مارک تواین روزنامهنگاری حرفهای و وارث اسلوب طنز دو مکتب طنزنویسی بود؛ مکتب طنز قدیم جنوب غرب امریکا و مکتب طنزنویسان ادبی بعد از جنگ. طنزنویسانِ مکتبِ قدیمِ جنوب غرب امریکا به مقایسهی دو تیپ شخصیتی برای نتیجهگیری طنز علاقه داشتند. یک طرفِ این قیاس معمولاً غریبهای اصیل، نجیب، تحصیلکرده و بسیار مؤدب است؛ و طرف دیگر شخصی گردنکلفت، بیسواد، دردسرساز، بیعلاقه به یادگیری و مطمئن از برتری خویش، با تکیه بر توانایی جسمیاش... مارک تواین در تمام کتاب غریبهای آمده از مکتب قدیم جنوب غرب امریکا و سوژهی لطیفهها و شوخیهاست. راوی داستان بارها و بارها فاصلهی میان زندگی در غرب به گونهای که او آن را تصور میکرده و واقعیت مأیوسکنندهاش را نشان میدهد.
...آن جوان هیچ قصد آزردن کسی را نداشت. فقط نمیدانست که آنچه گفت بهکل اشتباه و نامربوط بوده. هیچکس هم او را سرزنش نکرد یا از دستش ناراحت نشد ــ نمیشد هم کسی از دستش ناراحت شود، مگر فردی بیگذشت که نتواند اشتباه کورکورانهی یک جوان را ببخشد...