- گزیدهای از کتاب:
تکنیکهای صحیح مدیریتی مدیریت، فعالیتی است که از سوی انسانها انجام میشود. مردم سطوح متفاوتی از استعدادهای شخصی و مهارتهای مدیریتی دارند. چون هیچ کس مثل خداوند، قادر مطلق یا دانای کل نیست، پس قابلیتهای همه محدود است . در تجارت باید با توجه به آن محدودیتها دست به مدیریت زد. اگر مدیران اهدافی تعیین کنند که خارج از تواناییهای خودشان یا شرکت باشد، اغلب شکست میخورند. نه تنها شرکت نمیتواند ماموریت اصلیاش را انجام دهد که شکستش مثل یک بار بر دوش جامعه تحمیل خواهد شد. تکنیکهای صحیح مدیریتی، مدیران را ملزم میکند نسبت به قابلیتهای کسب و کار در هر زمان باخبر باشند و مطمئن شوند کسب و کارشان تاثیر مثبتی روی جامعه دارد . مدیران برای رشد یا توسعهی یک کسب و کار، همیشه باید با دقت، وضعیت شرکت را در زمینههای تکنولوژی، منابع مالی و قابلیتهای بازاریابی ارزیابی کنند و در محدودهی حقیقی آن قابلیتها فعالیت داشته باشند. در این مورد، درک مدیران از قابلیتهای تیم مدیریتی شرکت، از جمله خودشان، خیلی مهم است . طی سالها تجربهای که در کسب و کار اندوختهام با مشتریان زیادی آشنا شدهام. اغلب دیدهام که یک شرکت خیلی موفق، در اثر توسعه و متنوع سازی، با کمک شدن رونق روبه رو میشود. در این مورد شاید شرکت احتیاج به ساختارسازی دوباره داشته باشد. شاید نیاز باشد شرکت را به دو بخش تقسیم کرد، یکی را در اختیار مدیر فعلی قرار داد و بخش دیگر را به یک مدیر جدید سپرد و اختیارات مستقلی به او داد؛ به ترتیبی که هر دو شرکت بتوانند به یک رشد پایدار دست پیدا کنند . در نهایت، مدیریت خوب بستگی دارد به قابلیت مدیران. مدیری که میتواند از پس پنجاه کارمند برآید، شاید در صورت دوبرابر شدن تعداد کارمندان و گسترش شرکت، با مشکل روبرو شود و نتواند در این شرایط جدیدبه موفقیتهای قبلی دست پیدا کند. با تقسیم شرکت به دو شرکت و اختصاص فقط یکی از شرکتها به مدیر، میتوان مطمئن شد مدیران بار دیگر در جایگاهی قرار گرفتهاند که میتوانند در آن به موفقیت دست پیدا کنند و در گسترهی قابلیتهایشان فعالیت مطلوبی را به نمایش بگذارند.