سؤال مهم و مشهوری که در برنامهریزی فرهنگی مساجد وجود دارد این است که آیا بهتر است در مساجد به تربیت نخبگان معنوی بپردازیم، یا به جذب و پرورش دینی عموم مردم؟ سؤال کاملاً مشخص است. هرچند نباید از آن با پاسخهای سطحی عبور کرد و در واقع صورت مسأله را پاک نمود.
یک پاسخ سطحی به این سؤال این است که بگوییم هم لازم است عموم مردم را به دین جذب کرد و هم لازم است خوبها خوبتر شوند. نه تنها همه این را میدانند و نه تنها لازم است عموم مردم به مسجد جذب شوند و در دینداری پرورش پیدا کنند، بلکه این را هم میدانیم که بیدینها، دینگریزها و حتّی دینستیزها نیز باید به مسجد و معنویّت جذب شده و دیندار و دینباور شوند.
بیتردید کسانی که در مسیر توسعۀ معنویّت حرکت میکنند، باید در اندیشۀ هر دو گروه باشند. گروه اول: دینگریزان، دینستیزان و دینداران عوام، معمولی و ضعیف، و گروه دوّم: دینداران خوبی که مثلاً اهل مسجد و هیأتهای مذهبی، و پایبند به تعهّدات دینی و تکالیف شرعی هستند. برای هر دو گروه باید برنامه داشته باشیم. ولی این واقعیت، پاسخ سؤال ما نیست.
سؤال این است که در برنامهریزیها و سیاستگزاریهای کلان مساجد به کدام یک از این دو گروه باید اهتمام بیشتری داشته باشیم؟ گروه خوبان یا بقیۀ مردم، اعمّ از دینستیز، دینگریز و دینداران ضعیف؟ برای کدام یک باید بیشتر سرمایهگذاری کرد؟
مثلاً بعضی این استعداد را دارند که هم میتوانند برای غیر مذهبیها صحبت کنند و آنها را جذب به دین کنند و هم میتوانند برای مذهبیها صحبت کنند یعنی میتوانند هر دو گروه را جذب کنند. حال اگر چنین افرادی بخواهند یکی از این دو کار را در اولویت قرار دهند، کدام ترجیح دارد؟ هم بچه مذهبیها از مباحث آنها استقبال میکنند، هم غیر مذهبیها ارتباط خوبی با مباحث آنها برقرار میکنند. حال به کدام گروه باید بیشتر اهتمام بورزند؟
گاهی به این دلیل که طبیعتاً تبلیغ دین در محیطهای غیر مذهبی یا نیمه مذهبی، و آشنا کردن افراد در این محیطها با معارف دینی کمی مشکلتر است، ما از مبلّغین و سخنرانهایی که در هر دو محیط مذهبی و غیر مذهبی پذیرش خوبی دارند و از قدرت جذب بهتری برخوردارند دعوت میکنیم تا روی جذب غیر مذهبیها سرمایهگذاری بیشتری کنند و شاید با خودمان فکر میکنیم بالاخره کسی پیدا خواهد شد که برای مذهبیها صحبت کند؛ پس بهتر است این افراد روحانی مجموعههای غیر مذهبی شوند. چرا که بچّههای مذهبی خودشان جذب شدهاند و در مسیر هدایت هستند و اگر یک مبلغ خیلی موفّق و قوی هم نداشته باشند، بالاخره خودشان گلیمشان را از آب بیرون میکشند. یا اگر یک مبلّغ معمولی هم برای آنها سخنرانی کند کفایت میکند. الان باید سراغ بچههای غیر مذهبی رفت و آنها را با دین آشنا کرد. چون باور ما این است که امروزه باید بیشتر به کسانی که با دین آشنا نیستند، یا رابطۀ خوبی با دین ندارند کمک کرد و برای جذب آنها تلاش نمود و شاید اولویّت این کار را بیشتر بدانیم و فکر کنیم کسانی که برای هر دو گروه مذهبی و غیر مذهبی میتوانند مفید و مؤثر باشند، اولویّت این است که برای غیر مذهبیها کار کنند.
- از متن کتاب -