سارا پینبرو نویسنده و فیلمنامهنویس برجستۀ انگلیسی است که تاکنون بیش از بیست رمان از او منتشر شده. آنچه مرا به ترجمۀ اثر به «شرافتش قسم» وا داشت، خواندن کتاب «پشت چشمهایش» از همین نویسنده بود. در دورانی که دوستان کتابخوان چشم بسته سراغ نویسندههای نامآشنا میروند ترجمۀ آثار نویسندگانی که تاکنون در ایران معرفی نشدهاند کار چالشبرانگیزی است. گرچه هر دو اثر سارا پینبرو پرفروشترین رمانهای انگلیسی ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ بودهاند انگیزۀ من در انتخاب کتاب برچسب پرفروش و آمار وسوسهکنندۀ سایت گودریدز نبود. مضمون رازآلود رمانهای پینبرو کششی در من ایجاد کرد که به فکر ترجمۀ آثارش افتادم. با خود گفتم اگر از ابتدای ترجمه داستان آنقدر برایم جذابیت داشت که کتاب را بیوقفه ترجمه کنم و زمین نگذارم، آن را منتشر میکنم و همین اتفاق هم افتاد.
لیزا مادری مجرد است که با دخترش آوا تنها زندگی میکنند. اخیراً در محل کارش مرد جذابی پا به زندگیاش گذاشته اما نمیداند میتواند دوباره به یک مرد اعتماد کند یا نه؟ از طرفی رازی دارد که از دخترش و صمیمیترین دوستش، ماریلین پنهان کرده. لیزا نه حساب کاربری فیسبوک دارد نه تمایل دارد توی دورهمیهای کاری عکسی از او منتشر شود. اتفاقاتی رقم میخورد که عکسی از او در روزنامه چاپ میشود و به دنبال آن رازی که پنهان کرده بود به فجیعترین شکل سر باز میکند و حوادثی پیش میآید...
پرستو جهانبین