کتاب چیزهایی که برای هیچ کس تعریف نکردم، قسمت اول نشر مجید

بهترین کتابی نیست که برای خوندن انتخاب می کنید، حتی نمی تونم بهتون قول بدم که کتاب رو کامل بخونید. تا اینجا که آدم بودن دفترچه راهنما نداره و نمیشه گفت خیلی از احساساتی که تجربه می کنیم درسته یا نه رو که همه می دونیم. این کتابم معجونی از احساسات، افکار و اندیشه های هنجار و نابهنجار در طی زمان اون هم از نگاه اول شخص یک نفره. ما درگیر جزییات داستان ها نمیشیم، بقیه ادم ها و رفتارشون رو زیاد نمیشناسیم و نمی دونیم این گاهی نفرت و گاهی محبتی که نویسنده نسبت به بقیه داره درسته یا نه. این عدم درگیریه برای خودم باعث میشد با فهمیدن کلیات داستان به یاد اتفاقاتی دقیقا یکسان که برای خودم هم رخ داده بیفتم انگار نویسنده بخش هایی که حال و روز من رو نوشته بود. در کنارش تعریف اون ایده هایی که ناگهانی توی ذهن میاد و برای هیچکس تعریف نمی‌کنیم و ماجرا های داستان کوتاه طوری که خیلی قشنگ روایت میشن رو واقعا دوست داشتم. دلیلی هم که ممکنه کامل نخونید بخاطر اینه که می فهمی داستان قرار نیست پایان داشته باشه. هنوز به پایانی نرسیده اصلا و مثل یه دایره قراره بین چند احساس مختلف گردش داشته باشه. که این مشکل نویسنده نیست، چون دقیقا درک می کنی موقعیت رو. ( تازه خلاصه اش کردم این همه شد )

کتاب خوبیه. دیدگاه و پرسش خیلی از ادمهایی است که ذهن خلاق و فلسفی دارن. من خودمم همین نگاه رو داشتم. ذهن وقتی آروم میشه که شما بتونی با ناشناخته ها کنار بیای. من زندگی خیلی از بزرگان از جمله بزرگان علمی و علما رو خوندم حتی علمای طراز اول هم در دوران ابتدای جوانی با سوالات و شکیات زیادی درون خودشون مبارزه کردن... اگه نویسنده واقعا همین نگاهی رو داره که به قلمش آورده من میتونم کمکش کنم که راه حل برون رفت چیه .... البته اگه خودشون بخوان. در کل کتاب خوبیه. پیشنهاد میدم کتابهای آروین یالوم هم بخونید.

نویسنده محترم اگر احساسات و تجربیات خودش را از چگونه پشت سر گذاشتن مشکلاتی که براش پیش آمده و بی اثر شدن مسایلی که زمانی خیلی براش آزاردهنده بوده و نکاتی که با بالا رفتن سن و تجربه فهمیده اشتباه کرده، عنوان میکرد خیلی کمک بیشتری به خواننده میشد چون خیلی از مسایل و مشکلات در زندگی ها تکراری هست. ولی مطرح کردن افکار پریشان و افسرده و حال بد و تصورات و تخیلات مشوش، که همه ما هم در مقاطعی از زندگی داریم ، نه شجاعانه محسوب میشه و نه سودمند و نه ارزشمند برای کتاب شدن.

واقعا به خوندن همچین کتابی نیاز داشتم. ایشون احساساتشون رو بدون هیچ تعارفی شرح دادن و وقتی بیشتر قسمت هاش رو میخونی میتونی نویسنده رو درک کنی و متقابلا حس میکنی تو تنها آدمی نیسی که این احساسات رو تجربه کرده. میتونم بگم جزو اون کتابایی که به بیشتر دوستام پیشنهادش کردم. ممنون از فیدیبو :>

به نظر من کتاب خیلی آرامش بخش بود . من دوست داشتم . نویسنده خیلی راحت و بی‌پروا احساسات قلبی خودش رو بیان میکنه و جالبه که چقدر آدمها به هم شباهت دارند البته اگر بشه احساساتشون رو دید . به نظرم ارزش خوندن داره .

سلام. تازه شروع به خوندن کردم ولی فکر می کنم کمی متفاوت از بقیه کتابها تو این ژانر هست. حالا نظر نهایی رو بعد اتمام خواهم داد ولی لحن نویسنده روان و دلنشین هست و در همین ابتدای کتاب کنجکاو شدم تا آخر بخونمش.

اصلا دوست نداشتم، نویسنده پشتکار عجیبی در حرف زدن داشت و یک‌نفس حرف زده بود، نمی‌دونم چرا بعضی‌ها متوجه نیستند که تک‌گویی چقدر می‌تونه خسته‌کننده و یکنواخت بشه، علاوه بر این‌که موضوع کتاب هم خاص و جذاب نبود.

از نظر من چیز جالبی نیومد ولی ازونجایی که از کتاب رو نیمه خوانده رها کنم احساس خوبی ندارم ، پس تا آخر مطالعه کردم دو یا سه فصل آخر بد نبود ، در کل مثل این بود که دفتر خاطرات کسی رو بخونی .

حقیقتش بدلم ننشست. یعنی چیزی به معلوماتتون اضافه نمیکنه.. شنیدین میگن ادم عاشق کر وکور میشه. دختری که همه چیزو درنگاه معشوقش میبینه .همین

من نسخه نمونه را خواندم کتاب خوبی بود. انگار حس مشترک را که احساس میکنیم تنها این حس را داریم بیان میکند