0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب صوتی  عادت نوشته صمد بهرنگی نشر آوا خورشید

کتاب صوتی عادت نوشته صمد بهرنگی نشر آوا خورشید

کتاب صوتی
نویسنده:
درباره عادت نوشته صمد بهرنگی

«عادت» واژه بسیار غریب اما بسیار نزدیکی است. در زندگی هرآنچه خوب یا بد بارها تکرار شود، آدمی به آن عادت می‌کند. مثلا بسیاری از افراد به بیچارگی عادت کرده‌اند. گروهی دیگر به خوش‌گذرانی‌های افراطی عادت دارند. بسیاری عادت دارند شب‌ها تا صبح بیدار بماند. ترک این عادت‌ها چه درست و چه غلط کار بسیار سختی است و اراده بسیار قوی نیاز دارد. معمولا مغز انسان علاقه به فراتر رفتن از سرزمین عادت‌ها و تکرار‌هایش ندارد. اما گاهی این عادت‌های غلط انسان درون یک باتلاق گیر می‌اندازد. حتی عادت‌های درست و سالم نیز برای ایجاد تنوع گاهی باید تغییر یابند.about book image

نقد و بررسی کتاب صوتی «عادت»

کتاب عادت توسط صمد بهرنگی نوشته شده‌است. این کتاب در زمستان سال 1338 به صورت تکه تکه نوشته شد. ژانر داستان‌های صمد بهرنگی داستان‌های کودکان است. او مانند دیگر داستان نویسان جهان، قصد داشت، داروهای لازم را با طعمی خوش به بچه‌ها بدهد. او داستان‌های کودکانه شیرینی می‌نوشت. از آن داستان‌هایی که بچه‌ها به درون کتاب سفر می‌کنند و در کنار شخصیت‌ها قرار می‌گیرند. اما این کار او فقط برای لذت بردن بچه‌ها نبود. بهرنگی تلاش می‌کرد تا اشتباهات تربیتی را برطرف کند، و می‌خواست تا نسل‌های بعدی مضامین اخلاقی و انسانی را یاد بگیرند تا در آینده نسل‌های بهتری وجود داشته باشند. تمامی آثر بهرنگی داستان‌ هستند. اما متن کتاب عادت در واقع داستان نیست و فقط بخاطر اینکه در کنار دیگر داستان‌های بهرنگی آمده‌است، آن را می‌توان داستان خواند.

داستان کتاب عادت در واقع خاطره‌ای از خود صمد بهرنگی است. او با کنارهم قرار دادن یادداشت‌های خود این داستان را منتشر کرده‌است. داستان کتاب عادت از اولین روزهای معلمی بهرنگی آغاز می‌شود. بهرنگی پس از اتمام تحصیل در دانشسرای عالی پسران تبریز، به یک روستای دور افتاده فرستاده شد تا ماموریت خود را انجام دهد. این روستا ده کیلوکمتر با راه شوسه فاصله داشت. این روستا از تمامی روستاهای اطراف محروم‌تر و بی‌امکانات‌تر است. از نظر آقای معلم، دهدار این روستا مرد معتاد و بی‌خیال است. این مرد در خیالات ذهنی خود می‌خواهد از این روستای خراب، یک شهر بسازد. اما مگر می‌شود فقط با نشستن و خیال کردن چیزی را درست کرد؟ این روستا تقریبا هفت هزار نفر جمعیت دارد. روستای بزرگی است. اما امکانات مناسبی ندارد. روستا مشرف به تپه‌های سرسبز و آبادی است که هوای بسیار خوشی را به وجود می‌آورد. زمستان‌های این منطقه بسیار سرد است و کسی نمی‌تواند بیرون از خانه بماند. این روستا انگار از آبادانی بویی نبرده‌است. خانه‌ها بسیار قدیمی و کاهگلی، کوچه‌ها پر از پستی و بلندی هستند. برخلاف روستا‌های اطراف که بیش از سه مدرسه داشتند. این روستا با این جمعیت فقط یک مدرسه بسیار قدیمی داشت که 50 سال پیش ساخته شده بود. هر کلاس این مدرسه پنجاه شاگرد داشت و هیچ امکاناتی در اختیار این آینده سازان ایران نبود. بهرنگی زمانی که به بازی بچه‌ها نگاه می‌کرد خاطرات دوران دانشسرای خود را به یاد می‌اورد. او و دوتن از دیگر دوستانش در دانشسرا یک روزنامه دیواری داشتند. آن‌ها مطالب طنز و داستان‌های جالب خودشان را در این روزنامه منتشر می‌کردند. بهرنگی زمانی که می‌دید بچه‌ها چطور از این داستان‌ها استقبال می‌کنند، بسیار خوشحال می‌شد. حتی زمان‌هایی که مطالب سیاسی و اجتماعی‌اش مورد انتقاد شدید مدیر مدرسه قرار می‌گرفت. معلم‌های تاریخ و اجتماعی‌اش از او حمایت می‌کردند و می‌گفتند:« اگر نوشتن اين مطلب بد باشد پس چه چيز خوب خواهد شد؟ ديگر قلم اين‌ها را نبايد مقيد ساخت.» بهرنگی یکی از افرادی بود که در دوره‌ی ژست دانایی و مدرنیته، واقعا دانا و مدرن بود. او به زور استفاده از استایل فرنگی و خواندن کتاب‌هایی به سبک مدرنیه نمی‌خواست خودش را فردی با عقاید مدرن نشان دهد. هر چندگاهی که یک بازرس به این مدرسه می‌آمد، روز همه به ویژه بهرنگی را می‌ساخت. آقای بازرس پیرمردی بود که تا کلاس ششم بیشتر سواد نداشت. اما به زور حرف‌های قلمبه ثلمبه می‌خواست خودش را مردی فرهیخته نشان دهد. آقای بازرس هرچند ماهی می‌آمد و از بچه‌های سوالات عجیب و غریبی می‌پرسید و در نهایت نتیجه می‌گرفت که باید نظام آموزشی را تغییر دهیم. اما مگر می‌شود، به بچه‌هایی که در این روستای دور افتاده‌ی بدون امکانات زندگی می‌کنند مدرنیته را یاد داد. این بچه‌ها باید در ابتدا معنی امکانات و زندگی در یک روستای خوب را متوجه شوند. سپس می‌توان نظام آموزشی را برایشان تغییر داد تا معنی مدرنیته را متوجه شوند. نویسندگان بسیاری درمورد عادت آثار خود را منتشر ساخته‌اند. از این نویسندگان می‌توان به چارلز داهینگ برای نوشتن کتاب قدرت عادت، نادر ابراهیمی برای کتاب یک عاشقانه ی آرام و ... اشاره کرد. 

انتشار کتاب صوتی «عادت»

نسخه چاپی داستان عادت یکی از داستان‌های منتشر شده در مجموعه داستان‌های صمد بهرنگی است. نسخه صوتی این کتاب برای اولین بار در سال 1398 توسط انتشارات صوتی نوار با صدای پیمان قریب‌پناه منتشر شد. کتاب گویا عادت برای بار دیگر در سال 1399 توسط انتشارات آوا خورشید منتشر شد. گوینده این کتاب صوتی هنرمند خوب کشورمان پیام دهکردی است. کتاب پیش‌روی شما با روایت پیام دهکردی است. شما می‌توانید کتای صوتی عادت به قلم صمد بهرنگی، روایت پیام دهکردی و انتشارات آوا خورشید از همین صفحه در فیدیبو دانلود و تهیه نمایید. برای خید کتاب صوتی کافیست که عضو خانواده بزرگ فیدیبو باشید. 

کتاب صوتی پیام دهکردی

پیام نادری دهکردی در بیستمین روز از اردیبهشت ماه سال 1356 چشم به جهان گشود. وی زاده‌ی شهرکرد است. در دنیای هنر او را به نام پیام دهکردی می‌شناسند. آقای دهکردی پس از اتمام دوران مدرسه وارد دانشگاه شد. او فارغ التحصیل رشته‌ی ادبیات دراماتیک از دانشگاه آزاد اسلامی شهر اراک است. دهکردی پس از اتمام دوران کارشناسی، به تهران نقل مکان کرد. او به ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد، رشته تئاتر در دانشگاه تهران پرداخت. دهکردی در دوران تحصیل فعالیت‌های کمی در زمینه‌ی هنر انجام می‌داد. نام این هنرمند به عنوان بازیگر تئاتر، بازیگر سینما، تلویزیون و کارگردان شناخته می‌شود. به علاوه پیام دهکردی یکی از موفق‌ترین مدرسان فن بیان در کشورمان است. او موسس و مدرس موسسه‌ی فرهنگی هنری امید پیام دهکری است. موسس جشنواره‌ی «امید» نیز این هنرمند خوب کشورمان است. از آثار وی می‌توان به تئاتر بحرالغرائب، می‌بوسمت و اشک، نورا، مرد بالشی، فیلم‌های سینمایی راه آبی ابریشم، یک تکه نان، همیشه پای یک زن در میان است، فیلم‌های تلویزیونی شهریا، مدار سفر درجه، گاندو و کارگردانی تئاترهای پا برهنه در پارک، گمگشته و مرگ و پنگوئن اشاره کرد. الیته آثار این هنرمند نامی به این چند اثر نام برده محدود نمی‌شود. این هنرمند گوینده کتاب‌های صوتی بسیاری مانند باردیگر شهری که دوست می‌داشتم، نامه‌های عاشقانه یک پیامبر، یوزپلنگانی که با من دویده‌اند، سرگذشت دمرل دیوانه، بیست و چهار ساعت خواب و بیداری، یک عاشقانه آرام و ... بوده‌است.about book image

درباره‌ی صمد بهرنگی نویسنده کتاب صوتی «عادت»

صمد بهرنگی در روز دوم تیر ماه سال 1318 چشم به جهان گشود. او زاده شهر تبریز است. بهرنگی در خانواده‌ای نسبتا فقیر به دنیا آمد. پدرش کارگر فصلی و مادرش هم خانه‌دار بود. صمد بهرنگی دانش آموخته دانشسرای مقدماتی پسران در تبریز است. پس از اتمام دوران تحصیل او معلم شد. بهرنگی یک سال پس از فارغ التحصیلی تصمیم به ادامه تحصیل در دانشگاه گرفت. او در آن سال وارد دانشگاه ادبیات فارسی و زبان‌های خارجی دانشگاه تبریز شد. او در دانشگاه رشته زبان و ادبیات انگلیسی را انتخاب کرد. او در تمامی دوران زندگی‌اش معلم روستاهای تبریز بود. بهرنگی عقیده داشت که درس‌های کتاب‌ها مناسب کودکان روستایی با مشکلات بسیار زیاد آن‌ها نیست. او از کسانی بود که تمام تلاش خود را به کار گرفت تا پدر و مادرهای روستایی را متقاعد کند که بگذارند کودکانشان درس بخوانند. این تلاش او به کمک پرویز خانلری باعث شکل‌گیری سپاه دانش شد. افراد سرشناس بسیاری مانند توران میرهادی، ایرج جهانشاهی، لیلی ایمن و ... در این پروژه شرکت کردند. به علاوه صمد بهرنگی تلاش بسیاری در جهت به رسمیت شناختن حقوق کودکان در ایران کرد. او فعالیت در زمینه نویسندگی را از نوشتن روزنامه دیواری در دانشسرا آغاز کرد. بهرنگی در ابتدا مقاله‌های طنز می‌نوشت. در نهایت مقالات او در سال 1336 در روزنامه توفیق منتشر شد. صمد بهرنگی دوست نزدیک جلال آل احمد بود. او فعالیت‌های سیاسی نیز انجام می‌داد. تعدادی از کتاب‌های او مضامین سیاسی را در قالب داستان بیان می‌کنند. اما این دوست از دست رفته‌ی بچه‌های ایرانی در سال 1347 در سن 29 سالگی با مرگی مشکوک از دنیا رفت. مرگ بهرنگی یکی از مشکوک‌ترین داستان‌های تاریخ است. گفته شده که او در رود ارس غرق شده‌است. اما زمانی که جسد او پیدا شد، زخم‌های بسیاری بروی بدنش وجود داشت. هیچکس دقیق نمی‌داند که چه برسر این نویسنده آمده‌است. آرامگاه صمد بهرنگی در آرامستان امامیه تبریز است. نویسندگان بسیاری درباره زندگی او آثار خود را منتشر کرده‌‌اند.. تاریخ ادبیات ایران صمد بهرنگی را به عنوان یکی از بزرگ‌ترین داستان نویسنان برای کودکان و نوجوانان معرفی می‌کند. از آثار این نویسنده بزرگ می‌توان از پسرک لبو فروش، کچل کفترباز، اولدوز و کلاغ‌ها، ماهی سیاه کوچولو، پاره پاره، اهیمت ادبیات کودکان، فولکلور و شعر و ... نام برد. صمد بهرنگی فقط یک نویسنده نبود.

بخشی از کتاب صوتی «عادت»

تقصير اداره بود كه تا آخر هيچ دستشان نيامد كه اين مرد فكستني را كي براي بازرسي معين كرده. و علتش چه بود؟ شايد همان سبزي پاك كردن ها. وقتي بازرس وارد كلاس شد آقا معلم از سرگرميش دست كشيد و منتظر شيرين كاري ها و به گير انداختن هاي بازرس زبردست فرهنگ شد، كه فقط بازرسي كلاس ها را در «سؤال»هاي مشكل كردن و قادر نبودن شاگردان به جواب دادن، مي‌دانست كه بعد از آن با لحن طنز و مسخره به آموزگار كلاس بگويد:«خب، آقا مثل اين كه زياد پيشرفت نداريد! بايد زياد كار كرد، اين بچه‌ها اميد آينده ايرانند ...»

 

 

دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
mp۳
حجم
10.۵۳ مگابایت
مدت زمان
۱۱:۳۰
نویسندهصمد بهرنگی
راویپیام دهکردی
ناشرآوا خورشید
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۳۹۹/۰۶/۱۵
قیمت ارزی
5 دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
mp۳
۱۰.۵۳ مگابایت
۱۱:۳۰

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
4.2
از 5
براساس رأی 6 مخاطب
حال‌خوب‌کن ✨ (1)
5
66 ٪
4
16 ٪
3
0 ٪
2
0 ٪
1
16 ٪
3 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
4
حال‌خوب‌کن ✨

خاطرات یه معلم روستایی در زمان اداره فرهنگ.. اگه معلمی و اول راه شنیدنش خالی از لطف نیست

5

چه ترکیب قشنگی پرت شدم دقیقا وسط داستان واقعا زیبا و دلچسب بود

5

صدای پیام دهکردی بی نظیره عالی بود

4.2
(6)
حال‌خوب‌کن ✨ (1)
٪10
35,000
31,500
تومان

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
عادت نوشته صمد بهرنگی
صمد بهرنگی
آوا خورشید
4.2
(6)
حال‌خوب‌کن ✨ (1)
٪10
35,000
31,500
تومان