«همۀ انسانها در زندگی با تراژدی آشنایند. اما تراژدی، به عنوان صورت نمایشی، جهانشمول نیست». این آغاز سخن اشتاینر در مرگ تراژدی است؛ بنابراین، او در این اثر میکوشد نخست جوهر تراژدی یونان باستان را بشناسد و سپس دلایل زوال آن را تا دهۀ شصت قرن بیست بررسی کند.
جوانان نمایشنامهنویس اروپایی که در دهۀ شصت به دنبال دگرگونی و انقلاب در هنر نمایشی بودند، پای سخن خیلیها، از جمله اشتاینر، مینشستند. این کتاب برای آن دسته از پژوهشگران و نمایشنامهنویسانِ جویای شناخت بهترِ مباحث نظری دربارۀ تراژدی یونان باستان در گذر زمان، سودمند است.
جورج اشتاینر، استاد ادبیات تطبیقی، را دریای دانش (polymath) میدانند، کسی که چندین زبان میداند و در بحثهایش از این برخورداری به خوبی استفاده میکند. او در این اثر به وضوح نشان میدهد که از سلسلۀ نویسندگان جدلی است؛ زیرا بر بحثهایش نقطۀ پایانی نمیگذارد.
دیرزمانی است که زایش تراژدی نیچه در دسترس علاقمندان بوده است؛ اینک خوب است مرگ تراژدی نیز کنار آن بنشیند؛ دستکم، خواننده با حضور دو یارِ رقیب، دو اندیشۀ جدلی، آشنا میشود؛ و این به نسبیشدن دیدگاهها کمک میکند.