خاطرات یک دروغگو
کتاب خاطرات یک دروغگو مجموعهای از پنج داستان کوتاه است که توسط نسیم وهابی نوشته شده و در سال ۱۳۹۹ توسط نشر مرکز منتشر شده است. این مجموعه داستانها در ایران و فرانسه روایت میشوند و موضوع اصلی آنها هجرت است.
نام کتاب از اولین داستان این مجموعه گرفته شدهاست. «خاطرات یک دروغگو»، داستان زنی مهاجر است که در فرانسه زندگی میکند. او از کودکی به دروغگویی عادت دارد و دروغهایش را نوعی بازی میداند. دروغهای او نه برای رسیدن به هدفی خاص، بلکه برای این است که بتواند با دنیای اطرافش ارتباط برقرار کند و خود را از تنهایی نجات دهد.
کتاب خاطرات یک دروغگو با زبانی روان و صمیمی نوشته شده است. داستانهای این کتاب به موضوعات مهمی مانند هجرت، غربت، هویت و عشق میپردازند. این کتاب با استقبال خوبی از سوی مخاطبان مواجه شده است و جوایز متعددی از جمله جایزه بهترین مجموعه داستان کوتاه از جشنواره ادبی هفت اقلیم را دریافت کرده است.
برای خواندن کتابهای داستان کوتاه فارسی به فیدیبو سر بزنید.
نسیم وهابی نویسنده و پژوهشگر ایرانی است. او متولد سال ۱۳۴۹ در تهران است. او در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه آزاد تهران تحصیل کرده است. سپس برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در موسسه ملی زبان و تمدن های شرقی فرانسه و دانشگاه نانتر پاریس به تحصیل پرداخت. او در سال ۱۳۸۷ موفق به دریافت دکترای ادبیات تطبیقی از دانشگاه نانتر شد.
وهابی از سال ۱۳۷۶ فعالیت ادبی خود را آغاز کرد. او تاکنون کتابهای زیر را منتشر کرده است:
- بلیت برگشت، نشر مرکز، ۱۳۹۸.
وهابی علاوه بر فعالیت ادبی، در زمینه پژوهش نیز فعالیت دارد. او مقالات متعددی در زمینه ادبیات تطبیقی، ادبیات ایران و ادبیات فرانسه منتشر کرده است. او همچنین عضو انجمن قلم فرانسه است. وهابی از جمله نویسندگان نوگرای ایرانی است که در آثار خود به موضوعات اجتماعی و سیاسی معاصر میپردازد. او در آثار خود به دنبال بیان واقعیتهای زندگی مهاجران ایرانی در فرانسه است.
این کتاب را باید خواند زیرا:
- موضوع هجرت: موضوع اصلی کتاب خاطرات یک دروغگو، هجرت است. این کتاب روایت زندگی افرادی است که از وطن خود مهاجرت کردهاند و در کشورهای دیگر زندگی میکنند. این افراد با چالشهای مختلفی مانند غربت، زبان، فرهنگ و هویت مواجه هستند.
- زبان روان و صمیمی: کتاب خاطرات یک دروغگو با زبانی روان و صمیمی نوشته شده است. نویسنده با استفاده از زبان محاورهای، داستانهای خود را برای مخاطبان قابل فهم و ملموس میکند.
- شخصیتپردازی قوی: شخصیتهای داستانهای کتاب خاطرات یک دروغگو، شخصیتهایی باورپذیر و قابل درک هستند. نویسنده با استفاده از تکنیکهای مختلف شخصیتپردازی، شخصیتهای خود را به خوبی معرفی میکند.
- پایانهای باز: پایانهای داستانهای کتاب خاطرات یک دروغگو، پایانهای باز هستند. این پایانها به مخاطب اجازه میدهند تا با توجه به برداشت خود، پایان داستان را تصور کند.
کتاب خاطرات یک دروغگو، کتابی خواندنی و جذاب است که به موضوعات مهمی مانند هجرت، غربت، هویت و عشق میپردازد. این کتاب با زبانی روان و صمیمی نوشته شده است و شخصیتپردازی قوی دارد. پایانهای باز داستانهای این کتاب نیز به جذابیت آن افزوده است.
غذا را خانم خانه تهیه میکرد. زمین به آسمان میآمد غذا میبایست رأس ساعت دوازده ظهر خورده میشد. معدهی عبدالرشیدخان مثل ساعت بیگبن عمل میکرد. صلات ظهر اگر سینی غذا روی میز آشپزخانه قرار نمیگرفت، معده میشد پیراهن عثمان. بعضی جمعهها که قرار بود مهمان بیاید و خانم نمیتوانست دو دیگ برنج روی اجاق بگذارد، که یکی برای سر ظهر آماده باشد و دیگری برای ساعت یک که وقت ناهار جمع بود، کار مشکل میشد. بهخصوص که سینی ناهار عبدالرشیدخان مشخصات ویژهی خودش را داشت: سرخکردنی نمیخورد، نانش میبایست برشته باشد، برنج کمنمک و مغزپخت، خورش کمروغن و بیادویه، ماست چکیده با گلسرخ همهی این آداب رعایتکردنی بود، جز جمعههایی که خواهرها و برادرها و خواهرزادهها و برادرزادهها دور هم جمع میشدند. اگر مهمان بودند، خانم یا غذای عبدالرشیدخان را از قبل حاضر میکرد و با خود به مهمانی میبرد، یا میزبان که عادات عبدالرشیدخان را میدانست خودش از قبل فکر همهچیز را میکرد. ولی اگر قرار بود مهمان داشته باشند، به قول خانم «مکافات بود». اجاقگاز بزرگ نبود و خانم بهزحمت میافتاد تا ترتیبی دهد تا هم ناهار عبدالرشیدخان بهموقع صرف شود و هم غذای مهمانها. تا اینکه کمکم بچهها بزرگ شدند و توانستند کمک بزرگی به مادرشان بکنند. یک روز جمعه که همسایهها را دعوت کرده بودند و با یکی از آنها، آقای فسطا که تازه وارد محله شده بود، رودربایستی داشتند، خانم فراموش کرد برنج عبدالرشیدخان را روی اجاق بگذارد. میدانست که تأخیر در غذای عبدالرشیدخان همان و بدخلقی از نوع قهرهای کودکانه و گلایه از بیتوجهیهای خانم آنهم جلوی مهمانها همان. آن روز بود که پسر بزرگ خانواده به داد خانم رسید. ساعت بزرگ دیواری پاندولدار مرجع عبدالرشیدخان بود و بر دیوار اتاق کارش حرف آخر را میزد. ده دقیقه به دوازده، خانم و پسر بزرگش در حین پذیرایی و گل گفتن و گل شنفتن با مهمانها از سرگرم بودن عبدالرشیدخان استفاده کردند و ساعت اتاق او را یک ساعت به عقب کشیدند. ساعت در چشمبرهمزدنی شد یازده و دهدقیقهکم. عبدالرشیدخان گرم صحبت. معدهاش در آرامش کامل. خانم سر صبر دمکنی را روی برنج گذاشت. و کمی بعد از ساعت یک، همه با هم، دور میز بزرگ ناهار خوردند. از آن روز به بعد، جمعهها هر از گاهی ساعت بزرگ پاندولدار یک ساعتی به عقب کشیده میشد، بیآنکه آب در معدهی عبدالرشیدخان تکان بخورد.
اگر از خواندن کتاب خاطرات یک دروغگو بردید، پیشنهاد میکنیم که از خواندن کتابهای زیر غافل نشوید.
۱- کتاب چند روایت معتبر از مصطفی مستور
۲- کتاب انتری که لوطیش مرده بود از صادق چوبک
۳- کتاب پنج داستان از جلال آل احمد
فرمت محتوا | epub |
حجم | 641.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 128 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۴:۱۶:۰۰ |
نویسنده | نسیم وهابی |
ناشر | نشر مرکز |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۹/۰۵ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |