یک ـ زمانی که در حال ترجمهی کتاب تاریخ طراحی صحنهی اسکار براکت بودم، در میان منابعی که او استفاده کرده بود عنوان کتاب جذاب و شگفتانگیزی را دیدم؛ کتابی تحت عنوان فرهنگ طراحان صحنه، نوشتهی رابین تابین لیسی. نام کتاب را جستوجو و از طریق وبسایت آمازون چند صفحهاش را مطالعه کردم. مشتاق شدم کتاب را تهیه کنم؛ از یکی از دوستان خارج کشورم خواهش کردم کتاب را خریداری و برایم ارسال کند. بعد از چند ماه کتاب به دستم رسید و این آغاز ماجرا بود. کتاب لیسی اثر درخشانی است، اما همانطور که خود در عنوان کتابش آورده، تنها یک «فرهنگ» است و بس! ظاهر کتاب دقیقاً با شکل و شمایل و حتی کاغذ و فونت دیکشنری ترتیب یافته است؛ بدون حتی یک تصویر. محتویات آن نیز تنها در حد یک اشاره به طراحان صحنه است. بهعنوان مثال، تنها در چند خط دربارهی سوفوکل یا ویتروویوس صحبت کرده و خیلی زود سراغ نفر بعدی رفته است. شاید بتوان به او حق داد. خود لیسی هم به قصد تنظیم و نگارش دیکشنری سراغ این موضوع رفته است و البته خدا خیرش دهد! ابتدا تصمیم گرفتم کل کتاب را ترجمه کنم. اما بعد بر آن شدم آن را بهعنوان منبع اطلاعات اولیه به کار ببرم و با تحقیق و پژوهشهای متعدد و فراگیر مجموعهای تحت عنوان طراحان صحنهی جهان بنویسم؛ مجموعهای چندجلدی که هر جلد از آن هویت مستقل خود را داشته باشد. از سوی دیگر معتقدم کتاب مربوط به طراحی صحنه بدون تصویر، نمودار و جدول فاقد ارزش و اعتبار لازم است. در نتیجه این رویکرد را نیز در نظر گرفتم که تقریباً برای هر مبحث تصاویر مربوط به آن را نیز پیدا و ضمیمهی متن کنم. امروز بعد از یک سال کار مستمر، نخستین جلد از این مجموعه آماده و منتشر شده است.
دو ـ در نگارش و تدوین کتاب طراحان صحنهی تئاتر یونان و روم باستان تلاش کردم تا اثر محدود به زندگینامهی صرف طراحان نشود. تا جای ممکن سعی کردم به هر طراح به مثابهی یک موضوع تحقیقی و پژوهشی نگاه کنم. بدین ترتیب هر طراح به بهانهای برای ورود به سبک، شیوه و چگونگی طراحی صحنه در یونان باستان تبدیل شد. برای طراحان عمده فرضیهای مطرح کردم و سمت و سوی تحقیق را بهطرف اثبات آن فرضیه پیش بردم. بهعنوان مثال، دربارهی آناکساگوراس به این اندیشیدم که آیا میتوان به کمک فلسفه و ایدههای فلسفی دست به طراحی صحنه زد یا نه. بدین ترتیب از ایدههای آناکساگوراس استفاده کردم تا به نتیجهای متفاوت در حوزهی طراحی صحنهی تئاتر برسم. یا اینکه آیا بهواسطهی مؤلفههای معمارانهی ویتروویوس که آنها را در ابتدای ده کتاب خود آورده است، میتوان او را بهعنوان صحنهپرداز تئاتر نیز مطرح کرد یا نه.
سه ـ رویکرد دیگر این نوشتار آن بود که به انگیزهی ورود به زندگی و فعالیتهای طراحان صحنه، بخشی از سازوکارها و صحنهپردازی در یونان باستان را نیز تشریح و توضیح دهم. بهعنوان نمونه، دربارهی ماشینری و انواع روشهای تغییر صحنه صحبت کردهام و ابزارها و وسایل مربوط به آنها را در متن کتاب آوردهام. برخی از این توضیحات را در بخش پینوشت و سایر توضیحات را بهصورت مستقل در کادرهای طوسیرنگ درج کردهام.
چهار ـ در روزگار بدی به سر میبریم. طراحی صحنهی تئاتر روزبهروز کمرنگتر میشود و سالنهایی که هر شب پذیرای سه چهار اجرای مختلف هستند، تیر خلاص را به این هنر ناب عرصهی نمایش زدهاند. از سوی دیگر، فقدان افقهای روشن حرفهای و شغلی در زمینهی طراحی صحنه، هرگونه انگیزهی یادگیری و تجربهاندوزی را از دانشجویان این رشته سلب کرده است. گاه تصور میکنم این حد از نوشتن دربارهی طراحی صحنه ـ در اوضاع کنونی ـ هیاهوی بسیار برای هیچ نیست؟! وقتی تقریباً هیچ ناشری علاقهای به چاپ کتابهای تخصصی طراحی صحنه ندارد و تنها کتابهای حلالمسائل و کنکور مشتری دارد، گاهی بهناچار کتاب خود را در تیراژ دو رقمی، بهصورت دیجیتال و با هزینهی شخصی منتشر کنی. در چنین اوضاعی چه باید کرد؟ از یک سو بیتفاوتی و فقدان خردکنندهی انگیزهی حرفهای و دانشگاهی را میبینی و از سوی دیگر با پوست و خون خود میدانی طراحی صحنه چه جهان پیچیده، شگفتانگیز و هنرمندانهای است. واقعاً چه باید کرد؟... فعلاً که همچنان مینویسم و میخوانم و مینویسم. تا در آینده چه پیش آید!
پنج ـ مدتی است جناب آقای مهندس فیاضی، مدیر محترم نشر قطره، تصمیم گرفتهاند که به انتشار کتب تخصصی طراحی صحنه بپردازند. خاضعانه و صمیمانه از ایشان و همراهی سرکار خانم منیره ملکی که مسئولیت این بخش را بر عهده گرفتهاند متشکرم و قدردانِ ایشان هستم. این کتاب یکی از عناوین رویکرد تازهی نشر قطره به حوزهی بسیار مهم طراحی صحنه و لباس تئاتر و سینماست.
شش ـ در فرایند نگارش این کتاب یکی از دانشجویان خوبم، مولود رضوانی، مرا همراهی کرد. از او تشکر میکنم که در جستوجو و ذخیرهی برخی مقالات علمی ـ پژوهشی به من کمک کرد. همینطور دوست قدیمی و باسواد من، فرزام شیرزادی که به او زحمت ویرایش ادبی کتاب را دادم. دست این دوستان را به گرمی میفشارم و برایشان سلامتی و بهروزی آرزو میکنم.
پیام فروتن