نشر کتاب هماکنون دستخوش تحولاتی شتابناک است، بهویژه هر جا که نشری توسعهیافته داشته باشد. سرشت نشر به گونهای است که از تغییر و تحولات بهسرعت تأثیر میپذیرد، فناوریهای جدید زود به آن راه مییابد و کارکردهایش را تغییر میدهد. تغییرپذیری نشر را در تاریخ آن، از زمان نخستین فناوریها، و بهویژه از دوره انقلاب صنعتی در سده ۱۹م به بعد، بهخوبی میتوان دید. پیوند نزدیک نشر با عرصههای مختلف، از فرهنگ، آموزش، پژوهش، فراغت، اقتصاد و سیاست گرفته تا همه جنبههای مربوط به تکاپوهای فکری، امور اجتماعی و مسائل مربوط به زندگی و حال و آینده انسان، سبب میشود که هم از تغییر و تحولات این عرصهها تأثیر بپذیرد و هم متقابلاً بر آنها تأثیر بگذارد. همین تأثیر متقابل و تعامل است که سرشت نشر را پویا کرده است.
در سالهای پایانی سده ۲۰م و در آستانه تغییر آن به سده ۲۱م، که با تحول تازهای در نشر و پیدایش و رواج نشر الکترونیکی همزمان بود، در خارج از کشور به سر میبردم. مطالب بسیار زیادی درباره حال و آینده و سرنوشت نشر کاغذی منتشر میشد که تا جای ممکن آنها را بهدقت میخواندم و دنبال میکردم. بحث درباره جایگزین شدن شیوه نشری که طرفداران نشر الکترونیکی به آن «سنّتی» لقب داده بودند، یا «کاغذی»، و زوال آن را قریبالوقوع پیشبینی میکردند، با نشر الکترونیکی، بازتاب چندانی در نشریههای ایران نداشت و، تا جایی که خبر داشتم، اتحادیه ناشران ایران هنوز این موج جدید را احساس نکرده بود و، در نتیجه، برای دگرگونیهایی که بهناگزیر در نشر همهجای جهان، از جمله در کشورهای توسعهیافته و صاحبان فناوریهای جدید، کشورهای در حال توسعه و جهان سوم، و از جمله ایران رخ میداد، نه آمادگی نظری داشت و نه شناخت فنی. چنین وضعیتی از دیدگاه بنده، در مقام پژوهشگری که درباره مسائل نظری نشر و ویرایش مطالعه میکرد، هم نگرانکننده بود و هم زیانبار و با پیامدهای ناگوار. نشر را مهمترین عامل در میان عاملهای تولید فرهنگی میدانستم و هنوز هم میدانم. هر تهدیدی که متوجه این عامل میشد و هر آسیبی که به آن میرسید، عملاً تهدید و آسیبی به فرهنگ ما بود.
هشدار دادن به مسئولانی که میتوانستند شماری از اعضای باسابقه و خادمان حرفه شریف و محترم نشر را از تهدید و خطر زوال آگاه کنند، کمترین وظیفهای بود که نشرپژوهی میتوانست انجام دهد. تنها کاری که از او ساخته بود، نوشتن مقالاتی هشداردهنده، فرستادن آنها به ایران و انتشار آنها در نشریات بود؛ به این امید که شاید مسئولان فرهنگی و ناشران و نشردوستان بخوانند و زودتر چارهای بیندیشند. مقالاتی با عنوان «نشر کتاب با چه تهدیدهایی روبهروست؟»، «نشر کتاب در عصر اطلاعات و ارتباطات»، «نشر کتاب در دوره انتقال از عصر اطلاعات به عصر پسااطلاعات»، «نشر الکترونیکی و چالشهای آن»، «بازاندیشی در نشر کتاب»، «نشر اثرآفرین، نشر اثرگزین»، «زیرساختهای نشر»، «تحقیق و توسعه و تعلیم و توسعه در نشر کتاب»، «پدیده خودناشری»، «کتاب از دید کلان»، «تجربهای در آموزش نشر» و «ما ملت کتابخوانی نیستیم»، از جمله مقالههایی بود که او نوشت، برای مجید رهبانی فرستاد و در مجله جهان کتاب منتشر شد. پس از بازگشت به کشور، شماری مقاله را از همان سنخ در اختیار سید فرید قاسمی قرار داد که او و همکارانش در نشریه کتاب هفته چاپ کردند. حمید محسنی، مدیر علاقهمند نشر کتابدار، دستچینی از این نوشتهها را در مجموعهای سهگانه با عنوانهای شمهای از کتاب، کتابخانه و نشر کتاب؛ شمهای از اطلاعات و ارتباطات؛ شمهای از انتشار کتاب در ایران؛ و نیز در کتاب مستقلی با عنوان چون و چرایی در باب سیاستهای نشر کتاب منتشر کرد. شماری دیگر را هم امیر حسینزادگان، مدیر فعال و نشردوست ققنوس، در سه مجموعه با عنوانهای چند نوشتار و گفتار در نشر و ویرایش؛ در قلمرو نشر، ویرایش و دانشنامهنگاری؛ و بازاندیشی در مباحثی از نشر و ویرایش انتشار داد.
افزون بر این، از چند ناشر باید یاد کرد که در راه رساندن همین پیامهای هشداردهنده مساعدتهای صمیمانه داشتند: شادروان داوود رمضان شیرازی: رئیس صنف نشر و مدیر انتشارات سنائی، حسن کیائیان: معاون اتحادیه ناشران و مدیر نشر چشمه، علیرضا رمضانی: مدیر نشر مرکز، و نیز شمار دیگری از دوستان ناشر و کتابفروش که اگر بخواهم یکبهیک از آنها نام ببرم، صورت بالابلندی خواهد شد. همه کسانی که از آنها نام بردم، در حد توان و به قدر وسع و امکان، با من مساعدت کردند و راه را برای انتشار نوشتههایم درباره کتاب و نشر، یا بیان دیدگاهها از راههای دیگر گشودند. همینجا از همه آنها صمیمانه سپاسگزاری و از حقی که در راه این هدف داشتند قدردانی میکنم.
چند مقاله در همین کتابی که در دست شماست تازه است. بقیه پیشتر انتشار یافته، اما در همه آنها تجدیدنظر شده است. آمار و ارقام تغییر کرده، در موارد لازم نکتههای تازهای که حاصل تحولات شتابناک نشر است ـ همانطور که پیشتر به آن اشاره شد ـ افزوده شده، برخی مطالب حذف شده، و در مجموع کوشش به عمل آمده است که مضمونهای طرحشده در این مجموعه روزآمد باشد. البته لازم به یادآوری است که معمولاً در همه مجموعه مقالهها تکرار برخی مطالب اجتنابناپذیر است، زیرا مقالهها در زمانها، مکانها و در نشریههای مختلف چاپ میشوند و بحث اقتضا میکند به نکتههایی اشاره شود تا ساختار موضوع دچار ابهام نباشد. از این رو، ممکن است مطالب و مضامینی با تعبیرها و زبانهای مختلف تکرار شود. در این مجموعه سعی بر آن بوده است که تا جای ممکن نکتههای تکراری حذف شوند. اگر مواردی حذف نشده، به این دلیل بوده است که حذف شدن آنها به ساختار نوشته لطمه میزده و، بنابراین، به ضرورت از حذف کردن آنها خودداری شده است.
بررسی روند کنونی نشر کتاب نشان میدهد که آینده نشر نه در گرو یک گونه از نشر، بلکه در گرو گونههای متنوعی از نشر با کارکردهای متفاوت است که شاید بتوان آنها را «نشرهای همراه»، «نشرهای ترکیبی»، یا «نشرهای مکمل» نام داد. اطلاعات در جهان با سرعتی تولید، افزوده و تلنبار میشود که از آن با تعبیر «بهمن اطلاعاتی» یاد میکنند. بسیاری از متخصصان علم اطلاعرسانی نگرانی خود را به صورتهای مختلف از این بابت ابراز کردهاند که این حجم عظیم و دمافزون اطلاعات تولیدشده لگامگسیخته شود و دیگر نتوان آن را مدیریت کرد. حجم انبوه اطلاعات به رسانهها و ابزارهای متعدد و متنوعی نیاز دارد تا به کمک آنها بتوان روند انتقال و دادوستدهای اطلاعاتی را مدیریت، و نیز در مسیرهای مختلف هدایت کرد. کوشش در راه ایجاد و ابداع فناوریهای جدید، و نیز به کار گرفتن آنها در نشر، از ضرورتهای چارهناپذیر عصر ماست. به همین سبب کوشش در راه شناختن درست این واقعیت، و همچنین آماده و مجهز شدن در برابر آن را باید در اولویتهای سیاستها و برنامههای نشر قرار داد؛ همینطور در برنامههای پژوهشی و مطالعاتی. تجربه به ما نشان داده است که بارها و بارها غافلگیر و ناگزیر شدهایم خسارتهای سنگین ناشی از این غفلت را بپردازیم.
نشر امروزِ در حال دگردیسی برای بقا و تداوم به کوششهای دیگری متفاوت با پیش نیاز دارد، تلاش در راه شناخت بهتر با دید گستردهتری را اقتضا میکند، آیندهنگری و برنامهریزی میخواهد، به زیرساختهای لازم محتاج است، به پژوهش، آموزش، تحقیق و توسعه، تعلیم و توسعه، منابع مرجع و آموزشی، نشریههای تخصصی و اطلاعرسان، به حداکثر حمایت و حداقل دخالت، به تشکل صنفی منسجم، هدفمند و برکنار از اختلافهای بیثمرِ فرساینده، درسگرفته از دیگر تجربههای به بار نشسته، به تلاشهای ناشران متحدی که نشرشان را نجات دادند، نشرهای توسعهنیافته را به توسعهیافته تبدیل کردند، دولتهایشان را به حمایت واداشتند، حتی در بررسی مسائل و مشکلات نشر گامی جلوتر از دانشگاهها و پژوهشگاهها برداشتند، اعضای خود را آموزش دادند، مهارتهای جدید را به آنها آموختند، پابهپای تحولات پیش رفتند، و در نتیجه از ورطه زوال دور شدند، و در عرصه تولید فرهنگی پویا، مولد و تأثیرگذار باقی ماندند.