- درباره کتاب صوتی آلیس:
کتاب صوتی «آلیس» اثر خانم «یودیت هرمان» نویسندهی آلمانی است که نخستین بار در سال ۲۰۰۹ به چاپ رسید. این کتاب موفق به دریافت جایزه ادبی بریتانیا شده است و ترجمهی آن نیز توسط «محمود حسینیزاد» توانست جایزهی «روزی روزگاری» را از آن خود کند.
- خلاصهای از کتاب صوتی آلیس:
آلیس زنی میانسال است که در طول داستان و برخورد با موضوعات مختلف که هستهی اصلی آنها را «مرگ» تشکیل داده است، به نوعی خودباوری و خودآگاهی در زندگی میرسد. در این کتاب، نویسنده همواره سعی کرده است که شخصیت اصلی را در برابر کنش و واکنشهای ارادی و غیر ارادی قرار دهد تا در پایان بتواند از او فردی قوی، دقیق و البته حساس به موضوعات مختلف بسازد. آلیس تجربیات متعددی را از سر میگذراند، از جمله عشق، مرگ، زندگی و همواره بر این نکته واقف است که مرگ افراد نباید مانعی برای ادامهی زندگی و روند آن محسوب شود. به طور مثال در بخشی از کتاب او به دنبال علت مرگ کسی میگردد که سالهای بسیار دور، از دنیا رفته است و این نکته نشاندهندهی درونیات آلیس برای جستن پاسخهای هستیشناسانه در مورد مرگ است.
نکتهی مهم و قابل توجه در این کتاب، برخورد آلیس و انسانهای دیگر با مرگ است؛ چرا که آنها با وجودی که به مراسم خاکسپاری و تدفین فکر میکنند و برایش برنامه می چینند، اما زندگی را با تمام وجود ادامه میدهند و میگذارند روح روشن زندگی در سرتاسر عمرشان حضور داشته باشد. شخصیتهایی که در طول کتاب، آلیس با آنها برخورد داشته و آنها به نوعی در معرض مرگ قرار گرفته و بخشی از زندگی روزمرهی او را تشکیل میدهند، به طور خلاصه در زیر نوشته شده است: میشا مردی است که سالهای گذشته مدتی با «آلیس» زندگی کرده بود. آنها به این نتیجه رسیده بودند که نمیتوانند با یکدیگر ازدواج کنند و اکنون پس از سالها، آلیس توسط «مایا» همسر میشا متوجه میشود که او مبتلا به سرطان شده و اکنون روزهای پایانی زندگیاش را در بیمارستان میگذراند. آلیس بلافاصله به محل زندگی آنها میرود و در نگهداری فرزند آن دو به خواست مایا، کمک میکند.
کنراد پیرمرد هفتاد سالهای است که آشنایی قدیمی با آلیس دارد. او به همراه همسرش «لوته» در ایتالیا در کنار یک دریاچه زندگی میکنند. در یکی از روزهایی که کنراد در بستر بیماری به سر میبرد، از آلیس تقاضا میکند که به دیدنش برود و به او اجاره میدهد که دوستانش را هم به آنجا ببرد. آلیس به همراه دو نفر از دوستانش به ایتالیا میرود و تنها فرصت میکند چند کلمهای با کنراد در بیمارستان صحبت کند. ریشارد و همسر او «مارگارت» نیز از دوستان آلیس هستند. زمانی آلیس به دیدار ریشارد میرود که او در حالت احتضار است و لحظه به لحظه به مرگ نزدیکتر میشود.
مالته عموی آلیس است که سالهای بسیار دور از دنیا رفته است. در طول داستان مخاطب متوجه میشود که مالته، همجنسگرا بوده و آلیس تلاش میکند تا به ملاقات «فریدریش» دوست قدیمی عمویش برود و راز مرگ او را بیابد. فریدریش در پی جستوجوهای آلیس، نامههایی را در اختیار او قرار میدهد که در آن سالها بین او و مالته ردوبدل شدهاند. رایموند که پایانیترین داستان این کتاب را شکل میدهد، همسر آلیس است. او به تازگی و درست یک سال پس از مرگ ریشارد، از دنیا رفته است و اکنون آلیس در حین جمعآوری وسایل او است و به مرور خاطرات خود و زندگی مشترکش با رایموند میپردازد. درواقع این بخش از کتاب حالت پختهتری از تصاویر ارائه شده از مرگ و روحیات آلیس را به مخاطب میدهد که بر جذابیت کتاب، افزوده است. در این فصل، یودیت به تمامی شخصیتهای کتاب اشاره میکند و سرنوشت هریک از آنها و همچنین افرادی را که در رابطهی نزدیک با آنها بودند، به طور مجزا روایت میکند.
نکتهی قابل توجه این است که در طول کتاب برخورد آلیس با مرگ، برخوردی آرام و درونی است و در تمام لحظهها مخاطب خود را جای او قرار میدهد تا واکنش خود را در موقعیتهای مشابه بسنجد. میتوان بزرگترین درس این کتاب را اینگونه عنوان کرد که زندگی با وجود غم، تیرگیها، از دست دادنها و... هنوز و برای همیشه ادامه دارد.
- تم کتاب آلیس:
این کتاب شامل پنج داستان به هم پیوسته، با موضوع و محوریت «مرگ» است که هر داستان مرتبط با یکی از مردهایی است که با «آلیس» یعنی شخصیت اصلی کتاب، ارتباطی نزدیک داشتهاند و اکنون در آستانهی مرگ هستند و یا پیش از این، درگذشتهاند. در تمام داستانها «آلیس» حضور دارد و عنصر مشترک همهی فصلها میباشد. نام هر داستان نیز، همان نام شخصیتهای مرد کتاب است؛ میشا، کنراد، ریشارد، مالته و رایموند. از دیگر ویژگیهای این کتاب این است که همهی ماجراها در کشور آلمان اتفاق میافتند.
- درباره یودیت هرمان:
یودیت هرمان در ۱۵ مه ۱۹۷۰ در بیمارستان سن جوزف در غرب برلین متولد شد. او تا اواسط دههی ۹۰ در همان منطقه بزرگ شد. یودیت هرمان دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشتهی فلسفه است. بعدها او توانست در یک آکادمی تخصصی در حوزهی خبرنگاری آموزش ببیند و به واسطهی آن برای یک روزنامهی آلمانی در نیویورک کار کند. زمانی که او در آمریکا بود، شروع به نوشتن کرد و آثاری را به صورت مجموعهداستان گردآوری کرد. در واقع فعالیت او در حوزهی خبرنگاری موجب شد که او دست به قلم ببرد و به طور مختصر شروع به نویسندگی کند. پس از بازگشت به برلین او توانست جایزهی «آلفرد دلن» را از دانشگاه آکادمی هنر در برلین و در سال ۱۹۹۷ دریافت و در سال ۱۹۹۸ اولین مجموعهداستان خود با نام «خانهی تابستانی» را منتشر کند. یودیت هرمان موفق به کسب دو جایزهی «هوگو بال» و جایزهادبی «برمر» شد و در سال ۲۰۰۱ توانست جایزهی ادبی سالانهی آلمان را دریافت کند. او دومین مجموعهداستانش را در سال ۲۰۰۳ منتشر کرد. وی تاکنون چندین داستان کوتاه منتشر کرده است، همچنین نخستین رمان او در سال ۲۰۱۴ به چاپ رسید. خانم هرمان یکی از شخصیتهای برجسته در میان نویسندگان زن به شمار میرود.
- برخی از آثار یودیت هرمان:
• گذران روز - ۱۳۸۵
• این سوی رودخانهی ادر - ۱۳۸۶
• خانهی تابستانی، بعدا - ۱۳۸۷ (منتقدان این کتاب را «صدایی تازه در ادبیات آلمان» نامیدند.)
• رمان «اول عاشقی» - ۱۳۹۴
• مجموعهداستان «لتی پارک» - ۱۳۹۷