احمد محسنپور به دلیل میزان حضور در منطقهی جنگی با حدود ۱۵۲ ماه و یک روز به عنوان توپچی تانک اسکورپیون یک مورد خیلی جالب از رزمندگان دفاع مقدس است. گردان سواره زرهی۲۲۱ اهواز در همان روز اول جنگ به دلیل شبیخون دشمن غافلگیر و به نظر کاملا متلاشی شده بود؛ اما محسنپور و برخی همرزمانش از چنگ دشمن گریختند و دوباره گردان را سامان داده و با تانکهای خود مانند زنبور نیش میزدند و میگریختند. محسنپور از جمله افسرانی است که همیشه به تانک شناسایی اسکورپیون ارادت خاصی دارد. او سالهای زیادی در اتاقک فولادی تانک به عنوان توپچی خدمت کرده بود. از بهار سال ۱۳۵۸ که در غائله کردستان با مهارت انتقام شهدای ارتش را با شلیک و هدفگیری دقیق مواضع ضدانقلاب گرفت و باعث تمجید تیمسار فلاحی شد تا تابستان داغ سال ۱۳۶۷ که در آخرین روزهای جنگ تریلی پر از مهمات او در جدال نابرابری با هلیکوپتر عراقی مسابقه گذاشته بودند. با وجودی این که بسیاری از عزیزترین دوستان و همرزمان قهرمانش در گردان سواره زرهی۲۲۱ در مصاف با بعثیهای کوردل با شهادت خود جاودانه شدند ولی تقدیر چنین بود که او از این پیکار سخت و نابرابر جان سالم به در ببرد و بخش دیگری از جنبههای عشق و طراوت و زندگی را به نمایش بگذارد. محسنپور بارها به دشمن میزند؛ در جزیره مجنون حتی صدای نفسهای دشمن و صدای مسلح شدن و گلولهگذاری تانک بعثیها را که برای انهدام سنگر آنها در حال حرکت بود میشنید. او بارها در جبهه زخمی و به خاطر بیماری راهی بیمارستان میشود اما مانند یک طلسم هیچ ترکشی در جنگ به او اصابت نمیکند. زنده و پاینده میماند تا برای ما الگویی از مقاومت و در عین حال زندگی و نشاط باشد. خاطرات او هدیه شده به همه شهدای مظلوم تانک علیالخصوص گردان ۲۲۱ سواره زرهی از لشکر ۹۲ زرهی اهواز.