مانند بسیاری دیگر از کارهای جمشید خانیان، در « یک جعبه پیتزا برای ذوزنقه ی کباب شده » هم با یک خانواده همراه میشویم: پدر، مادر و یک دختر نوجوان. پدر اهل ریاضیات است و همه چیز را با اعداد و اشکال هندسی توضیح میدهد؛ مادر هم علاقهمند به موسیقی است. به نظر میرسد که آنا از داشتن چنین خانوادهای خیلی خوشحال است، اما همه چیز به همین سادگی نیست. از همان زمان که آنا برای اولین بار متوجه قاب عکس جا مانده از خانوادهی ساکن قبلی خانه روی دیوار میشود گویی قضایا شکل دیگری به خود میگیرند. نه شمردن پدر و نه صبوری مادر کمکی به حل این ماجرا نمیکنند.
فکرش را بکنید که تازه به یک منزل جدید اسبابکشی کردهاید. هنوز خیلی خوب در خانهی جدید جا نیفتادهاید که متوجه اتفاقهای مشکوکی میشوید. ساکنان قبلی خانه یادشان رفته است که قاب عکس خانوادگیشان را با خودشان ببرند. اتفاقهایی که بعدا رخ میدهند انگار کمکم به ما میفهمانند که مستاجران قبلی خانه حق داشتهاند آنقدر باعجله این خانه را ترک کنند که حتی قاب عکس خانوادگیشان را بر دیوار جا بگذارند. ابتدا تقصیرها به گردن باد انداخته میشود، اما بعد معلوم میشود که انگار پای چیز دیگری در میان است: چیزی یا کسی که نمیتوان به این راحتی ردپا یا سرنخی از آن بهدست آورد.
حتی اگر از برخی رازها در زندگی ما پرده برداشته شود، باز هم پرسشهای بیپاسخ و مسائل لاینحل زیادی برای فکر کردن وجود خواهد داشت.
یک جعبه پیتزا برای ذوذنقه ی کباب شده را بخوانید تا ببینید که چه طور یک تلنگر کوچک بر زندگیمان میتواند همه چیز را به شکل دیگری درآورد؛ شکلی که تا به حال، در زوایایی پنهان از چشم ما، در مقابلمان، وجود داشته و ما هرگز آن را ندیده بودیم!
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 1.۴۲ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 128 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۴:۱۶:۰۰ |
نویسنده | جمشید خانیان |
ناشر | انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۹/۲۷ |
قیمت ارزی | 2 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |