کتاب گرترود نشر مرکز

کتاب «گرترود» نوشته‌ی کارل تئودور درایر، فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان دانمارکی، رمانی است که در سال ۱۹۶۴ منتشر شد. این کتاب، داستان زنی به نام گرترود را روایت می‌کند که در جست‌وجوی عشق واقعی است. داستان کتاب با این جمله آغاز می‌شود: «گرترود، زنی میانسال است که سال‌ها پیش با گابریل، شاعری جوان، ازدواج کرده بود. اما پس از چندی به دلیل بی‌توجهی همسر، از او جدا شده و با گوستاو، سیاست‌مداری سالخورده، ازدواج کرده است. اما سرانجام این ازدواج نیز ناکامی است و گوستاو چنان سرگرم مسائل کاری خویش است که همسر را از یاد برده است.» گرترود، همواره در جست‌وجوی عشق واقعی است. عشقی که استوار بر برابری روابط مرد و زن باشد. اما مردهایی که در مسیر او قرار می‌گیرند، نمی‌توانند انتظار او را برآورده کنند.

کتاب گرترود، رمانی است که به موضوعات مختلفی مانند عشق، آزادی، برابری، و جایگاه زن در جامعه می‌پردازد. این کتاب، با نگاهی انتقادی به جامعه، به دنبال یافتن راه‌هایی برای بهبود وضعیت زنان است. کتاب گرترود، یکی از آثار مهم کارل تئودور درایر است. این کتاب، با زبانی ساده و روان، مفاهیم عمیقی را مطرح می‌کند. کتاب گرترود، برای مخاطبان عام و علاقه‌مندان به ادبیات داستانی، توصیه می‌شود.

آشنایی با نویسنده کتاب گرترود

کارل تئودور درایر، فیلمساز دانمارکی، یکی از بزرگترین فیلمسازان تاریخ سینما محسوب می‌شود. او در طول ۵۰ سال فعالیت حرفه‌ای خود، تنها ۱۴ فیلم ساخت که هر کدام از آنها، به نوعی، اثری ماندگار و تأثیرگذار در تاریخ سینما است. درایر، در کودکی، مادر خود را از دست داد و در یتیم‌خانه بزرگ شد. این تجربه، تأثیر عمیقی بر دیدگاه‌ها و آثار او گذاشت. درایر، در فیلم‌هایش، به مضامین عمیق و معنادار، مانند مذهب، عشق، و رنج انسانی، می‌پردازد.

درایر، همچنین، به مسائل اجتماعی و سیاسی نیز توجه داشت و در فیلم‌هایش، به نقد شرایط اجتماعی و سیاسی زمان خود می‌پرداخت. فیلم‌های درایر، به دلیل شیوه‌ی منحصربه‌فرد فیلم‌سازی‌اش و مضامین عمیق و معنادارش، مورد توجه منتقدان و مخاطبان قرار گرفته‌اند. درایر، از تکنیک‌های نوآورانه‌ای در فیلم‌سازی استفاده می‌کرد و به دنبال خلق آثاری بود که عمیقاً بر مخاطبان تأثیر بگذارند.

درایر، در سال ۱۹۶۸ درگذشت. وی یکی از بزرگترین فیلمسازان تاریخ سینما محسوب می‌شود و آثارش، هنوز هم مورد توجه و تحسین قرار می‌گیرند.

چرا باید کتاب گرترود را بخوانیم

• طرح موضوعی جدید و بدیع: کتاب گرترود، با طرح موضوعی جدید و بدیع، توجه مخاطبان را به خود جلب می‌کند. این کتاب، داستان زنی را روایت می‌کند که در جست‌وجوی عشق واقعی است. عشقی که استوار بر برابری روابط مرد و زن باشد.
• نگاه انتقادی به جامعه: کتاب گرترود، با نگاهی انتقادی به جامعه، به دنبال یافتن راه‌هایی برای بهبود وضعیت زنان است. این کتاب، به مسائلی مانند تبعیض جنسی، بی‌توجهی به زنان، و نقش‌های سنتی زنان در جامعه می‌پردازد.
• زبان ساده و روان: کتاب گرترود، با زبانی ساده و روان نوشته شده است. این کتاب، برای مخاطبان عام قابل فهم است و نیازی به داشتن دانش تخصصی ندارد.

در مجموع، کتاب گرترود، رمانی است که با طرح موضوعی جدید و بدیع، نگاه انتقادی به جامعه، و زبان ساده و روان، توجه مخاطبان را به خود جلب می‌کند. این کتاب، برای مخاطبان عام و علاقه‌مندان به ادبیات داستانی، توصیه می‌شود.

در بخشی از کتاب گرترود می‌خوانیم

خانه‌ی کانینگ ـ داخلی، آخر بعدازظهر

۱ ـ گوستاو کانینگ داخل اتاق پذیرایی می‌شود، کیفی بدست دارد. مردی تقریباً پنجاه ساله است، با قدی بلند و موهای جوگندمی. نمایی متوسط او را در قاب گرفته است و دوربین با حرکت پن او را همراهی می‌کند؛ فضای اتاق‌نمایان می‌شود: اتاقی مجلل و راحت، با یک پیانو و یک میز تحریر. در عمق، اتاق دیگری نمایان است. از بیرون ضربه‌های ساعت شهر به گوش می‌رسد و ساعت چهار را اعلام می‌کند. گوستاو از حرکت باز می‌ایستد و به سوی میز تحریر می‌رود. کیف را روی میز می‌گذارد و پرونده‌ای را از داخل آن بیرون می‌آورد.

گوستاو (ضربه‌های ساعت به پایان می‌رسد) : گرترود! (متوجه کارت کوچکی روی میز می‌شود، آن را نگاه می‌کند و بعد سر جایش می‌گذارد) گرترود! (زن در میان درگاهی اتاق مجاور ظاهر می‌شود. زنی است با موهای روشن، حدود سی و پنج سال سن دارد. دامن بلند سفید و پیراهنی خالدار پوشیده است. با تصحیح نرم دوربین به سمت چپ، بر ظهور او تأکید می‌شود.) اوه، این‌جایی.

زن به مرد نزدیک می‌شود. لحظه‌ای کوتاه به او می‌نگرد، سپس نگاهش را برمی‌گرداند و از او جدا می‌شود.

گرترود: من باید بروم. تو امشب به اتحادیه می‌روی؟

گوستاو : بله، جلسه دارم.

گرترود (دوباره کنار او می‌آید؛ با تصحیحی به راست، آن‌ها را در نمایی متوسط، پشت میز تحریر می‌بینم. گرترود شوهرش را نگاه نمی‌کند): من، احتمالاً به اُپرا می‌روم.

گوستاو : چه اجرا می‌کنند؟

گرترود : فیدلیو (سعی دارد دور شود.)

گوستاو (مانع رفتن زن می‌شود.) : بیا، دلم می‌خواهد کمی حرف بزنم. می‌خواهم چیزی بگویم.

گرترود: هوم.

گوستاو : مادرم آمد؟

گرترود: نه.

گوستاو : قرار است دنبال پول ماهانه‌اش بیاید. (کشوی میزی را باز می‌کند ـ تصحیح نرم به راست ـ و دسته‌ی کوچکی اسکناس بیرون می‌آورد)

گرترود: همین را می‌خواستی بگویی؟

پیشنهادهایی برای علاقمندان به کتاب گرترود

·      کتاب هفت فیلم نامه از اصغر فرهادی

·      کتاب تمرین فیلمنامه نویسی

·      کتاب درخت گلابی