عشق برای شما چقدر ارزش دارد؟ برای پیداکردن عشق گمشدهتان چقدر تلاش میکنید؟ اساسا چقدر میتوان برای عشق فداکاری کرد؟ فردیت و هویت در مواجهه با عشق چه جایگاهی پیدا میکند؟
اورهان پاموک) Orhan Pamuk) در کتاب سیاه خواننده را مقابل این سوالها قرار میدهد. او آنچنان با جزییات هویت شخصیتهایش را روایت میکند که خواننده در طول داستان حس میکند نمیتواند لحظهای از شخصیت جدا شود. کتاب سیاه جدالی است بر سر هویت.
موضوع اصلی کتاب سیاه (The Black Book) دربارهی هویت است. در این کتاب پاموک همهی رویدادها را از زبان یک راوی تعریف میکند.
داستان کتاب سیاه داستان وکیل استانبولی به نام گالیپ است. او برای پیدا کردن همسرگمشدهاش رویا، تمام استانبول را جستوجو میکند و در این مسیر اتفاقاتی را پشت سر میگذارد که باعث رشد شخصیت و هویتش میشود. گالیپ در مسیر داستان متوجه میشود که برادرش، جلال هم گم شده است و این اتفاق قصهی گالیپ را پیچیدهتر میکند.
عدهای کتاب سیاه را در دستهی رمانهای جنایی و پلیسی قرار میدهند اما تفاوت کتاب سیاه با کتابهای جنایی و پلیسی در معماهایی است که در این کتاب حل میشوند. معماها در این کتاب بیشتر جنبهی جامعهشناختی و روانشناختی دارند نه جنایی.
اورهان پاموک در این کتاب، جدال هویت را نشان میدهد. حس دوگانگی که برای شخصیتهای پاموک اتفاق میافتد نمادی کوچک از بحران هویت ملی است که برای همهی مردم ترکیه درحال رخ دادن است. مردم ترکیه از زمانی که رهبر کبیرشان «مصطفی کمال آتاتورک»، کشور ترکیه را به سمت مدرنیته شدن هدایت کرد دچار دوگانگی هویت شدند. هویتی که بین سنت اصیل ترکی و وسوسهی غربزدگی در نوسان است.
اورهان پاموک؛ پرافتخارترین نویسندهی ترکیه
ﻓﺮﯾﺪ اورﻫﺎن ﭘﺎﻣﻮك، ﻣﺘﻮﻟﺪ 7 ژوﺋﻦ 1952 ﻣﯿﻼدي، ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪهي ﺗﺮك زﺑﺎن اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻮﻓﻖ ﺑﻪ درﯾﺎﻓﺖ ﺟﺎﯾﺰه ﻧﻮﺑﻞ ادﺑﯿﺎت ﺷﺪه اﺳﺖ. اورهان پاموک در استانبول بهدنیا آمد و قصهی بیشتر رمانهای پاموک در استانبول و در منطقهی نیشانتاشی اتفاق میافتد. پاموک به این تاثیرپذیری از شرایط زندگی شخصیاش تاکید میکند و تا جایی که در مصاحبهای اعتراف کرده است خانوادههای شخصیتهایش داستانهایش هم بسیار شبیه به خانوادهی خودش هستند، به ویژه در کتابهای «جودت بیگ و پسران» و «کتاب سیاه».
ﻧﺜﺮ ﺳﺎده، ﻟﻄﯿﻒ و باورپذیر ﭘﺎﻣﻮك ﺳﺒﺐ ﺷﺪه اﺳﺖ ﮐﻪ آﺛﺎر او ﺑﻪ ﺑﯿﺶ از 50 زﺑﺎن دنیا ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺷﻮد. ﺳﺎﯾﺖ ﮔﻮدرﯾﺪز، در ﻣﻘﺎﻟﻪاي، ﺗﺎﺛﯿﺮﮔﺬاري ﻧﺜﺮ ﭘﺎﻣﻮك را ﻣﺸﺎﺑﻪ قدرت تاثیرگذاری ﻧﺜﺮ ﮔﺎﺑﺮﯾﻞ ﮔﺎرﺳﯿﺎ ﻣﺎرﮐﺰ داﻧﺴﺘﻪ اﺳﺖ. ﭘﺎﻣﻮك در طول زﻧﺪﮔﯽ ﻫﻨﺮياش از ﺳﺎل 1982 ﺗﺎ ﮐﻨﻮن، ﻫﻔﺪه رﻣﺎن نوشته است. از میان این آثار، کتاب «نام من سرخ» و کتاب سیاه طرفداران بیشتری داشتهاند. این کتابها باعث شدند او نه تنها در ترکیه بلکه در سطح بینالمللی شناخته شود، تا جایی که ترجمهی فرانسوی «کتاب سیاه» برندهی جایزهی فرنچ کالچر (French Culture) شد.
سخنرانی اورهان پاموک هنگامی که جایزه نوبل را دریافت میکرد، بسیار تأمل برانگیز بود: «تنها با نوشتن کتابهایم بود، که توانستم جهان اطرافم را بهتر و بیشتر بشناسم. «نام من سرخ» و کتاب سیاه دید مرا به اصالت گستردهتر کردند و کتاب «استانبول» و «برف» سختیهای زندگی برون مرزی را برایم معنی کردهاند.»
اورهان پاموک تاکنون دو سفر به تهران داشته است، یکی در سال 1382 و دیگری در سال 1397. او در سفرش به تهران در سال 1382 گفت که برای نوشتن کتاب سیاه از منطق الطیر عطار نیشابوری الهام گرفته است، به همین دلیل در این کتاب اشارههایی به آذربایجان و خراسان ایران وجود دارد.
برای مثال پاموک فصل هفتم کتابش را با نقل قولی از عطار شروع میکند: « روز میبنمایدت چون آفتاب/ صد هزار اسرار از زیر نقاب»
نثراورهان پاموك، ساده است اما قدرت نوشتههایش در بازی با هویت شخصیتهاست. او قصهگوی خوبی است و در کتابهایش داستان را به شکلی روایت میکند که علاوه بر اینکه داستان به شدت ملموس و آشناست، در لحظه بسیار نامتعارف و متفاوت است.
پاموک برای نگارش کتاب سیاه علاوه بر استفاده از شیوهی روایت و حکایت در مفهوم شرقی، نکات و تکنیکهای رماننویسی غرب هم را هم به کار گرفته است. در کتاب سیاه اورهان پاموک از سنتهای شرقی مثالهای زیادی میآورد. این اشارههای مستقیم، کتاب سیاه را به منبع مناسبی برای بررسی مکتب تصوف (Sufism) تبدیل کرده است. تصوف مکتبی در عرفان اسلامی است که جنبهی عرفان را در سنت اسلام بررسی میکند.
عینله غریب، مترجم کتاب سیاه است. او که مسلط به زبان ترکی استانبولی است تاکنون بیش از ده عنوان ترجمه از نویسندگان نامی ترکیه مانند اورهان پاموک و «یاشار کمال» و «آغوز آتای» منتشر کرده است.
عینله غریب برای ترجمهی کتاب سیاه حدود شانزده ماه زمان صرف کرد. کتاب سیاه دومین کتاب از اورهان پاموک بود که غریب ترجمه میکرد، او پیش از این، کتاب «نام من سرخ» پاموک را ترجمه کرده است.
غریب پس از ترجمهی کتاب سیاه، با همکاری نشر چشمه، کتاب دیگری را به نام «اسرار کتاب سیاه» منتشر کرد که در آن نقدهایی از کتاب سیاه همراه یادداشتهای پاموک جمع آوری شده بود. شما میتوانید نسخهی الکترونیک کتاب «اسرار کتاب سیاه» را هم در فیدیبو بخوانید.
جفری گیتومر، نویسندهی آمریکایی کتابی به نام «کتاب سیاه» دارد. این کتاب که دستهی کتابهای روانشناسی قرارمیگیرد؛ با عنوان فرعی «هنر آشنا شدن با آدمهای جدید و با نفوذ و برقراری رابطههای تازه» هم شناخته میشود.
«استاندال» نویسندهی فرانسوی هم رمانی به نام «سرخ و سیاه» دارد. این کتاب استاندال را نباید با دو کتاب «نام من سرخ» و «کتاب سیاه» پاموک اشتباه گرفت.
كورنلیا فونكه، نویسندهی آلمانی کتابی به نام «سیاه قلب» دارد، که عنوان اصلی آن (Inkheart) است و ترجمهی این عنوان باعث شده است نام کتاب شبیه به «کتاب سیاه» اورهان پاموک به نظر برسد.
در سال 1929 فیلمی با نام کتاب سیاه به کارگردانی اسپنسر بِنِت و با بازی آلن ری و والتر میلر ساخته شد. با توجه به اینکه کتاب سیاه پاموک حدود شصت سال پس از این فیلم نوشته شده است، میتوان با قاطعیت گفت که این فیلم و کتاب با یکدیگر ارتباطی ندارند.
دو فیلم دیگر هم با نام کتاب سیاه در سال 2018 ساخته شدند، که یکی از آنها در ژانر وحشت ساخته شده است و دومین فیلم که با همین نام در کشور فرانسه ساخته شد، اقتباسی از رمان «کامیلو کاستلو برانکو» نویسندهی پرتغالی است که والریا سارمینتو آن را کارگردانی کرده است.
مشهورترین فیلمی که با عنوان کتاب سیاه ساخته شده است، در ژانر جنایی و اکشن قرار میگیرد. کارگردان این اثر پاول فرهوِن است و فیلم داستان زندگی یک زن یهودی در جنگ جهانی دوم را روایت میکند و قصهی فیلم هم ربطی به کتاب سیاه پاموک ندارد.
تاکنون فیلمی با اقتباس مستقیم و یا برداشت آزاد از کتابهای اورهان پاموک ساخته نشده است و اورهان پاموک تنها یک فیلمنامه در کارنامهی ادبی خود دارد: چهرهی پنهان (The Secret Face) که در سال 1991 نوشته است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
یک صبح در مشاجرت همیشگیشان مادربزرگ در جواب تشر پدربزرگ که باز موضوعش سیگار بود و دود و بوی آن، جملهی جدیدی به کار برده بود: «تو خیلی نمک نشناسی»، که وقتی گالیپ از چراییاش پرسید مادربزرگ گفت:« تو تموم این سالا یه بارهم نشد که اون بعد من از رخت خواب بیاد بیرون.» این جمله و مهمتر از آن دلیلش گالیپ را چنان به فکر فرو برده بود که حتی جیغ و داد واصف هم نمیتوانست تمرکزش را له هم بزند. بعد ها جلال هم به این موضوع در یکی از نوشتههاش با عنوان «قصاص قبل جنایت» اشاره کرده بود که البته به نظر گالیپ نه عنوانش و نه محتواش به گفتههای مادربزرگ کوچکترین شباهتی نداشت. جلال در آن نوشته همهی تلاش خودش را به خرج داده بود که بر اساس مشاهدات عینیاش - که دیگر همهی سکنهی آپارتمان میدانستند منضورش چه کسانی هستند- ثابت کند افرادی که صاحب این طرز فکرند اغلب چنان درگیر مسائل دمدستی و پیشپا افتادهی زندگی روزمره هستند که مسائل زناشویی به مخیلهشان هم خطور نمیکند. مادربزرگ بعد از خواندن این نوشتهی جلال آهی کشید و سیگار دست پیچش را چپ دهانش غلتاند و فقط گفت: « پس به نظر اونا ماها هنوزم دهاتیایم؟» و پشت بندش هم پدربزرگ چندتا فحش آبدار نثار جلال و هفت پشتش - البته پشت مادریاش - کرد و گفت:« باید میفرستادیش پیش اون پدربزرگ یه لاقبای آسمون جلش تا بفهمه دهاتی کیه پسرهی کره خر.»
شما میتوانید نسخهی الکترونیک کتاب سیاه از اورهان پاموک را با ترجمهی عینله غریب در فیدیبو دانلود کنید و بخوانید. نسخهی صوتی این کتاب با صدای مهبد قناعت پیشه نیز در سایت فیدیبو موجود است.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 4.۲۱ مگابایت |
تعداد صفحات | 653 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۲۱:۴۶:۰۰ |
نویسنده | اورهان پاموک |
مترجم | عین له غریب |
ناشر | نشر چشمه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۳/۰۵/۲۶ |
قیمت ارزی | 6 دلار |
قیمت چاپی | 120,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
یه کتابی که خیلی حوصله میخواد اگه از جریان کتاب بتونی لذت ببری برات کاملا لذت بخشه کتاب این طوری که فصلای فرد در مورد روند داستان فصلای زوج در مورد مقالات جلال بعد هر چی میری جلو تر داستان رو به این مقالات مربوط میکنه بعد یه کتابی هست به نام کتاب اسرار کتاب سیاه حتما بخونید اخرش این که میفهمی مذهبی که تو کتاب صحبتشو میکنه واقعی مو به تنت سیخ میشه .راستی اخر کتاب کاملا مفهومی یه اتفاقی میوفته که شاه کلید کل داستان و خودت باید بفهمی
رمان بسیار زیبایی ست.البته من در نهایت ترجمه انگلیسی رو خوندم. این مترجم متاسفانه بسیار دخل و تصرف می کنه در کارهای پاموک و به متن اصلی وفادار نیست. کسانی که آشنایی دارند متن اصلی ترکی یا ترجمه رسمی انگلیسی رو یه نگاهی بندازن مت وجه میشن.
چقدر این نویسنده قلمش خسته کننده است بیشتر سعی داره با کلمات اضافی کتاب رو قطور تر کنه
کتابی فوقالعاده که نه یک بار ، بل بیشتر باید آن را خواند تا به جان کلام پی برد. پرواضح که رمانی کلاسیک نیست و داستان سرراستی ندارد ولی حظ مسیر ( خواندن) و کشف رموز و اسرار کتاب در انتها بسیار لذتبخش است
من سه فصل رو گوش دادم ولی هنوز نفهمیدم جریانش چیه. جذاب نبود زیاد.
شاید ترجمه افتضاح بود ... صرفا وقتم رو تلف کرد و حیف از این کتاب که بدین شکل ترجمه شده بود ....
به سلامتى که اینجا هم نمونه کتاب ، فقط مقدمه بود! و نه از متن کتاب. متاسفم!
ترجمه بیشتر گمراه کننده است