0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب  پیش پرده و پیش پرده خوانی در ایران نشر قطره

کتاب پیش پرده و پیش پرده خوانی در ایران نشر قطره

همراه با متن مهم ترین پیش پرده ها

کتاب متنی
فیدی‌پلاس
نویسنده:
درباره پیش پرده و پیش پرده خوانی در ایران
در دهۀ ۱۳۷۰ که در تدارک انتشار نخستین مجلدهای «فیلم‌شناخت ایران» (فیلم‌شناسی سینمای ایران) بودم، و در دهۀ ۱۳۸۰ که گفت‌وگوهای تفصیلی «تاریخ شفاهی سینمای ایران» را به درخواست موزۀ سینما انجام می‌دادم، هنرمندان بسیاری از نسل متقدم و میانی سینما را می‌دیدم که برخی از آن‌ها پیشینه و فعالیت تئاتری هم داشتند و از پدیدۀ پیش‌پرده‌خوانی در دهۀ ۱۳۲۰ سخن می‌گفتند. حمید قنبری، عزت‌‌‌الله انتظامی، مرتضی احمدی و نصرت‌‌الله کریمی خاطرات ممتاز و روشنی از آن دوره داشتند. قبل از ‌همه نمونه‌هایی از تصنیف‌های چاپ‌شدۀ پیش‌پرده‌ها را در منزل حمید قنبری دیدم. او از پرویز خطیبی می‌گفت و از هم‌کاری‌شان در تماشاخانه‌های لاله‌زار و رادیو، و استعداد و سرعت شگرف خطیبی در نوشتن پیش‌پرده‌های اجتماعی. در روزهای بعد خاطره‌اش را از اجرای پیش‌پردۀ «تیفوس در اتوبوس» در تالار «سینما ـ تئاتر سپه» نقل کرد که چه‌گونه حرکات فرد آستر، بازیگر دهۀ ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ هالیوود، را تقلید کرده، و سپس با الهام از حرکات او «استپ» زدن را وارد حرکات نمایشی در پیش‌پرده‌ها کرده است. قنبری می‌گفت که به همین منظور نزد استاد کفاشی رفته و از او خواسته که تخت کفش‌هایش را استپ بزند تا موقع اجرای پیش‌پرده صدای پاشنه و پنجۀ کفش‌هایش با حرکات او هماهنگ باشد. آن روز در بازآفرینی آن پیش‌پرده یک کلاه سیلندر به سر و یک عصا هم در دست داشت. بعد بلند شد و در سالن پذیرایی خانه‌اش روبه‌روی من ایستاد و خواند: «دیروز داشتم من کاری/ یک تعجیل بسیاری/ از برای انجام اون کار دیدم/ اگر پیاده راه بیفتم تو جاده/ می‌خواهد یک وقت بسیار/ یک وقت اتوبوس دیدم/ از هولم پریدم/ رفتم رو رکاب/ از بس که جای من تنگ بود/ کلۀ من منگ بود/ بودم در عذاب.» و هر جا که لازم بود روی فرشی که وسط مبل‌های پذیرایی خانه‌اش را پوشانده بود استپ می‌زد. چنان می‌خواند که گویی در تالاری بزرگ انبوهی از مردم به او چشم دوخته‌اند: «آخرش با صد افسوس/ رفتم تو اتوبوس/ هر طرف می‌گشتم پی جا/ همین وقت یک دختری/ دختر مه‌پیکری/ بی‌خود با من کرد دعوا/ گفتش ای میکروبِ تیفوس/ ای سیاه منحوس/ مگر کوری/ نچسب این‌قدر به من/ احمق، ای پستِ جُعَلَّق/ گویا مستی.» وقتی تشویقش کردم کفِ دو دستش را روی سینه‌اش گذاشت و کمی به جلو خم شد. گفت: آن شب، و شب‌های بعد آن‌چنان تشویق شد که ناگزیر شده بود چند بار جلو صحنه برود و به ابراز احساسات مردم پاسخ بدهد. انتظامی و احمدی و کریمی هم خاطرات منحصربه‌فردی از سال‌های پیش‌پرده‌خوانی داشتند، و هر کدام‌شان پاره‌ای از تصنیف‌های سال‌های جوانی خود را از بر می‌خواندند. من هم در یک‌دو دهۀ بعد، حدود پانصد تصنیفی از نوشته‌های پرویز خطیبی و غلامعلی شعبانی و عباس تفکری را جمع‌آوری کردم که همۀ آن‌ها در گوشه‌ای از خانه خاک می‌خوردند. تا این‌که چند سال پیش دوستی از من خواست مدخل‌هایی با موضوع فرهنگ‌عامه برای «دانشنامۀ فرهنگ مردم ایران» بنویسم. عنوان یکی از آن مدخل‌ها «پیش‌پرده و پیش‌پرده‌خوانی در ایران» بود که در جلد دوم آن دانشنامه منتشر شده است. در واقع این کتاب روایت جدیدی از آن مدخل به انضمام نمونه‌هایی از متن تصنیف‌ پیش‌پرده‌ها و عکس‌هایی است که درج آن‌ها از لحاظ دریافت مطاوی متن حاضر ضرورت دارد. لازم می‌دانم یادآوری کنم که همۀ پیش‌پرده‌ها و قطعه‌های فکاهی که در بخش پایانی کتاب درج شده است از میان تصنیف‌های سرودۀ خطیبی انتخاب شده‌اند. عباس بهارلو مرداد ۱۳۹۶
دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
3.۰۹ مگابایت
تعداد صفحات
216 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۷:۱۲:۰۰
نویسندهعباس بهارلو
ناشرنشر قطره
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۳۹۹/۰۷/۰۶
قیمت ارزی
5.۵ دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۳.۰۹ مگابایت
۲۱۶ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
منتظر امتیاز
53,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
پیش پرده و پیش پرده خوانی در ایران
همراه با متن مهم ترین پیش پرده ها
نشر قطره
منتظر امتیاز
53,000
تومان