فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۳۴ مگابایت |
تعداد صفحات | 192 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۶:۲۴:۰۰ |
نویسنده | عطیه عطارزاده |
ناشر | نشر چشمه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۹/۰۷/۲۲ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
قیمت چاپی | 58,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
قصه ی بیماریست ساکن تیمارستان و بی اسم و بی زبان که او را شماره ی ۳ صدا می زنند. شخصی که حرف نمی زند و فقط با نقاشی مقاصدش را بیان می کند. راوی همین شماره ۳ است که سرشار است از توهم و خیال و به سبب روانپریشی نحوه ی توصیف و روایت متفاوتی دارد و شاید بسبب همین راوی است که قصه انسجام لازم را ندارد و سرشار است از پراکنده گویی راوی که خواننده را گیج می کند و تاثیر کتاب راهنمای مردن با گیاه های دارویی را روی ذهن مخاطب ندارد. رمان کلی کاراکتر دارد که بودنشان گویا فقط برای پر کردن قصه است و نقش سیاهی لشکر را دارند. آدمهایی که گاهی توصیف در مورد آنها در حد یک خط است و بس و نقشی در پیش برد داستان ندارند و قصه را پیچیده تر و ذهن مخاطب را شلوغ می کنند. و قصه ی مبهم تا جایی جلو میرود که دیگر نمی شود فرق بین خیال و واقعیت را تشخیص داد. در کل من برخلاف رمان اول این نویسنده با این کتاب ارتباط برقرار نکردم.
قلم خانم عطارزاده رو دوست داشتم. جملات کوتاه و ساده در ایجاد ارتباط با مخاطب بسیار تاثیرگذار بود. از نیمه کتاب به بعد شاهد تکرار و اغراق در صحنه ها بودیم که روح و روان خواننده رو خسته میکرد. فکر میکنم تعداد افراد حاضر در داستان بیش از نیاز بود مخصوصا نیمه دوم کتاب که نقش خاصی هم نداشتن و فقط مخاطب را سردرگم میکردن! بعد از پایا ن کتاب سوالات بسیار باقی ماند که به نظرم این حجم از ابهام ضرورتی نداشت.به امید موفقیت روزافزون خانم عطار زاده و انتشار بیشتر کتابهای قفسه قرمز.
در مقایسه با کتاب قبلی خانم عطارزاده، این اثر بهمراتب ضعیفه. از یهجایی بهبعد داستان دچار تکرار فراز و فرود میشه؛ این تکرار دست نویسنده رو برای مخاطب رو میکنه و همین مسئله باعث ملال خواننده میشه. به نظرم حجم کتاب مناسب با روند روایت نیست. برای من که از کار قبلی عطیه عطارزاده بسیار لذت برده بودم، این کار بههیچوجه راضیکننده نبود.
برخلاف کتاب اول ایشون، این کتاب رو اصلا و ابدا دوست نداشتم. واقعا سردرد گرفتم. یک سری اوهامات بی سر و ته بود فقط، نه خط داستانی خاصی داشت و نه حتی سرگ رم کننده بود. به معنای واقعی کلمه اراجیف بود. من عادت ندارم کتابی رو ناتمام بذارم اما هر کاری کردم نتونستم تا آخر ادامه بدم. اصلا پیشنهاد نمیشه این کتاب. خیال نکنید به خوبی کتاب راهنمای مردن با گیاهان داروییه. اصلا و ابدا. واقعا اعصابخرد کن و چرنده.
داستان ریتم تندی داره که بعضی جاها ممکنه گیج کننده باشه، ولی وقتی خودت و شُل بگیری و بذاری داستان و راوی تو رو با ریتم و حس و حال خودشون هرجا که دوست دارن ببرن، خوندن این کتاب تبدیل به یه تجربهی منحصر به فرد و به یادموندنی میشه، «راهنمای مردن با گیاهان دارویی» هم به شدت توصیه میشه از همین نویسنده،
داستان یه پسر جوان که از بچگی در تیمارستان بوده... کل کتاب در فضای تیمارستان اتفاق میفته و بیشت ر با دیالوگهایی که پسر در ذهن خودش داره... کتاب خوب نوشته شده ولی داستان کشش این تعداد صفحه رو نداشته و برای همین تکراری بودن بیش از حد کشمکش های ذهنی پسر یه مقدار کتابو خسته کنننده کرده...
کتاب از زبانِ یک بیمارِ روانی بیان میشه و این خیلی طبیعیه که دچارِ پراکندگی و ابهام باشه. اتفاقا اعجازِ داستان دقیقاً همینجاست. من ب ینهایت در فضاسازیهای ادبی گم شدم. ترس، غم، همدلی و کلاً هر صفحه برای من ملغمهای از حسها بود. داستان خوب بود اما بیشتر از اون انگار خانم عطارزاده قلم و فننویسندگیشون رو به رُخ کشیدن و به حق زیبا هم نوشتن.
کاش دوستان داستان کتاب رو تعریف میکردن یا نقدش میکردن فقط مینویسید عالی من از کجا بودم از چه وجهی شما میگید عالی
بسیار خسته کننده و مبهم. روایت یک سری اتفاق که نمیشه فهمید واقعی هستن یا تو ذهن بیمار میگذرن. نیمه کاره ولش کردم. بر اساس رمان قبلی نویسنده خریده بودم و انتظار داشتم مثل قبلی خوب باشه که ابدا چنین نبود. یه پسرفت واقعی!
رمانی متفاوت از نظر موضوع و نگارش، زمانی گنگ می شود زمانی آشنا، اگر خواستین تهیه کنید نمونه را بخوانید تا با نثر آشنا بشوید، نشانه متعدد دارد که شاید چند بار لازم باشد بخوانید