درباره نقش سازمان های اطلاعاتی در سیاست خارجی افغانستان
پژوهشی که از نظر میگذرد، با عنایت به رازآلود بودن جنبه اطلاعات و مأموریتهای اطلاعاتی نضج یافته و باید پذیرفت ارائه تصویر کامل و جامعی از آنها امکانپذیر نیست؛ این مهم در کنار شرایط سیاسی، اجتماعی و امنیتی افغانستان که محل توجه این نوشتار است، تقویت میشود. افغانستان در بیش از چهار دهه درگیر جنگ و بحرانی بیپایان بوده و انتظار وجود سازمان اطلاعاتی منسجم آنچنان که در انگلستان آمریکا، پاکستان و هندوستان وجود دارد، کاری عبث است. عدم وجود اطلاعات نویسنده را برآن داشت تا با تکیهبر اسنادی که دیگر نهادهای اطلاعاتی و نشریات اطلاعاتی- نظامی درباره مأموریتهای سازمانهای اطلاعاتی رقیب ارائه میدهند شماری از مأموریتهای داخلی و خارجی این نهادها موردبررسی و تدقیق قرار دهد که در سایه این اطلاعات نقطه تمرکز حوزه سیاست خارجی افغانستان و بازیگران حاضر در صحنه افغانستان در بازه زمانی فوق عیان میگردد. توجه به مأموریتهای اطلاعاتی از یکسو اهمیت این نهادها در حوزه سیاست داخلی و خارجی را گوشزد مینماید و از سوی دیگر درک صحیحی از نگاه دولتها به مسائل پیرامونی و مخاطرات و تهدیداتی که متوجه آن است، ارائه میدهد. ناگفته پیداست، جنگ و بحران در افغانستان موجبات حضور و عرضاندام دیگر سازمانهای اطلاعاتی نظیر آی.اس.آی، ک.گ.ب و سیا را فراهم آورد و این سازمانها به فراخور نیاز شبکههای اطلاعاتی و امنیتی در داخل افغانستان ایجاد و اهداف خود را در داخل و خارج از افغانستان پیگرفتند.