عواطف خود را تنها در حال سرمایهگذاری کنید. نسبت به گذشته و آینده کمترین عاطفه را داشته باشید، چه شادی باشد، چه حسرت و دلسوزی، چه دلبستگی، چه... به گذشته مانند یک دانشمند نگاه کنید که بدون عاطفهی خاصی آزمایشهای خود را انجام میدهد، چون اگر عاطفه داشته باشد، موجب غرضورزی (bias) در آزمایش او میشود. گذشته را بدون عاطفه و قضاوت اخلاقی و غیراخلاقی بررسی کنید و مشکلات و اشتباهات و نقش خود را در این مشکلات و اشتباهات پیدا کنید. اگر بخواهید گذشته را با عاطفه و قضاوت خاصی بررسی کنید، روانتان خودبهخود وقایع و استنباط شما را از وقایع سانسور میکنید و شما به نتایج واقعی و منطبق بر واقعیت دست پیدا نمیکنید. گذشته تنها برای این مسئله مفید است که شما اشتباهات خود را پیدا کنید و سعی کنید آن را تکرار نکنید. هرگونه افسوس، حسرت یا دلبستگی به گذشته، باعث تضعیف منِ (ego) شما میشود.
آینده را مانند یک رهبر (leader) و یک مدیر (manager) کارآمد برنامهریزی کنید، اما از حالا در آن زندگی نکنید. آینده خواهد آمد و شما فرصت خواهید داشت در آن زندگی کنید (زمانی که تبدیل به حال میشود). عاطفهتان را معطوف به آینده نکنید. دلبستگی زیاد، نگرانی، حتی شوق و ایدئالیزه کردن آینده قدرت منِ شما را در اداره کردن واقعیتهای زمان حال کم میکند.
درنهایت اکثر انرژی و عواطفتان را در زمان حال خرج کنید. سعی کنید به بهترین روش واقعیتهای روزمرهی زندگی (everyday life) را بهخوبی اداره کنید و هرگاه با بحران (crisis) در زندگی روبهرو شدید (که در زندگی هر بالغی امکان وقوع دارد) به بهترین وجهی از پس اداره کردنش برآیید.