0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب  آرایشِ دشمن نشر قطره

کتاب آرایشِ دشمن نشر قطره

کتاب متنی
فیدی‌پلاس
نویسنده:
درباره آرایشِ دشمن
آرایش دشمن داستان یک مکالمه طولانی است که در تاریخ ۲۴ مارس ۱۹۹۹ در سالن انتظار فرودگاه پاریس انجام می‌شود. گفتگویی میان مردی و دشمنش. دشمنی جانی. دشمنی غریبه‌آشنا. داستان گناه و جرم و جنایت. داستان عشق و جنون و نفسانیت. داستانِ پیدا و پنهان. داستان دو قاتل: یکی در پی انکار جرمش و دیگری در پی اثبات آن.
دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
580.۵۵ کیلوبایت
تعداد صفحات
92 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۳:۰۴:۰۰
نویسندهآملی نوتومب
مترجمزیور ایزدپناه
ناشرنشر قطره
زبان
فارسی
عنوان انگلیسی
Cosmétique de l’ennemi
تاریخ انتشار
۱۴۰۱/۰۶/۱۴
قیمت ارزی
3 دلار
قیمت چاپی
40,000 تومان
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۵۸۰.۵۵ کیلوبایت
۹۲ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
4.2
از 5
براساس رأی 23 مخاطب
گیرا 🧲 (9)
خوش‌خوان 🪶 (3)
5
56 ٪
4
13 ٪
3
21 ٪
2
8 ٪
1
0 ٪
10 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
5
خوش‌خوان 🪶
سرگرم‌کننده 🧩
پربار 🌳
گیرا 🧲
آموزنده 🦉

لازم به ذکر است که در ادامه‌ قسمتی از داستان را لو خواهد رفت. اگر بخواهیم آرایش دشمن را به‌صورت بسیار خلاصه و با حذف جزئیات آن تعریف کنیم، می‌توانیم بگوییم که آرایش دشمن داستان ملاقات اتفاقی (که در نهایت متوجه می‌شویم به‌هیچ‌عنوان اتفاقی نیست) شخصیت ژروم آنگوست با شخصیت تکستور تکستل است. دیالوگ‌ها و رابطه‌ی این دو از همان صفحات ابتدایی بسیار آزارنده و دارای کشمکش شدیدی است. تکستور تکستل در طول حضور خودش را به ژروم مدام تحمیل می‌کند. ژروم که به‌خاطر تأخیری که در پروازش رخ داده در فرودگاه منتظر نشسته، از طرف حرف‌های تکستور و حضورش آزار می‌بیند. تکستور در خلال دیالوگ‌هایش سعی دارد که خاطرات تلخ و بد زندگی‌اش را برای ژروم تعریف کند و ژروم با دیالوگ‌های خشن خود می‌خواهد او را از خود براند. و البته تکستور تسلیم نمی‌شود و او را مدام تعقیب می‌کند. او به ژروم می‌گوید: «فکر همه‌جایش را کرده‌ام. خیال می‌کنید برای چه به حس شنوایی شما حمله کرده‌ام؟ نه‌فقط برای این‌که منع قانونی ندارد، بلکه بیش‌تر به این خاطر که شنوایی بی‌دفاع‌ترین حس در بین حواس است. چشم برای محافظت از خود پلک دارد. در مقابل بوهای ناخوشایند هم فقط کافی است بینی‌تان را بگیرید، واکنشی که حتی در طولانی‌مدت هم کوچک‌ترین دردی در پی ندارد. چشایی را می‌توان با روزه و پرهیز که به‌هیچ‌عنوان ممنوع نیستند در امان نگه داشت. و از لامسه هم قانون محافظت می‌کند، اگر کسی شما را برخلاف میل‌تان لمس کند، می‌توانید پلیس خبر کنید. آدمیزاد تنها یک نقطه‌ضعف دارد و آن هم گوش است.» البته خواننده در انتها متوجه می‌شود که تکستور تکستل تنها ساخته‌ی ذهنی ژروم است و ماهیت فیزیکی ندارد. تکستول تکستل را ذهن ژروم ساخته و کارهایی را به او نسبت داده که نمی‌خواهد انجام دادن‌شان را قبول کند. ژروم نمی‌خواهد که قتل همسرش را قبول کند. نمی‌خواهد تجاوز کردنش را به او، یا حداقل علاقه‌ی مفرط به تجاوز کردن به او را به خودش نسبت دهد، بنابراین در ذهنش شخصیت تکستور تکستل را آفریده است. در واقع کل داستان آرایش دشمن در مدت زمان یک تأخیر چندساعته‌ی هواپیما رخ می‌دهد، در یک روز خاص. این روز خاص، یعنی ۲۴ مارس ۱۹۹۹ بهانه‌ی روایت را نیز می‌سازد. ۲۴ مارس روزی است که همسر ژروم یعنی ایزابلا به ضربات چاقو به قتل رسیده است. اگر بخواهیم دوربینی در فضای داستان نصب کنیم و فقط به‌طور عینی داستان را ببینیم، تنها چیزی که دستگیرمان می‌شود این است: مردی چندساعتی می‌نشیند روی صندلی انتظار فرودگاه. کمی با خودش کلنجار می‌رود و در نهایت بلند می‌شود و سرش را آن‌قدر به دیوار می‌کوبد تا کشته شود؛ یک خودکشی عجیب و خشونت‌بار. یکی از اصلی‌ترین مضامین آرایش دشمن مفهوم “هویت” و “من” است. این “من” که مدام از آن برای اشاره به خود استفاده می‌کنیم چه کسی است؟ آیا وجوهی از کرده‌های ما، علایق‌مان و خواسته‌هایمان وجود دارد که ذهن ما بخواهد آن را مخفی نگه دارد؟ آیا کارهایی هست که ما انجامش داده باشیم ولی نخواهیم آن را ببینیم یا حتی صورتش را عوض کنیم و سال‌ها با خاطره‌ای تغییرشکل‌یافته زندگی کنیم و با آن خاطرات پیشینه و هویت خودمان را ترسیم کنیم؟ درنهایت آیا آن هویتی که ما از خودمان نیز پنهانش کرده‌ایم به شکل یک دشمن درونی بر ما خواهد شورید و ما را از پا خواهد انداخت؟ رمان آرایش دشمن درباره‌ی همین پرسش‌هاست. درباره‌ی ژروم آنگوست که با آن بخش از هویت خودش روبه‌رو می‌شود که می‌خواهد واقعیت‌ها را به رخ او بکشد. آرایش دشمن باعث می‌شود که ما به این فکر کنیم که چقدر هویت ما و این “من” که گمان می‌کنیم آن را می‌شناسیم می‌تواند متفاوت از چیزی باشد که می‌شناسیم. این دشمن درونی می‌تواند به ما نشان بدهد که حتی در مواردی این “من” که می‌شناسیم، دقیقاً با پیشینه و هویت ما مخالف و متناقض است. آرایش دشمن در انتهایش اجازه‌ی برداشت‌ها و خوانش‌های گوناگون به مخاطب نمی‌دهد. درست است که بیشتر داستان دیالوگ‌های بین ژروم و تکستور جلو می‌رود، ولی راوی داستان، که در اغلب قسمت‌ها خودش را پنهان کرده بود، زاویه دید را می‌چرخاند و از دید مردم توی فرودگاه خودکشی ژروم را روایت می‌کند: «۲۴ مارس ۱۹۹۹، مسافرهایی که منتظر پرواز هواپیما به مقصد بارسلونا بودند شاهد نمایش غیرقابل توصیفی شدند. به دلیل این‌که تأخیر نامعلوم پرواز تا سه ساعت به طول انجامیده بود، یکی از مسافرها از صندلی‌اش بلند شد، رفت و چندین‌بار سرش را به یکی از دیوارهای سالن کوبید. خشونتی غیرعادی چنان او را برانگیخته بود که هیچ‌کس جرئت نکرد مداخله کند. آن‌قدر این کار را ادامه داد تا این‌که منجر به مرگش شد.» در این یادداشت کوتاه لازم است به دوتا از عناصر دیگر داستان نیز اشاره کنیم. اولی درباره‌ی راوی و نحوه‌ی روایتگری است. چنانکه پیشتر نیز اشاره شد، راوی آرایش دشمن در اغلب قسمت‌های داستان خاموش است. او چیزی را روایت نمی‌کند و فقط گه‌گداری برای این‌که ریتم را کنترل کند، وارد داستان می‌شود. بیشتر حجم داستان را صرفاً دیالوگ‌های بین ژروم و تکستور شکل داده‌اند و همین مورد باعث شده است که ریتم داستان بسیار تند شود. پیشینه‌ی روایت و همچنین پیرنگ آرایش دشمن را همین دیالوگ‌های بین این دو شخصیت شکل می‌دهند. دومی هم درباره‌ی ستینگ (setting) رمان آرایش دشمن است؛ این‌که چرا املی نوتومب فرودگاه را برای روایت نوولای آرایش دشمن انتخاب کرده است. فرودگاه علاوه بر این‌که می‌تواند نمادی از انسان مدرن و وضعیت روانی انسان‌های قرن بیستم باشد (چنان که داستان نیز در آخرین سال قرن ۲۰ رخ می‌دهد)، همچنین مکانی است که انسان‌ها در کمترین زمان ممکن از منطقه‌ای به منطقه‌ای دیگر جابه‌جا می‌شوند. شاید این مصداق همان کاری باشد که ژروم آنگوست انجام می‌دهد. در واقع ژروم پس از به قتل رساندن همسرش بسیار سریع از یک وضعیت ذهنی (منطقه؟) به وضعیت ذهنی دیگری منتقل شده و آن‌جا نیز ساکن شده است. حالا داستان از نظر مکانی در یک فرودگاه می‌گذرد و از نظر زمانی، بازه‌ی روایت یک تأخیر سه‌ساعته است. درواقع این تأخیر دارد نوعی برزخ و در حالت میانی ماندن را نمایندگی می‌کند؛ جایی که ژروم قرار است با تکستور روبه‌رو شود و تصمیم بگیرد به کدام وضعیت بازگردد. تبدیل شود به ژرومی که می‌شناسد یا وجود تکستور را بپذیرد؛ یا هیچ‌کدام و دست به خودکشی بزند. در نهایت باید اشاره کرد که از نوولای آرایش دشمن اقتباس‌های تئاتری و سینمایی گوناگونی شده است. برای مثال فیلم سینمایی A Perfect Enemy که در سال ۲۰۲۱ پخش شد، اقتباسی از این رمان است. [متن از محمدرضا صالحی،با اندکی تغییر]

5
خوش‌خوان 🪶
تلخ ☕️
گیرا 🧲

آرایش دشمن مردی توی فرودگاه به دلیل تاخیر پروازش مجبوره مدتی توی سالن فرودگاه منتظر بشینه. یه غریبه میاد سمتش و شروع میکنه حرف زدن باهاش. غریبه از قتلی میگه که ۱۰ سال پیش انجام داده و سعی میکنه جزئیاتش رو با مرد در میون بذاره. مرد نمیتونه هیچجوره از ور ورای غریبه فرار کنه پس تسلیم میشه و داستان غریبه رو میشنوه... داستان پر از اتفاقات دیوانه‌کننده و مریض و چندشه! داستانی جذاب پر از گناه، جرم، جنایت، عشق جنون و خودشیفتگی پ.ن؛ این کتاب باعث شد علاقه‌مند شم دیگر داستان‌های آملی نوتومب رو بخونم!

3
تلخ ☕️

متفاوت بود اما از یه جاهایی چون خیلی واضح بود که چه اتفاقی افتاده، دیگه اثر اون شوک ادامه پیدا نکرد و خسته کننده بود. بهتر بود بعد از شوک واقعیت اینقدر ادامه پیدا نمیکرد. برای یک بار خوندن از سر کنجکاوی بد نیست.

5

داستان کوتاهی بود ولی نفس گیر غیر قابل پیشبینی و عالی!! اولین کتابیه که از این نویسنده میخونم، کشش خیلی خوبی داشت ، جملات مفهومی و زیبا ، ماجرای گیرایی هم داشت

5

رمانی بسیار زیبا و روان کاوانه.به خوبی قسمتهای پنهان روان رو نشون میده و مکانیسم سرکوب در فراموشی احساسات دردناک را به تصویر می کشه.

5

این یکی از هیجان‌انگیزترین رمان‌هایی بود که خوندم. محشر و غیرقابل پیش‌بینی. بخونینش و لذت ببرین از این همه مهارت داستان‌پردازی.

4
آموزنده 🦉

جالب بود.چیزی بیشتری نمیتونم بگم چون ممکنه اسپویل بشه.

5

پرام 😦 حتی جا داره بگم یا ابلفضلللللل😱

4
گیرا 🧲

دیالوگ‌ها به طرز ماهرانه‌ای داستان رو جلو می‌برن

5
خوش‌خوان 🪶
سرگرم‌کننده 🧩
پربار 🌳
گیرا 🧲

به عنوان یک کتاب کوتاه خیلی جالب و پر معنا بود.

4.2
(23)
گیرا 🧲 (9)
٪80
23,000
4,600
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
آرایشِ دشمن
آملی نوتومب
نشر قطره
4.2
(23)
گیرا 🧲 (9)
٪80
23,000
4,600
تومان