- درباره کتاب:
این مجموعه، نقدی است بر کتاب 'هشت بهشت' سهراب سپهری ـ شاعر معاصر ـ با این عناوین: 'مرگ رنگ'، 'زندگی خوابها'، 'آوار آفتاب'، 'شرق اندوه'، 'صدای پای آب'، 'مسافر'، 'حجم سبز' و 'ما هیچ، ما نگاه'. به تصریح نگارنده: 'این کتاب که سیری آشفته و ناقص در شعر و شعور سهراب سپهری است، در جریان مسافرت کوتاه نویسنده به کشور هندوستان و ایالتهای مختلف نگارش شده است.
- درباره نویسنده:
کریم فیضی در سال ۱۳۵۸ و یک سال بعد از انقلاب اسلامی در تبریز به دنیا آمد. اما همان دوران، در تبریز قیامهایی در حال شکل گرفتن بود که باعث شد دوران کودکی او در اوج هیاهو و ناآرامی بگذرد. پدر او که به حاجی فیضی مشهور بود، به کار تجارت میپرداخت ولی علاقه بسیاری به طبیعت و همچنین عبادت داشت. همین علاقه پدر در شکل گرفتن علاقه و به بحثهای دینی بیتاثیر نبود و پای او را به حوزه علمیه قم باز کرد. از دیگر نوشتههای کریم فیضی میتوانیم به هوشنگ دوم (در گفتگو با هوشنگ مرادی کرمانی)، زندگی و بس، پنجره پیامبر (رمان)، از حبران تا سهراب، شعاع شمس، همزاد مسیح، سفری با سهراب و سیب زن سیب مرد اشاره کرد.
- بخشی از کتاب:
شاعری که از ۱۳۳۰ شمسی اولین مجموعه شعری خود بنام «مرگ رنگ» را اعلام داشت. دو دهه در تاریکی زیست و چه روشن دهه پنجاه سر زبان ها افتاد. هشت سال بعد از مرگش به قلبها راه یافت. او تاُمل در طبیعت را به ما میآموزد من قطاری دیدم که سیاست میبرد و چه خالی میرفت، چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید، خانه را نقش فساد است به سقف،سرنگون خواهد شد بر سر ما، رفتم از پله مذهب بالا تا ته کوچه شک، من قطاری دیدم فقه میبرد و چه سنگین میرفت حمله کاشی مسجد به سجود. تعریف درست زندگی اساسا به این است که نو به نو شود و حتی نو به نو تعریف شود.