یکی بود یکی نبود. یک روز در یک مزرعه کوچک، یک تخم عجیب پیدا شد.
کفشدوزک کوچولو اومد و گفت: وای چه تخم قشنگی؛ مال کیه؟ تخم مال منه؟ اما وقتی نگاهش کرد، به سمت خونهاش رفت.
مامان تمساح اومد و با خودش فکر کرد و گفت: وای پسر قشنگم! این تخم مال منه؟
-بخشی از کتاب-