0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب هست یا نیست؟ نشر رادیو گوشه - نسخه صوتی

کتاب هست یا نیست؟ نشر رادیو گوشه - نسخه صوتی

کتاب صوتی
نویسنده:
درباره هست یا نیست؟

چهل سالگی برای بعضی از افراد دوره‌ای از تکامل و رسیدگی است و برای بعضی چیزی شبیه نزدیک شدن به میانسالی است. در این زمان ماهیت دغدغه‌های بسیاری از زنان تغییر می‌کند و تبدیل به ترسی دردناک می‌شود. ترس از فراموشی، ترس از دست دادن جوانی و عشق و مسائلی از این قبیل. در سالهای اخیر نویسندگان زن معاصر در ایران تلاش کرده‌اند تا احساسات، ترس‌ها، نیازها، توانایی‌ها، حقوق و دغدغه‌های زندگی هم‌جنسان خود را به جامعه نشان دهند.

 

سارا سالار در کتاب هست یا نیست زندگی زنی را روایت می‌کند که از دغدغه‌ها و بحران‌های زندگی‌اش در آستانه 40 سالگی می‌گوید. دغدغه‌هایی که شاید روزی دغدغه‌های ما شود.

 

بخشی از کتاب

آدمی که در سن هشتاد و پنج سالگی توی بیمارستان بستری می شود دیگر بعید است با پاهای خودش از آن جا بیرون بیاید... صدای این خانم از پشت بلندگو چه قدر خنده دار است... توی این مدتی که نیست سینا چه کار می کند و کجا می رود؟... کاش توی هواپیما کسی که قرار است کنارش بنشیند آدم درست وحسابی‌ای باشد... از خودش خجالت می کشد. از فکرهایی که این جوری، در این مواقع، قروقاطی، دزدکی، می خزند این ور و آن ورِ ذهنش. مثلاً همین الان از لحظه ای که آن صدا را از بلندگو شنیده و ناخودآگاه از روی صندلی نیم خیز شده و دردی را توی قفسه ی سینه اش حس کرده، همه ی این فکر ها باهم آمده اند توی سرش. آخر توی این موقعیت چه طور می تواند جز نقره به چیز دیگری فکر کند؟

خم می‌شود و بدون این که به کسی نگاه کند اول آن کیف بزرگ سیاه را به شانه آویزان می کند و بعد آن ساک چرمی کنار پاش را طوری از روی زمین بر می دارد که انگار همه ی آن‌هایی که الان توی سالن فرودگاه مهر آباد هستند دارند نگاهش می کنند و انگار همه زیر لب می گویند چه خانم باشخصیتی.

سرعتم را روی تردمیل زیاد می‌کنم. باید کمی بدوم... باشخصیت، باشعور، باادب... همه‌اش تصور من بود، تصور من بود که همه نگاهم می‌کنند و توی دلشان می‌گویند چه خانم باشخصیتی. شاید اگر کمی از خودم فاصله می‌گرفتم آن‌وقت می‌دیدم کسی نگاهم نمی‌کرد. خودم هم دقیقاً نمی‌دانم چرا، فقط این را می‌دانم که حالا توی سی‌ونه‌سالگی بااینکه ده دوازده سالی از آن‌وقت پیرترم، بیشتر نگاهم می‌کنند... از توی آینه دوباره این دختره را دید می‌زنم. دارد حرکت پایین تنه انجام می‌دهد؛ به جلو خم شده، دست‌ها چسبیده به میله، بالا می‌رود و پایین می‌آید. بالا می‌رود و پایین می‌آید.

راه می‌افتد طرف صف... نقره نمی‌میرد. نقره فقط چند روزی مریض شده است و دوباره خوب می‌شود... ساکش را می‌دهد به مردی که آن پشت ایستاده. مرد بخش اتیکت می‌زند و می‌گذاردش روی تسمه‌ی متحرک و بعد هم شماره‌ی صندلی‌اش را می‌چسباند به بلیتش...

شناسنامه

فرمت محتوا
mp۳
حجم
313.۵۲ کیلوبایت
مدت زمان
۰۵:۳۴:۲۷
نویسندهسارا سالار
راویآناهیتا درگاهی
ناشررادیو گوشه
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۴۰۳/۱۱/۱۷
قیمت ارزی
5 دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
mp۳
۳۱۳.۵۲ کیلوبایت
۰۵:۳۴:۲۷

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
3.5
از 5
براساس رأی 6 مخاطب
گیرا 🧲 (2)
انگیزه‌بخش 🚀 (1)
5
50 ٪
4
16 ٪
3
0 ٪
2
0 ٪
1
33 ٪
1 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
4
انگیزه‌بخش 🚀
گیرا 🧲

من صوتیشو گوش ندادم ولی هردوکتاب خانم سالار را خوانده ام وهردو زن این دوداستان را خیلی دوست داشتم،امیدوارم خانم سالار بازهم بنویسند،کاراکتر زنان داستانهایش بسیار ملموس،وقیمتی از خودماست انگار👍👍👍

4
(5)
گیرا 🧲 (2)
120,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
هست یا نیست؟
سارا سالار
رادیو گوشه
4
(5)
گیرا 🧲 (2)
120,000
تومان