بهخصوص از نظر داستاني و دراماتيك بودن بسيار حائز اهميت بود كه براي خود من به عنوان كسي كه در آن منطقهاي كه داستان از آن سخن ميگويد، حضور داشتم، مغتنم بود. اين در محاصره افتادنها، بيابان و تشنگي و سرگرداني و... تصور ميكنم در ياد تمام سربازان منطقهي جنوب مانده است. تصور كه نه؛ مطمئنام اين روز در ياد آنها مانده؛ چون روز بسيار خاصي است و تكليف جنگ در اين روز مشخص ميشود. جنگ تمام ميشود و تنها عمليات مرصاد حدود يك هفته بعد از آن انجام ميشود و بعد از آن اتفاقي نميافتد. در نتيجه، چون آن زمان، فراز حساسي بود و خود من هم در آن حضور داشتم، از اين قضيه استفاده كردم.»
بعد از جنگ تحمیلی؛ در فضای ادبی و هنری ایران ژانری متفاوت و تازه تحت تاثیر هشت سال جنگ، شکل گرفت. نام این ژانر به پاس ایستادگیهای رزمندگان در طول این هشت سال «دفاع مقدس» نامیده شد. کتابها، مقالات، فیلمها و آثار هنری زیادی با موضوع دفاع مقدس خلق شدند.
ادبیات دفاع مقدس در ایران با رمان «زمین سوخته» از «احمد محمود» آغاز شد. این رمان حاصل درد و رنجی است که احمد محمود بعد از شنیدن خبر شهادت بردارش به دوش کشید و برای لمس جنگ تا جنوب کشور سفر کرد. نویسندگان بزرگ دیگری بعد از «احمد محمود» آثاری را در ژانر دفاع مقدس نوشتند: «قاسمعلی فراست»، «مرتضی سرهنگی»، «مجتبی رحماندوست» و محمدرضا بایرامی تعدادی از این نویسندگاناند.
چند سال بعد از اتمام جنگ، با گسترش دانش نویسندگان و استفاده از سبکهای تازه برای خلق اثر، دیدگاهی ضد جنگ وارد ژانر دفاع مقدس شد. آثار ضد جنگ، آثاری هستند که در آسیبهای روانی جنگ را به تصویر میکشند و ذات جنگ و جنگیدن را زیر سوال میبرند. یکی از آثار پیشرو با مضمون ضد جنگ، کتاب «عقرب روی پلههای اندیمشک» نوشتهی «حسین آبکار» است.
محمدرضا بایرامی، نویسندهی معاصر ایرانی در سال 1340 در اردبیل متولد شد. بایرامی اولین داستان کوتاهش را در نوجوانی، زمانی که تحت تاثیر داستانهای صمد بهرنگی بود، نوشت و آن را به رادیو فرستاد . با این کار او فرصت شرکت در کارگاههای قصهنویسی پیدا کرد اما به دلیل عدم توانایی مالی مجبور شد کار کردن را به علاقهاش ترجیح بدهد و نتواست در این کارگاهها شرکت کند. داستان «کوه مرا صدا زد» از کتاب «قصههای ساوالان» محمدرضا بایرامی برندهی جایزهی خرس طلایی و جایزهی کبرای آبی از کشور سوئیس شد.
بخش زیادی از فعالیت محمدرضا بایرامی در حوزهی دفاع مقدس بوده است، کتابهای «باد و کاه»، «هفت روز آخر»، «سه گانهای برای یگانه»، «پل معلق»،«همسفران»، «ویلای کاکاییها»، «عبور از شب» و آتش به اختیار تعدادی از کتابهای محمدرضا بایرامی هستند که در ژانر دفاع مقدس نوشته شدهاند.
شما میتوانید نسخهی الکترونیکی و پی دی اف pdf این کتابها را از سایت فیدیبو دانلود کنید و آنها را در اپلیکیشن رایگان فیدیبو مطالعه کنید.
در بازار نشر ایران کتابهای زیادی با نام آتش به اختیار وجود دارند. یکی از این کتابها با عنوان کامل آتش به اختیار؛ بررسی مفهوم آتش به اختیار بودن و ذکر برخی مصادیق آن است، این کتاب سخنان رهبر معظم انقلاب دربارهی این موضوع بررسی کرده است. کتاب دیگری با نام آتش به اختیار مجموعهی گفتارهای دکتر سعید جلیلی به قلم خودشان است و در آخر رمان دیگری به نام آتش به اختیار از حجت ایروانی است که توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است.
-دیده بانی؟
و این مثل آن بود که وارد سنگری بشوی و ببینی کسی نشسته آنجا و بگویی کسی این تو نیست؟ یعنی چیزی را بپرسی که پرسیدن ندارد، چیزی را بپرسی که میدانی یا میبینی اما چیز دیگر یا بهتری به فکرت نرسد.
گفت: این جور میگویند.
و از سردیای که در صدایش بود شرمنده شد. آخر مگر نه اینکه او کوتاه آمده بود؟ یا سر جای خودش نشسته بود یا پذیرفته بود که او هم سربازی است مثل خودش یا خودش هم سربازی است مثل او؟ پس چرا... راننده دیگر حرفی نزد. فایدهای نداشت حرف زدنش. با آن شروع، گفتو گویی میشد سرد و خستهکننده که هر کدام-به نوبهی خود- دوست میداشت یا آرزو میکرد که زودتر از شرش خلاص شود. پس بهتر بود که ساکت باشند و بگذارند صدای ماشین و صدای ریگهایی که از زیر چرخها به عقب پرتاب میشدند، تنها صدایی باشد که شنیده میشود یعنی تنها صدایی باشد که به استقبال شب میرود یا قدم میگذارد در آن، اما آخرش آن نیز خاموش شد چرا که کا-ام ایستاده بود درست سر سه راهی که راه سومش به سوی درهای میرفت که جز سیاهی چند کپه خاک یعنی چند سنگر اجتماعی که چرا یکیشان از همین حالا روشن شده بود، چیز دیگری در آن پیدا نبود- راننده راه را نشان میدهد: بنه رزمی گروهان و دو همانجاست. راه زیادی نیست. اگر این اسم شب را هم...
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۱۷ مگابایت |
تعداد صفحات | 264 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۸:۴۸:۰۰ |
نویسنده | محمدرضا بایرامی |
ناشر | انتشارات کتاب نیستان |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۳/۰۶/۱۳ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 18,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
خیلی گنگ و پیچیده بود، شخصیتها اصلا تفکیک شده و واضح نیستن، روایتها درهم برهم و تفکیک نشده هستن. از معدود کتابهایی بود که نتونستم تمومش کنم...
نثر بایرامی واقعا عالی و جداب هست