۱. آب از سرچشمه گلآلود است
من دیروز به یک شرکت فروش خودرو رفتم که خودرویی بخرم. مسئول فروش، خیلی بیادبانه با من حرف زد و به هیچکدام از سؤالاتم نیز درست جواب نداد. از آن کارمند ناامید شدم و سراغ معاون شرکت را گرفتم. متأسفانه معاون شرکت نیز دست کمی از آن کارمند نداشت. او هم مرا درست راهنمایی نکرد و من مجبور شدم که به دفتر رئیس بروم. رئیس شرکت، از آن دو نفر هم بداخلاقتر بود. با دیدن رئیس خیلی خوب فهمیدم که چرا آن شرکت آنقدر نابسامان است. اگر رئیس شرکت مشکل نداشت، بقیه هم آنقدر با دیگران بداخلاقی نمیکردند و با مراجعان بد حرف نمیزدند. با خودم گفتم خودت را خسته نکن.«آب از سرچشمه گلآلود است.»
-قسمتی از متن کتاب-