درباره مقالات اولین همایش ملی مطالعات فرهنگی و اجتماعی آموزش عالی، علم و فناوری: یادمان دکتر قانعی راد
در سدههای اخیر آموزش و آموزش عالی عمدتاً حوزه و دانشی در اختیار علمای علوم تربیتی بود؛ دانشمندانی که تا حدی با الهام از تأملات فیلسوفان و به اقتضای سرشت انسان، نسخههایی را برای تربیت انسان متناسب با اهداف و اغراضی مشخص اعم از دینی و فلسفی و یا سیاسی و اقتصادی پیشنهاد میدادند. در این چارچوب پداگوژی دانشی است درباره تربیت انسان بر اساس سرشت وی و راهی که باید طی کند و مقصدی که باید بدان نائل شود.
این تلقی از نیمه دوم قرن بیستم در نتیجه ضعف تدریجی فلسفه کلاسیکِ علم و تردید در سادگی نسخه دانشمندان مزبور، به تدریج فضا را برای تأملات جامعهشناختیِ علوم جدید و نهادهای متولی آن باز کرد؛ فضایی که در آن، دانشمندان علوم اجتماعی و متعاقب آن متخصصان مطالعات فرهنگی میتوانستند درباره نهاد دانشگاه و مراکز آموزش عالی بهعنوان یکی از ساحتهای اجتماعی جامعه مدرن و اتفاقاتی که در آن میافتد سخن بگویند؛ سخن درباره چگونگی فرایند تولید علم، چگونگی ایجاد هویتهای دانشگاهی، آسیبها و مشکلات زندگی دانشگاهی، تأثیرات متقابل دانشگاه و جامعه، انتظارت حاکمیت از دانشگاه و چگونگی تلاش آنها برای جهتدهی به فعالیتهای دانشگاه، تولید و مصرف فرهنگی، اخلاق آکادمیک، عدالت آموزشی، مناسبات متقابل آموزش و پژوهش در راستای کارویژههای دانشگاه، آزادی آکادمیک، مسائل دانشگاه نخبه و دانشگاه توده، فعالیتهای بینالمللی و الزامات فرهنگی و اجتماعی و رفتاری آن، رقابتهای آکادمیک و غیرآکادمیک در محیط دانشگاه و دهها مسئله دیگر.
فاهمه حاکم بر نظام دانشگاهی ایران نیز در دهههای اخیر بنا به ضرورتی گسترده و متعاقب توسعه تاریخی آموزش عالی، درکنار دانش قدرتمند و پرسابقه علوم تربیتی، زمینهای را برای طرح ملاحظات کارشناسی متخصصان علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی بازکرد تا این بار وجوه مغفول و حتی مستحدثهای که دامن نظام آموزش عالی ایران را گرفته است را مطالعه کند و فهم اتفاقات جاری و پیشبینی وضعیتهای آتی را برای تصمیمگیران و کنشگران دانشگاهی و محققان این حوزه هموار سازد.
با همه این احوال، گویی در آغاز راه هستیم و تلاشها و مطالعات صورتگرفته تنها زمینه مطالعه را هموار ساخته است؛ زمینی که تا پیش از این بسیار ناهموار و به شدت مبهم بود. این ابهام همچنان ادامه دارد چرا که آموزش عالی ایران کلافی پیچیده و چند صد مسئلهای است. برای روشنتر شدن زمینه مطالعه و ارائه فهمینسبتاً روشن از زوایای فرهنگی و اجتماعی آموزش عالی، علم و فناوری در ایران، همچنان نیازمند مطالعات و گفتگوهای بیشتر هستیم.