اگر بخواهیم خاطرات خود را از ریموند کارور تنها در یک کلمه خلاصه کنیم، آن کلمه «بزرگ» خواهد بود. بزرگ کلمهی کوچکی است، اما مثل زبان روزمرهای که کارور در داستانهای خود پرورده، آنقدر بار معنایی و طنین دارد که همهی نتها را تحتتأثیر قرار میدهد. ریموند کارور بزرگ بود. صد و هشتاد و پنج سانتیمتر قدش بود و حدود صد کیلو وزن داشت. در کودکی آنقدر چاق بود که خیال میکرد فقط پدرومادرش او را دوست دارند. بعدها که پدری هجده ساله شد و جانش در میرفت که نویسنده شود و به آرزوی خود رسید و چشمان آبیرنگش زیر سایهی ابروهایی پرپشت نهان شد. دو دهه کار نامرتب و پست، درگیریهای خانوادگی و اعتیاد روزافزون به الکل آثار خود را بر او گذاشت. شادابی جوانی از چهرهاش رخت بربست و بار مسؤولیت شانههایش را خم کرد. حتی طی سالهای دشوارِ بازپروری که شهرت و موفقیت به سراغ او آمد، یعنی بین سالهای ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۸ که مُرد هیکلِ مشتزنی حرفهای و سنگین وزن را داشت.ناکدان شده بود. اما هیچ وقت ناکاوت نشد.
آمریکای کارور امریکای استیصال است، فرورفته در غباری از درد و سرخوردگی. دنیایی که کارور خلق می کند دنیای آدمهایی است که رویاهایشان را از دست داده اند. با خواندن هر داستان کارورگویی پا به خیابانی گذاشته ایم به ظاهر آشنای آشنا، اما کمی پیشتر که می رویم احساس می کنیم سر هر پیچی خطری در کمین است، یا زمین زیر پایمان حالاست که به ناگهان دهان گشاید. باید مراقب بود. به آخر که می رسیم گرچه اغلب حادثه ای عجیب یا وحشتناک هم رخ نداده است باز احساس می کنیم که خرد و خسته ایم. گویا جایی کسی پتکی بر مغزمان کوفته است. به راستی چرا چنین تاثیری در ما می گذارد؟ ایجازش است یا چنانچه خود می گوید، اکراهش از بار کردن عاطفه بر کلمات؟ ما را در برابر تابلویی می نشاند که جابه جایش زدگی یا ریختگی دارد، نخ نما شده است، و پشت آن چیزی را می شود با یک نظر دید چیزی که از دیدنش وحشت می کنیم. به راستی چیست؟ روزمرگی است و بی بروباری هستی؟ تنهایی آدمهاست؟ درماندگی است؟ یا هیچ نیست خلا است که دلهره مان را بر می انگیزد؟
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 171.۵۵ کیلوبایت |
مدت زمان | ۰۲:۵۴:۱۲ |
نویسنده | ریموند کارور |
نویسنده دوم | تس گالاگر |
مترجم | اسدالله امرایی |
راوی | علی اعتمادی |
ناشر | انتشارات نقش و نگار |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۱/۱۹ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |