خانواده بین تمام جوامع بشری، به منزلۀ اصلیترین نهاد اجتماعی، زیربنای جوامع و خاستگاه فرهنگها، تمدنها و تاریخ بوده است. پرداختن به این بنای مقدس و بنیادین، و حمایت از آن و هدایتش به جایگاهی واقعی و متعالی، همواره سبب اصلاح خانوادۀ بزرگ انسانی، و غفلت از آن موجب دور شدن بشر از حیات حقیقی است. بیشک یکی از موضوعات مهم در فرهنگ جامعۀ ایرانی «خانواده و ارکان آن» است. انقلاب اسلامی ایران با احیای میراث وحیانیِ فراموش شده، نگاهی جدید به زن و خانواده را مطرح کرد و کوشید ستم معرفتی را از ساحت نگرش به زن و خانواده بزداید و حرکت جدیدی را آغاز کند. در این زمینه، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با الهام از مبانی حکیمانۀ الهی و آموزههای وحیانی، به خانواده توجهی ویژه کرده است. اصل دهم قانون اساسی در این زمینه مقرر میدارد: «از آنجا که خانواده واحد بنیادین جامعۀ اسلامی است، همۀ قوانین و مقررات و برنامهریزیهای مربوط باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایۀ حقوق و اخلاق اسلامی باشد». تأکید بر حفظ و تحکیم بنیان خانواده، هیچگاه از ذهن و زبان مدیران نظام، اندیشمندان و نخبگان جامعه، برکنار نبوده است. به موازات اصرار بر جایگاه رفیع خانواده دو نکتۀ نگرانکنندۀ دیگر نیز مشاهده میشود: نخست آنکه اقدام عملی روشن و منبعث از سیاستها و برنامههای جامع در راستای حفظ و تحکیم بنیان خانواده صورت نمیگیرد و دیگر آن که به موازات حرکت سیاستهای دولتها در مسیر فرایند نوسازی و اجرای سیاستهای توسعه، شاخصهای بومی تحکیم خانواده سیر نزولی پیدا کرده و نگرانیهایی را سبب گردیده است. قطعاً یکی از گامهای نخستین در راه تحکیم بنیان خانواده، شناخت ماهیّت و کارکردهای خانواده، ضرورتهای وجودی نهاد خانواده و بازشناسی ساختارهای آسیبزای نهاد خانواده است. بدیهی است از روند موجود در فضاهای علمی نمیتوان انتظار داشت که بایستههای پژوهشی دربارۀ خانواده را عهدهدار شوند. یکی از عوامل مؤثر در ناکامی نهادهای علمی، غفلت از مبانی ارزشی بومی ـ اسلامی تأثیرگذار در تصویر خانواده اسلامی ـ ایرانی است. تأکید بر شرافت و قداست خانواده در اسلام، در عین توجه به کارکردها و کارآمدیها، یا به تعبیر دیگر بُعد زمینی نهاد خانواده، از جمله مهمترین این مبانی است. از سوی دیگر ماهیت میانرشتهای مطالعات خانواده و اهمیت نهاد خانواده بهگونهای است که نمیتوان از دانشی خاص مانند جامعهشناسی انتظار داشت که نظام جامع توصیهها و توصیفها دربارۀ خانواده را بر عهده بگیرد. از آنجا که امروزه دیدگاهها درباره زن بسیار گونه گون شده است، از این مهم نمیتوان غفلت کرد که بنیانگذاردن ادبیاتی نو در حوزۀ مطالعات علوم انسانی و از جمله خانواده، دشواریهای مخصوص به خود را داراست و انجام این مهم مرهون مشارکت جمعیِ پژوهشگران و اندیشمندان از حوزههای مختلف علمی، همراه با صرف وقت و هزینههای لازم است برای تحقق این هدف، مرکز امور زنان و خانوادۀ ریاست جمهوری موظف است برای بازشناسی و تبیین نیازهای زنان با تأکید بر شناسایی آسیبهای اجتماعی مبتلابهِ آنان، و به منظور اصلاح الگوهای فرهنگی رایج، ترویج مطالعه، آموزش و پژوهش بانوان و یافتن راهکارهای تحکیم بنیان خانواده و هماهنگی مطالعات کاربردی دستگاههای اجرایی در این زمینهها به مطالعه، بررسی و تحقیق در زمینۀ وضع موجود و مطلوب زنان بپردازد. آنچه در این اثر وجهه همت قرار گرفته است، به منزلۀ درآمدی بر مطالعات خانواده و آسیبشناسی وضعیت موجود آن است. مجموعه حاضر را که فراورده جمعی از پژوهشگران و علاقمندان حوزه خانواده است، در سه دسته کلی میتوان توصیف کرد: تألیفات، ترجمهها و مصاحبهها. تألیفات: در بخش تألیفات، سه رویکرد کلی را میتوان ملاحظه نمود: الف) بازخوانی آموزههای اسلامی دربارۀ جایگاه و اهمیت نهاد خانواده: اگرچه دربارۀ اهمیت نهاد خانواده در اسلام و آموزههای دینی دربارۀ تحکیم نهاد خانواده پژوهشهای بسیاری صورت گرفته است، امّا ویژگی عمدۀ این پژوهشها، غفلت از بازخوانی آموزههای دینی از منظر موضوعات و شبهات جدید است. مقاله «آسیبشناسی نگاه به زن و خانواده در ایران» اولین مقاله از این مجموعه است. نویسنده بر این باور است که در ایران نظریهپردازی و نگاه جامع به خانواده وجود نداشته، و از همین روی، اصلاحات قانونی و سیاستهای خردوکلان کمابیش در جهت تضعیف و تهدید کیان خانواده قرار گرفته است. وی در این مقاله میکوشد مشکلات خانوادۀ ایرانی را بررسی کند و به آسیبشناسی جریان دفاع از حقوق زنان در ایران و واکاوی تحولات ناشی از مدرنیته و نظریههای علوم اجتماعی بپردازد و پیامدهای این جریانهای داخلی و خارجی را در حوزۀ خانواده بازنماید. از آنجا که محقق محترم حوزۀ موضوعی نوشتار خود را بسیار وسیع ترسیم کرده است و حجم مقاله برای چنین بررسی دقیق و علمیای ناکافی است مقاله صورت گزارش به خود گرفته، و مطالب آن میان آسیبشناسی خانواده، خانواده از نگاه اسلام، آسیبشناسی خانوادۀ ایرانی، آسیبشناسی سیاستگذاریهای ناظر به خانواده و آسیبشناسی مطالعات خانواده در نوسان است. انتظار آن بود که نویسندۀ محترم مباحث مطرحشده را به ایران اختصاص میداد و مطالعات مربوط به دیگر کشورها را به صورت فرعی و تا حد ارتباط با ایران کانون توجه قرار میداد؛ حال آنکه این دو امر در کنار هم، در نوشتار خودنمایی میکند. این نکات مورد توجه ارزیابان این مقاله بوده است؛ اگرچه پژوهشگر، خود واقف است که نگاه جامع به آسیبها و مشکلات در مجالی اندک خودبهخود به چنین امری میانجامد. پایانبخش مقاله، ۳۹ پرسش بنیادین است که به اعتقاد محقق برای نگاه جامع به زن و خانواده و نظریهپردازی در این حوزه باید به آنها پاسخ داده شود. دستهبندی چنین پرسشهایی برای محققان این حوزه بسیار مفید و کارساز است و بایدآن را از امتیازات این پژوهش شمرد. مقالۀ «زن و خانواده در بازخوانی سنت پیامبر(ص)» به مناسبت پاسداشت سال پیامبر اعظم تألیف گردیده است. اهمیت این موضوع در حوزۀ نظامپردازی بر کسی پوشیده نیست؛ زیرا دورۀ پیامبر اعظم عصر تحولی شگرف در تاریخ بشر است. پیامبر در این دوره با مبارزات و تلاشهای بسیار نگرش جاهلی را دربارۀ زن و خانواده تغییری بنیادین داد و با همتا دانستن زن و مرد در انسانیت بنای جدیدی را در تاریخ بنیاد نهاد. نویسندۀ این مقاله کوشیده است ابعاد این نگرش را کاویده، سنت گفتاری و رفتاری آن حضرت را در حوزۀ زن و خانواده بررسی کند. وی در پایان نوشتار، سیاستهای برگرفته از سیره و سنت نبوی را در هفت بند خلاصه میکند. این محورها عبارتاند از: جریان یافتن خداوند در زندگی، تناسب مسئولیتها، جایگاه و حمایتها، توجه به حفظ مرزهای جنسیتی، پیوند میان خانه و اجتماع، محوریت اصلاحات فرهنگی، جریان یافتن فرهنگ نیکوکاری و اغماض، و محوریت خانواده در اصلاحات فرهنگی. همان گونه که مشاهده میشود، سیاستهای نتیجه گرفته شده از سیره و سنت، حوزههای گوناگونی را پوشش میدهد. این امر اگرچه جنبههای پرشماری را پیش روی خواننده میگشاید، به لحاظ حوزههای تخصصی فقط زمینهای برای بحث فراهم میآورد. همچنین اگرچه کلیات این مقاله را میتوان به سیره و سنت منسوب کرد، برای اسناد جزئیات مباحث بررسی سندی روایات لازم است، که نویسنده در این مقاله به آن نپرداخته است. ب) نقادی سیر مطالعات خانواده در حوزههای علوم اجتماعی: دو مقاله از مجموعه مقالات این مجموعه به نقادی نهادهای علمی و پژوهشی مؤثر در حوزۀ مطالعات خانواده اختصاص دارد. در مقالۀ «تأملاتی در باب جامعهشناسی خانواده» همت مؤلف مصروف نقد مبانی جامعهشناسی است که در مطالعات مربوط به خانواده تأثیرگذار است. نویسنده از جمله محققانی است که طی سالیان گذشته مباحثی از این دست را پی گرفته و آثار ارزشمندی به جامعۀ علمی عرضه کرده است. همان گونه که نویسنده اذعان میکند، جامعهشناسی خانواده نقش بسزایی در پیشبرد و غنیسازی مطالعات خانواده ایفا کرده است. نظریههای جامعهشناسی خانواده به رغم تعارضهایی که با یکدیگر دارند، تبیینهای نسبتاً محکمی دربارۀ جنبههای گوناگون خانواده و روابط خانوادگی ارائه دادهاند و درک ما را ژرفا بخشیدهاند. با این حال، یافتههای این شاخۀ علمی به واکاوی و نقد عالمانه نیاز دارد. این مقاله در صدد است از چشماندازی معرفتشناختی مبانی هستیشناختی و معرفتشناختی خانواده را بررسی کند. اگرچه موضوع مقاله تا حد زیادی کلی است و مناسب نوشتاری عمیق و علمی نیست، سرفصلهای مناسبی در حوزۀ نقد از منظر اسلامی دربارۀ دیدگاههای رایج پیش روی خواننده میگشاید. مقالۀ «خانوادۀ دموکراتیک» میکوشد بهطور مصداقی یکی از نظریهها و دیدگاههای مطرح دربارۀ خانواده را به چالش کشد. نظریۀ خانوادۀ دموکراتیک، که جامعهشناس مشهور، آنتونی گیدنز آن را مطرح کرده، برای این کار برگزیده شده است. خانوادۀ دموکراتیک، که از زیرشاخههای دموکراسی مشورتی به شمار میآید، از الگوهای مهم خانواده در دنیای معاصر است که آنتونی گیدنز آن را پیشنهاد میدهد. این نظریه در برابر دیدگاه سنتی خانواده قرار دارد که در آن ازدواج مقدس است و قوانین سختگیرانهای برای طلاق وضع شده است. همچنین روابط خانوادگی نادرستْ کانون نقد قرار گرفته و برنامههای رفاهی دولتها در تشویق خانوادههای تکسرپرست پذیرفته نمیشود. همچنین دیدگاه خانوادۀ دموکراتیک در برابر نظریۀ سوسیال ـ دموکراتها قرار دارد که معتقدند خانواده بسیاری از کارکردهای خود را از دست داده و خانوادۀ امروزی چیزی جز تکثیر نسل سالم نیست. نویسنده در این مقاله میکوشد با تبیین مفاهیم بنیادین دیدگاه گیدنز، شاخصهای خانوادۀ دموکراتیک را که در واقع راه سومی به شمار میآید، ترسیم کند. شاخصهای مورد بحث در این مقاله عبارتاند از: برابری، استقلال، احترام متقابل و تصمیمگیری از طریق برقراری ارتباط و مصونیت از خشونت. پایان این مقاله به بررسی و نقد نظریۀ خانواده دموکراتیک اختصاص دارد. نویسنده در این بخش کوشیده است با استفاده از نظریههای مختلف در حوزۀ خانواده، زیرساختهای نظریه و آثار و نتایج آن را نقد کند. این مقاله گرچه در فرهنگ غربی معنا و مفهوم دارد معلوم نیست تا چه حد با مبانی، اصول و قواعد حاکم بر فرهنگ اسلامی همخوانی داشته باشد. از این روی، وجود چنین نوشتاری دستمایۀ خوبی برای پژوهشگران خانواده است تا بتوانند نظام خانوادۀ اسلامی ـ ایرانی را دقیقتر کانون مطالعه قرار دهند. ج) بررسی ساختارهای آسیبزا برای نهاد خانواده: یکی از ابعاد مهم پژوهشهای خانواده در ایران، توجه به ساختارها و علل بعید آسیبهای اجتماعی به صورت عام، و آسیبهای نهاد خانواده به صورت خاص است. نمیتوان این نکته را چندان دور از واقعیت دانست که جز گروهی اندک از فمینیستها، فضای عمومی حاکم بر مباحث مطرح میان اندیشمندان، نخبگان و سیاستگذاران در سرتاسر جهان، در ظاهر، تکریم و تأیید جایگاه نهاد خانواده است. با این حال، مشاهده میشود که نهاد خانواده در سراسر جهان از شاخصهای مورد نظر فاصله میگیرد و بنیانهای آن روزبهروز متزلزلتر میشود. به نظر میرسد یکی از عوامل مهم این وضعیت، غفلت از ساختارهای تأثیرگذار در تضعیف نهاد خانواده است. مقالۀ «دولت و خانواده» به تأثیر سیاستهای کلان دولتها ـ عمدتاً دولتهای رفاهی ـ و تأثیرات این دسته از سیاستها بر تضعیف نهاد خانواده و کاهش کارآمدی آن میپردازد. نویسنده کوشیده است با بازخوانی دولت رفاه و اشارهای گذرا به پیشینۀ آن و زمینهها و عوامل پیدایی این دولتها به این پرسش پاسخ دهد که اقدامات دولت رفاه در قالب نظامهای حمایتی چه تأثیری بر تحولات خانواده داشته است. پژوهشگر این مقاله در فرضیۀ خود بر این باور است که این گونه اقدامات رفاهی موجب گسست و شکسته شدن اقتدار در خانواده و ناکارآمدی آن میشود. البته وی به طور ضمنی و گاه به صراحت به این نکته مهم اشاره میکند که نظام حمایتی، خود، به سستی خانواده نینجامیده است، بلکه این وضع حاصل تلفیق این نظریه با نظریههای فمینیستی است. این مقاله هرچند هشداری دربارۀ سیاستهای حمایتی و تأثیر آنها بر خانواده است، باید توجه داشت که بستر این گونه مباحث و تجزیه و تحلیلها کشورهای غربی هستند و روشن نیست که آیا اجرای این سیاستها در فرهنگ اسلامی نیز چنین پیامدهایی دارد یا خیر. افزون بر این، هر اقدام مثبتی ممکن است پیامدهایی منفی به صورت جنبی داشته باشد که باید کوشید با اقداماتی مثبتْ آنها را به حداقل رساند. این امر نیز به بررسی بیشتری نیاز دارد که خود پژوهش جدیدی میطلبد. مقالۀ «مدرنیسم، خانواده و طلاق» نیز به بررسی آثار انگارههای مدرنیسم و تأثیر آنها بر افزایش طلاق و پیامدهای اجتماعی آن در جوامع غربی میپردازد. نویسنده کوشیده است به تأثیر دیدگاههای توسعهای از منظر غرب در افزایش طلاق بپردازد، تا از این رهگذار بتواند به کشورهای در حال توسعه هشدار دهد که اجرای الگوهای غربی توسعه ممکن است به سست شدن بنیادهای خانواده بینجامد. وی برای اثبات فرضیۀ خود با نگاهی اجمالی به طلاق در نظامهای حقوقی گذشته و نظام حقوقی اسلام، به بحث دربارۀ نهاد خانواده در غرب میپردازد، و با ارائۀ آمارهایی به افزایش نرخ طلاق اشاره میکند. ادامۀ این مقاله به ادلۀ رشد طلاق اختصاص یافته و اموری از قبیل ازدواجهای عاشقانه، تسهیل در قوانین طلاق، کاهش اعتقادهای مذهبی، تغییر نگرش دربارۀ نقشهای زنان، استقلال اقتصادی زنان و آزادی روابط جنسی را بررسی کرده است. اگرچه بحث توسعه و بنیانهای نظری آن و الگوهای توسعه و انتخاب الگوی مناسب با زمینههای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جوامع از مباحث بااهمیت است، گشودن فضای مباحث تطبیقی اهمیت ویژهای دارد؛ هرچند استفاده از مباحث تطبیقی، مستلزم وجود روش مناسب و احاطۀ محقق بر دو حوزۀ مورد مطالعه است. طبیعی است که برای بررسی تأثیرات ساختارها بر تضعیف نهاد خانواده، توجه به این قبیل تأثیرات در جوامعی که مهد و موطن اصلی مدرنیته و ساختارهای وابسته به آناند، کارآمدتر از بررسی این دسته از تأثیرات در جامعۀ ایرانی است؛ زیرا قدمت مدرنیته در کشورهای غربی، پیگیری آسیبهای خانواده را که ریشه در ساختارهای مدرن دارد، معقولتر میسازد. ترجمهها: در بخش ترجمهها هدف اصلی این است که برخی دیدگاههای خانوادهگرایان و منتقدان وضع موجود خانواده در غرب، ارائه شود. از دو مقالۀ ارائهشده، مقالۀ «دگرگونی خانواده، رشد طبیعی افراد» در واقع بازنویسی یک سخنرانی است که در آن لزوم توجه دوباره به خانواده با توجه به آسیبهای موجود در نهاد خانواده در امریکا مورد تأکید قرار گرفته است. در مقالۀ «حیات خانواده و اجتماع» نیز نویسنده میکوشد با بیان هفت یافتۀ کلیدی، بر اهمیت و نقش خانواده و ازدواج در حیات اجتماعی تأکید کند. مصاحبهها: این مجموعه دربردارندۀ دو مصاحبه با دو تن از اساتید بنامِ مطالعات خانواده است. هدف از انجام و انتشار این مصاحبهها از یک سوی، طراحی عملی الگوهایی از بحث و گفتوگوی میانرشتهای دربارۀ مطالعات خانواده است که ضرورت آن بیش از پیش احساس میشود، و از سوی دیگر، این قبیل مصاحبهها را میتوان بازنماییِ دیدگاه صاحبنظران مطرح ایرانی دربارۀ خانواده دانست. مرکز امور زنان و خانواده ریاستجمهوری
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۵۲ مگابایت |
تعداد صفحات | 320 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۰:۴۰:۰۰ |
نویسنده | جعفر حق شناس |
ناشر | انتشارات پژوهشکده زن و خانواده |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۰/۰۱/۲۹ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |