هدف اصلی از تدوین کتاب حاضر برگرفته از ضرورت رویارویی پژوهشگر ایرانی با مسائل جهانی در ابعاد جامعۀ ایران است. رویارویی با وضعیت معاصر به موقعیت معاصریت پژوهشگر نیاز دارد، معاصریت در مفهوم زیستن و حرکت با زمان اکنون و دریافت نیروهای جاری در آن است. ازاینرو رویارو با نیروهای معاصر همواره زمان اکنون را تبدیل به مسئله میکند، زیرا آنچه را نیروهای اکنون در پی تولید آن در آینده هستند همواره موقعیتی مسئلهآمیز است. بنابراین معاصریت معادل زیستن در مسئله و دنبال کردن جریان نیروهایی است که در حال شکل دادن به آیندۀ وضعیت تاریخی هستند.
از دوران ورود ایدۀ مشروطیت تا به امروز، اندیشۀ ترجمهای بهمثابۀ شیوهای برای تفکر دربارۀ مسائل ایران، باتوجهبه دورههای تاریخی مختلف، با ایدههای گوناگونی خودش را استمرار بخشیده است اما مسئلۀ تألیف یعنی نگاشتن دربارۀ وضعیت از درون وضعیت، موضوعی است که نوشتن را در قالب تولید اصالت و نوآوریِ نشئتگرفته از تنیده شدن پژوهشگر با نیروهای معاصر قرار میدهد. تنیده شدن با نیروهای شکلدهندۀ وضعیت معاصر سبب ایجاد میدان پژوهش میشود تا به آن چیزی پاسخ داده شود که دربارۀ معاصریت تبدیل به پرسش شده است.
نیروهای وضعیت معاصر به نیروهای میدان پژوهش تبدیل میشوند. آنها شامل: پژوهشگر، نظریهها، دادهها، نوشتار و شیوههای روایتگری، تاریخ، اکنون و آینده هستند که درهمتنیده میشوند. میدان پژوهش بهمثابۀ میدان کوانتومی است (طاهری کیا، ۱۳۹۹) که در آن نیروهای تاریخی از جایگاه ترکیبی خود با دیگر نیروها کندهشده و امکان همنشینی و ترکیب با نیروهای جدید را پیدا میکنند و درنتیجه میدان پژوهش بهمثابۀ میدان کوانتومی مملو از احتمالات مفهومی میشود که در تنیدگی با یکدیگر روایت تحلیلی را به ماشین محرکی برای پیش بردن تبیین حالتی جدید از پدیده دگرگون میکنند و در این دگرگونی امکان رویارویی با آینده رقم میخورد. به بیانی روایت تحلیلی پدیده توصیف فربه و همانگویی یا بازنمایی پدیده نیست، بلکه پدیده فرابازنمایی میشود و روایت متفاوتی را از خودش به اجرا میگذارد و بهجای انعکاس نیروهای تاریخی به اعوجاج در نیروها برای بیرون آوردن تصویری جدید از آنها، با هدف تولید شیوههای جدید فهم، دست میزند.