تاریخ، حافظه، تبعید و جلای وطن، خانواده های ازدست رفته و گاه بازیافته، مرگ، رنج، جستجوی ریشه ها و… از جمله مضامینی اند که در تمامی آثار وجدی معوض به چشم می خورند. خواهران روایتی است از دو زن که از تبعید و رویاهای خفه شده درونیشان سخن می گویند. زنهایی که یکی در شرق زاده شده و دیگری در غرب؛ اما علیرغم دوری سرزمین و فرهنگشان باهم خواهر می شوند، چراکه هیچ یک از آنها هراسی از بادهای مخالف ندارند. بادهای سهمگینی که سد راه تلاش شجاعانه آنها شده اند، چه در مونترال بوزند و چه در بیروت. آنها تسلیم نمی شوند، مـی جنگـند، مقاومت می کنند و به زعم نویسنده، تاریخ را می سازند. وجدی معوض در این روایت استعاره زیبا و پرمعنایی را به کار می برد: این زنان همانطور که چروک لباسها را با اتو صاف می کنند امیدوارانه چروک های تاریخ را نیز هموار می سازند. «حتی اگر این امیـد امیـدی سـیزیفی و عبـث باشد، چراکه این چروک ها را باید فردا دوباره از نو اتو کشید.»