فردوسی شیرین سخن در این بیت مشهورش: توانا بود هر که دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود، توانا شدن و رهایی از سستیها، ناتوانیها یا کمتوانیها را در دانا شدن میداند. گویا فردوسی در این دوره، توانخواهان را مخاطب قرار داده و به آنان توصیه میکند که راهکار خوشبختی و توانبخشی شما در کتاب و مطالعه و دانایی است. هر شخصی به دنبال دانش برود، هرچند پیر سالخورده هم باشد، برنا و جوان یعنی توانمند و مستقل خواهد شد.
کتاب یار مهربانی است که همیشه در کنار دوست داران خود میماند و با عشق و علاقه آنان را راهنمایی میکند. یار مهربان یا همان کتاب فواید و سودمندیهای بسیار دارد، به ویژه برای افراد دارای معلولیت نتیجهبخش و هدایتگر است.
امروز برخلاف گذشته معادن و ذخایر ثروت اصلی نیست؛ مدیران کشورها به جای هزینه کردن برای معادن به سراغ پرورش اندیشه و خلاقیت میروند. در واقع معدن اصلی و ذخایر ثروت در وجود انسان و در فکر آدمی است.
جوانانی که در دانشگاه با آموزشهای کم هزینه و کوتاه مدت به مولدهایی تبدیل میشوند که میتوانند با حداقل امکانات و مواد اولیه، کالاهایی تولید کنند که ارزش افزوده بسیار دارد. اینان جایگزین پروژههای پر خرج میشوند که هم زمانبری آنها طولانی است و هم نیاز به امکانات و مخارج و نیروی کار فراوان دارند. اما پروژههایی هست که با چند دلار میتوان قطعهای الکترونیکی ساخت که در هواپیما یا در کامپیوتر و دیگر وسایل مدرن کاربرد و کارآیی دارد و گاه هزاران دلار ارزش مالی دارد.
فناوری مدرن در چند دهه اخیر به سراغ تولید وسایل پر کاربرد و پر مشتری رفته که در پزشکی، مهندسی پزشکی، مخابرات و ارتباطات و صنایع نظامی فراوان استفاده میشود و از نظر حجم، بسیار کوچک و به اصطلاح میکرو هستند و از نظر مخارج و امکانات برای ساخت، بسیار کم هزینه میباشند، نیز در زمان کم به بهرهبرداری میرسند و مواد اولیهای در ساخت آنها به کار میرود که رایگان یا بسیار ارزان میباشند و در طبیعت به فراوانی یافت میشود.
اما تولید چنین کالاهایی نیاز به دانش و خلاقیت و هوش دارند. البته این دانش هم از طریق کتابها، نشریات و آموزش و پرورش خلاق به دست میآید. بنابراین کتاب در تولید چنین کالاهایی مؤثر است و در نتیجه کتاب در تولید ثروت و دستیابی به ثروت کلان تأثیر دارد.
کسانی که فاقد بینایی یا شنوایی یا دارای تأخیر در یادگیری بودند در قرون متمادی از زندگی با مردم محروم بوده و مجبور به زندگی در انزوا و تنهایی و در شرایط فاقد امکانات اولیه زندگی بودهاند. اما جامعه کمکم متوجه شدند افراد دارای معلولیت هم میتوانند مهارت و دانش یاد بگیرند، مثل افراد عادی کار کنند و کسب درآمد داشته باشند. کشف این اصل که تولید کالاهای میکرو فقط نیاز به تفکر و خلاقیت و هوش دارد و معلولان هم میتوانند خلاقیت و اندیشه برای دستیابی به این فناوری را داشته باشند.
به تدریج امکانات و شیوههایی برای خواندن و نوشتن آنان کشف شد و معلوم شد هر دسته از معلولان به اقتضای نیازهایشان میتوانند از شیوه خاصی استفاده کنند؛ ناشنوایان با زبان اشاره، نابینایان با خط بریل و دیگر گروهها هم با امکانات دیگر دانش بیاموزند و چون دیگر کودکان و نوجوانان بخوانند و بنویسند.
به همین دلیل و به تدریج کتابهای مختلف پدید آمد؛ و کتابهایی با خطوط برجسته، کتاب صوتی، کتاب تصویری، کتاب لمسی و انواع دیگر در اختیار آنان قرار گرفت. کتاب سنگ اولیه برای پیدایش تکنولوژی و وسیلهای برای مبادله اطلاعات و رسیدن به خلاقیت و دانش است. البته کتاب میتواند انواع داشته باشد و کتاب حاضر به معرفی انواع کتابها برای گروههای معلولان میپردازد.
کتاب معلولیتی عنوان عام است و آثاری که سودمند برای عموم افراد دارای معلولیت باشند، کتاب معلولیتی مینامند. این نوع از کتب، حدود پانزده دسته دارد. زیرا هر گروه از معلولان شرایط و اقتضائات خاص دارند و به همین دلیل نوع خاصی از کتاب برایش سودمند است. فردی که حس شنوایی ندارد، قطعاً کتاب صوتی، برای او کارایی و سودمندی ندارد ولی در عوض نیاز مبرم به کتاب مصور دارد؛ چون از طریق تصاویر میتواند ارتباط برقرار کند.
متأسفانه تاکنون کارشناسی علمی و دقیق در شناسایی انواع کتابها و طبقهبندی آنها بر اساس نیازمندیهای معلولان انجام نگرفته است. کسانی که کارشناس کتاب هستند به طور کلی کتاب را سودمند برای افراد دارای معلولیت معرفی کردهاند؛ اما نگفتهاند چه کتابی با چه ویژگیهایی برای هر دسته از معلولان سودمند است.
روزی در یک جلسه جوانی کنارم نشسته بود و کتابی را تورق میکرد و به بعضی صفحات که میرسید با صدای بلند میخندید و اظهار خوشحالی میکرد. یک بار دیدم گریه میکند و فریاد میکشد، خانمی دوید و آمد و گفت این پسرم است و اتیستیک است و بعضی تصاویر به شدت او را به هم میریزد. خاطره دیگر اینکه یک مرکز درمانی در مالزی با مدیریت چینیها بود روزی به آنجا رفتیم و بخشهایی را دیدیم. بخشی داشتند که یک خانم مشغول قصه خواندن برای بچهها بود. پرسیدم این خانم چه کار میکند؟ گفتند با قصهخوانی بچههایی که اختلالات روانی حاد دارند، کنترل و آرام میکند به طوری که این شیوه را جایگزین داروهای مسکن کردهایم. این رخداد گویای این است که کتاب در معلولان میتواند مؤثر باشد، مشروط به اینکه مناسب حال و شرایط آنها باشد.
به هر حال کتاب جایگاه و نقشهای مهمی میتواند در سرنوشت و زندگی معلولان ایفا کند؛ کتاب وسیلهای برای درمان؛ برای توان افزایی؛ برای رشد و ارتقای اجتماعی؛ برای رسیدن به کسب درآمد و غیره است.
اما این وسیله را باید به روش درست و در شرایط مناسب و نیز از انواع خاصی که با سوژه تناسب داشته باشد استفاده نمود. قطعاً هر کتابی برای هر معلولی مناسب نیست.
گاه شنیده میشود که کتاب در حال کنار رفتن و منسوخ شدن است: بعضی میگویند با آمدن اینترنت، کامپیوتر و شبکههای مجازی و دیگر وسایل مدرن، نیاز به کتاب نیست.
در پاسخ باید گفت کتاب هیچگاه از بین نمیرود، هیچوقت از زندگی بشر حذف نمیگردد و تا ابد منسوخ نمیگردد. زیرا انسان تنها موجودی است که تعقل، اندیشه و تفکر دارد و کتاب بازتاب اندیشه آدمی است. به عبارت دیگر کتاب نسخه دیگر اندیشه است. چون اندیشه وجود ذهنی است و کتاب وجود کتبی همان وجود ذهنی است.
کتاب به اشکال و انواع مختلف تحول پذیر است ولی نابود شدنی نیست. روزگاری روی تخته سنگها، چوب درختان و پوست حیوانات مینوشتند بعداً کاغذ اختراع شد، و روی کاغذ نوشتند، سپس فایل و صفحه کامپیوتری آمد یا صفحه صوتی یا دیگر وسایل صوتی آمد و کتاب روی آنها ثبت و نوشته شد. اینها انواع گوناگون کتاباند.
کتاب حاضر نخستین تحقیق درباره تکثیر و معرفی انواع کتابها برای معلولان است. زحمات این کتاب بر عهده خانم مریم قاسمی بوده و از تلاشهای ایشان تشکر میکنیم. البته ایشان هم مدعی کامل بودن و جامع بودن این اثر نیست و لازم است تحقیقات بسیار دیگر به ویژه پژوهش و به روش میدانی درباره انواع معلولیتها انجام پذیرد؛ تا معلوم شود چه آثاری برای کدام گروه از معلولین سودمند است. اما این کتاب آغاز راه است.
محمد نوری