کتاب آخرین فرزندان توکیو بیشتر از اینکه داستان باشد، مجموعهای از مفاهیم انسانی است. یوشیرو و مومی هرکدام نمایندهی گروهی از مردم جامعه هستند؛ یکی مسن و دانا و دیگری جوان و آسیبپذیر و هر دو عاصی از محدودیتهای ساختهی دست دولتها و متضرر از بنیاد متزلزل خانواده.
تاوادا مثل هر نویسندهی ژانر تخیلی، در عین وفادارماندن به کشورش ژاپن، با نگاهی نافذ و منتقد به سبک زندگی مردم، عادتها و قوانین که مؤلفههای هر کشوری هستند، با کمی پیچوتابدادن و کاستن و افزودن به آنها ـ نه آنقدر که ماهیتشان را تغییر بدهد، ولی آنقدر که هشداری برای بررسی مجدد باشد ـ قبل از آنکه دیر شود، اثری خاص و منحصربهفرد خلق کرده است.