درباره مجموعه قصه های کلاسیک، پیتر افسانه ای جلد 8
وندی، جان و برادرشان مایکل در خیابان آرامی در لندن زندگی میکردند. خواهرشان وندی همیشه هنگام خواب داستانهایی دربارهی پیتر پن برایشان تعریف میکرد.
پیتر پن در جنگل دوری در نِوِرلَند زندگی میکرد و وندی میدانست که او واقعی است، زیرا سایه اش را در اتاق بچّهها نگه داشته بودند.
یک شب پیتر و دوستش تینکِربِل که یک پری بود برای پیدا کردن سایهی گمشدهی پیتر وارد خانهی دارلینگ شدند.
-بخشی از کتاب-