این کتاب سرگذشتِ شگفتآوری دارد. بخش اعظمِ فصولِ آن را در سالهای ۱۹۷۵-۱۹۷۸ در دانشگاهِ پرینستون نوشتم و در اواخر سال ۱۳۵۶ که به ایران آمدم به چاپخانه رفت. حتی در صفحه آخر یکی دو تا از مجموعههای شعرم که در همان سال چاپ شده بود اعلام شد که بهزودی منتشر میشود. در پایان مقدمه تصوف اسلامی و رابطه انسان و خدا (چاپ توس، به تاریخ آبان ۱۳۵۷) نیز نوشتهام که «اگر عقیده شخصیِ مرا در باب تصوف میخواهید به زبان شعر در نثر صوفیه، که بهزودی نشر خواهد شد، مراجعه فرمایید.» ولی نزدیک به چهار دهه این کتاب و اوراق چاپشده و چاپنشده آن همچنان بلاتکلیف باقی ماند تا امروز.
بخشِ ضمائمِ کتاب، که مجموعهای بود از متونِ عرفانی، زودتر از مقدمه یا فصولِ اصلی به چاپخانه رفت و حروفچینیِ نهایی شد. آن حروفچین هم که به گمانم نامش آقای عبداللهیان بود در یک حادثه به رحمتِ الاهی پیوست. کار ناتمام ماند و ماند، چندان که ناشرِ آن روزِ کتاب، دوست و برادرِ عزیزم محسن باقرزاده، مدیر انتشارات توس، ناگزیر شد آن قسمت را که حروفچینیِ نهایی شده بود، به یاری یکی از دوستان دانشمند، با همان نامِ «از همیشه تا جاودان» که به آن داده بودم، نشر دهد.
فاصله بین حروفچینیِ آن اوراق تا نشرِ آن نیز بیش از بیست سال طول کشید و آن بخشهایی از کتابِ حاضر که مقدمه آن متون بود، و هم اینک بعد از حدود چهار دهه نشر میشود در گوشه اتاقِ کارِ من خاک میخورد تا چند سال قبل که استاد آقاجانی حروفچینیِ جدیدی از آن سامان دادند و پس از تکمیل، تبدیل شد به کتابِ حاضر.