کتاب صوتی «مشت بر پوست» اثری تلخ و شیرین است از، قصهگوی خاطرهانگیز ایرانی، هوشنگ مرادی کرمانی، که با صدای رضا خضرایی شما را به دل بازارهای پررنگ و زیبای کرمان میکشاند و در کنار تنبکنوازی امیرحسین طریقت و آهنگسازی سپهر عباسی داستان پررنج و غصه پسرکی دورهگرد را روایت میکند.
کتاب صوتی «مشت بر پوست» داستان پسری نوجوان است به نام موشو. موشو در خانوادهای فقیر به دنیا آمده است؛ مادرش در گورستانهای کرمان، آب بر سر قبرها میریزد و پدرش تنبکزنی دورهگرد است. او همراه پدرش در خیابانها تنبک میزند و با شعرهایی که میخواند در تلاش است تا زندگی را به نوعی سپری کند. او کم کم به این شغل دل میبندد و وقتی پدرش از دنیا میرود، به تنبک زدن به عنوان شغل موردعلاقهاش مشغول میشود. موشو از نواختن تنبک در خیابان برای مردم و امرار معاش از این راه بسیار لذت میبرد، اما نگاه جامعه با دیدگاهی که او به زندگی دارد بسیار متفاوت است. همه این فشارهای اجتماعی که به سوی او روانه میشود، باعث میشود که او به این فکر بیفتد که شغلش را تغییر دهد و از علاقه همیشگیاش فاصله بگیرد، اما زمانی که تصمیم به این تغییر میگیرد، واکنش مردم به این تغییر بر خلاف انتظارات موشوست و او را با چالشهای جدیدی مواجه میکند که در طول مسیر داستان باید به آنها واکنش نشان دهد.
هوشنگ مرادی کرمانی، خالق داستان «قصههای مجید» در کتاب صوتی «مشت بر پوست» تصویر فقر و محرومیت را به تصویر کشیده و نقد میکند. مرادی کرمانی در این رمان یکی از مهمترین مسائل اجتماعی ایران را زیر ذرهبین روایتگریاش میبرد و با مهارت بینظیرش در داستانپردازی و قصهگویی، این قصه تلخ را به شکل ماجرایی شنیدنی به گوش مخاطب میرساند.
داستان مشت بر پوست، کتاب شایسته معرفی ویژه شورای کتاب کودک بوده و یکسال هم بهعنوان کتاب سال مرکز کرمانشناسی شناخته شده است. آهنگسازی اختصاصی برای این کتاب به همت امیرحسین طریقت و سپهر عباسی این کتاب را بیش از پیش برای مخاطب جذاب و شنیدنی میکند. در کنار تمامی اینها روایتگری رضا خضرایی با گویش کرمانی شما را به دل بازارهای کرمان میبرد و همسفر شما میشود، در قصهای پررنج اما شنیدنی.
جالب است بدانید بر اساس کتاب «مشت بر پوست» فیلمی هم به همین عنوان، به کارگردانی محسن محسنی نسب و محمدرضا عالی پیام در سال ۱۳۸۱ ساخته شد است که میتوانید بعد از شنیدن این کتاب صوتی به سراغ آن بروید و با تصاویر آن نیز همراه شوید.
جایی در کتاب صوتی «مشت بر پوست»، با صدای رضا خضرایی، میشنوید:
«موشو سرگردان، تنها گرسنه و بیکار توی بازار میگشت. بازار پر از بوهای جوراجور بود که تو دماغش میپیچید و بیشتر دلش ضعف میرفت. سالها از این سر بازار رفته بود آن سر و برگشته بود. اگر چشمهایش را میبستند و از بازار میبردنش میتوانست بگوید جلوی دکان کی و چی رسیده است.
اول بازار عطاری بود. بوی گیاهان کوهی، بوی قاووت، بوی زیره میآمد. جلوی قنادی، بوی شیرینی تازه. آجیلفروشی، بوی تخمه و نخودچی بو داده. چایفروشی، عطر چای. بوی چرم، بوی پوست دباغیشده، بوی نان تازه، نان خانگی که زنها کنار بازار میفروختند. روی نانها سیاهدانه و گیاهان خشبو پاشیده شده بود.»
هوشنگ مرادی کرمانی ۱۶ شهریور ۱۳۲۳ در روستای سیرچ، از توابع استان کرمان، به دنیا آمد. دوران کودکی هوشنگ مرادی کرمانی در روستا سپری شد. همانجا به مدرسه رفت. قصه نوشت. کتابهای عمویش را خواند، و با او که برای زندگی به شهر میرفت، خداحافظی کرد. زمانی که هوشنگ مرادی کرمانی پدربزرگ و مادربزرگش را از دست داد، همراه پدرش به کرمان رفت. آنجا مدتی را در خانه عموقاسم و مدتی را در خانه عموی دیگرش که ارتشی بود گذراند و در مدرسهای شبانهروزی ثبتنام کرد. زندگی در شهر موقعیتهایی را پیش پای هوشنگ مرادی کرمانی قرار داد. در مدرسه دوستهایی پیدا کرده بود. با مجله کیهان بچهها آشنا شده بود و در صفحات سفید مجله، زندگیاش را مینوشت. به گفته خودش، «صفحه سفید کاغذ بهترین کسی بود که حرفهایم را گوش میکرد. گوش میکرد و گوش میکند. صفحه سفید کاغذ مسخرهام نمیکند. چیزهایی که میگویم تو دلش نگه میدارد. چیزی را به رخم نمیکشد. آزارم نمیدهد. دلسوزی بیجا نمیکند. خجالتم نمیدهد». هوشنگ مرادی کرمانی در مدرسه نمایشنامه مینوشت و کارگردانی میکرد. گاهی نیز برای رادیو مطلب مینوشت و منتشر میکرد. عشق سینما هم همین روزها به دلش افتاد. چندی بعد، هوشنگ مرادی کرمانی تصمیم گرفت تا به تهران مهاجرت کند. هرچند اطرافیانش مخالف بودند و از او میخواستند به زندگی کارمندی در بانک ادامه دهد. در دانشگاه در رشته مترجمی زبان درس خواند و مدرک گرفت. اولین داستانش، «کوچه ما خوشبختها»، را احمد شاملو در نشریه خوشه منتشر کرد و به این ترتیب، هوشنگ مرادی کرمانی به عنوان نویسنده شناخته شد. برای آشنایی بیشتر با زندگی این نویسنده مردمی و دوستداشتنی میتوانید کتاب صوتی «شما که غریبه نیستید» را نیز از او بشنوید که روایتگر روزهای کودکی و نوجوانی مرادی کرمانی است که رضا خضرایی نیز روایتگر آن بوده است. هوشنگ مرادی کرمانی در سالهای ۱۳۴۹ و ۱۳۵۰ شروع به انتشار داستانها و اولین کتابش، «من غزال ترسیدهای هستم»، میکند. در سال ۱۳۵۳، نوشتن «قصههای مجید» را برای رادیو آغاز میکند و با انتشار کتاب «بچههای قالیبافخانه»، جایزه شورای کتاب کودک و تشویق هیئت داوران جایزه هانس کریستین آندرسن را از آن خود میکند. حالا او نویسندهای معتبر در سطح جهانی است. کتابهایش تجدید چاپ و به زبانهای مختلف ترجمه میشود. بارها و بارها دستمایه اقتباسهای سینمایی و تلویزیونی قرار میگیرد، و نویسنده را برای سخنرانی و گفتوگو به دانشگاهها دعوت میکنند. هوشنگ مرادی کرمانی در سال ۱۳۵۳ با ملوک بهروز، که خودش هم نویسنده است، ازدواج کرده است. آنها سه فرزند به نامهای هومن، بیژن و گلرخ دارند. گلرخ اولین خواننده کارهای پدرش است و همیشه قبل از انتشار، داستانها و نوشتههای او را میخواند.
رضا خضرایی، گوینده کتاب صوتی «مشت بر پوست» از جمله گویندههای رادیو است که در جوانی بازیگر تئاتر بوده است. از کتابهایی که با صدای او به گوش مخاطبان رسیده است، میتوان کتابهای «شما که غریبه نیستید»، «تکنیک تمرکز سه بعدی: هنر حضور در لحظه»، «ارواح میان ما هستند»، «دیوان غزلیات عبدالله دهش کرمانی»، «هفت عروس حصاری»، «فرازهایی از زندگانی امام حسن (ع)» و... اشاره کرد.
امیرحسین طریقت، نوازنده و آهنگساز کتاب صوتی «مشت بر پوست»، فارغالتحصیل رشته موسیقی است. او مقدمات موسیقی را پیش پدر خود با ساز ویلن آغاز کرد و سپس نوازندگی تنبک را از سال ۱۳۷۲ زیر نظر اساتید همچون محمود فرهمند، محمد اسماعیلی، پرویز صراف گذراند. وی همچنین نوازندگی نی را نزد استاد محمد موسوی، نوازندگی کمانچه را زیر نظر استاد علی اکبر شکارچی و استاد اردشیر کامکار و نوازندگی گیتار از سال ۱۳۷۹ آغاز کرد. طریقت در در آلبومهای، «شور سرمستان»، «جام الست»، «طلسم»، «نقش خیال»، «سرآغاز»، «گواه پایمردی»، «راز خیام» نوازندگی کرده است و آهنگساز آلبوم «راز خیام» با صدای سالار عقیلی بوده است. او را میتواند به عنوان ابداعکننده ساز کوبهای نوبانگ نیز شناخت.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 173.۲۳ کیلوبایت |
مدت زمان | ۰۳:۰۳:۱۲ |
نویسنده | هوشنگ مرادی کرمانی |
راوی | رضا خضرایی |
آهنگساز | امیرحسین طریقت |
ناشر | نوین کتاب |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۲/۰۱ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
خیلی عالی بود. بخشهای زیادی از کتاب احساس میکردم تو فضای بازار کرمانم و کلی لذت بردم از شنیدنش. موسیقی و لحن عالی بود.
دوست داشتنی بود.