خودخواهی بیش از اندازه، آفت بشر است. هرکجا انسانی فراموش کرد که خوشحالی و شادکامی انسانها مانند دومینو به یکدیگر متصل است، بیشک خودش هم قربانی ضربهی فردی دیگر میشود. مهربانی هنگام تنگدستی و سختی، کار آسانی است. اما اگر پس از سیراب شدن از چشمهی نعمت به دیگران اهمیت دادیم، کار بزرگی انجام دادهایم.
داستان به دنبال فلک یکی از داستانهای فولکلور قدیمی آذربایجان است. نسخه فارسی این داستان به کوشش صمد بهرنگی نوشته شدهاست. داستان پیشرو با زبانی ساده، بهترین پندها را به کودکان میدهد. البته باید گفت که داستانهای بهرنگی فقط مخصوص کودکان نیست. هدف بهرنگی از نوشت داستانهای کودکانه اول، زنده نگه داشتن داستانهای اصیل ایرانی، دوم، تربیت کودکان با بهترین خصیصههای انسانی، سوم آشنا سازی کودکان با فضای فکری، روحی و زندگی مردمان قدیم و در نهایت راهیابی به قلبهای کوچک اما مهربان بچهها بود.
داستان به دنبال فلک از مرد فقیر آغاز میشود. این مرد هر کاری که میکند به نتیجه نمیرسد. او آنقدر غصه خورده که دیگر مریض هم شدهاست. اما باید چه کند که از این راه رهایی پیدا کند؟ پس از چند شبانه روز فکر او تصمیم گرفت به دنبال فلک برود. او فکر میکرد که مقصر تمام بدبختیهایش فلک است. بالاخره روزی راهی این سفر شد. در راه که میرفت ابتدا به گرگی برخورد کرد. گرگ از او پرسید که به کجا میروی؟ مرد توضیح داد که میخواهد چه کار کند. گرگ به او سفارش کرد که وقتی فلک را پیدا کردی از او بپرس که چرا از سر من درد می کند. مرد حرف گرگ را قبول کرد و به راهش ادامه داد. سپس دوباره در راه به پادشاهی رسید. او در جنگ شکست خورده بود.پادشاه نیز به مرد سفارش کرد که علت شکستهای مکررش را از فلک بپرسد. مرد درخواست پادشاه را بپذیرفت و به راهش ادامه داد. در راه به دریا رسید اما نمیدانست که چگونه باید از این دریا عبور کند. به همین دلیل بر لب ساحل نشسته بود و غصه میخورد که دید ماهیی به ساحل آمد. مرد دلیل گریه و زاریاش را برای ماهی تعریف کرد. ماهی نیز به او گفت که او را به آن طرف دریا میرساند فقط باید سوال را نیز از فلک بپرسد. مرد قبول کرده با ماهی به آن طرف دریا رفت. زمانی که به خشکی رسید، یک باغ بسیار بزرگ را دید، که انتهایش مشخص نبود. زمانی که قدم به باغ گذاشت دید که یک طرفه باغ سبز آباد و دیگر طرف با خشک و بدون آب است. مرد در باغ پیری مردی را دید. او از باغبان پرسید که دنبال فلک میگردد پیر مرد گفت که فلک خودش است. سپس مرد فقیر خواستههای خود، پادشاه، گرگ و ماهی را بیان کرد. در ابتدا فلک زمین مرد فقیر را به او نشان داد که بیابانی خشک و بیآب بود. سپس مرد فقیر خودش بیل را برداشت و آب را به سمت زمین اش روانه کرد. فلک به او گفت که دوای درد ماهی ضربه به سرش است تا آن مروارید درشتِ درون دماغش بیرون بیاید. دوای درد پادشاه این است که دست از مرد بودن بردارد و به طبیعت خودش باشد. او باید ازدواج کند. پادشاه دختر است و خود را جای مرد قرار دادهاست. دوای درد گرگ نیز خوردن مغز یک آدم احمق است. مرد فقیر خوشحال شده و سریعاً از باغ خارج شد. او به ماهی رسید و دوای درد ماهی را گفت. اما هر چقدر ماهی التماسش کرد، که مرد نجاتش دهد مرد هیچ کمکی به او نکرد. سپس ماهی او را به آن طرف دریا رساند. مرد فقیر به پادشاه رسید و به او علت مشکلاتش را گفت. دخترک از مرد خواهش کرد که با او ازدواج کند. او قول داد تا تاج پادشاهی را بر سر مرد بگذارد. اما مرد اینبار هم قبول نکرد. سپس رفت و رفت تا به گرگ رسید. گرگ از مرد فقیر پرسید چرا با ملکه ازدواج نکرده و چرا آن مروارید بزرگ را از دماغ ماهی نگرفته است. مرد گفت که بعد از آن که آب را به زمینش رسانده است، دیگر نیازی به این جور چیزها ندارد. اما دوای گرگ خوردن مغز انسان احمق بود و چه کسی احمق تر از این مرد فقیر؟
با اقتباس از داستان به دنبال صمد بهرنگی، جمعی از نویسندگان از جمله منوچهر کریمزاده داستانی فارسی آذری را به نام به دنبال فلک فلکین دالیجا منتشر کرد. این کتاب توسط انتشارات چوک منتشر شدهاست.
کتاب صوتی به دنبال فلک برای اولینبار در سال 1396 با انتشارات کانون فرهنگی چوک منتشر شد. گویندگان این کتاب صوتی مائده مرتضوی، مهدی رضایی و علی شمسی است. این کتاب بار دیگر در سال 1399 با کمک انتشارات آوا خورشید منتشر شد. گوینده این کتاب صوتی الهام پاوهنژاد است. گویندهی کتاب پیشروی شما، بانو الهام پاوهنژاد است. شما میتوانید کتاب صوتی «به دنبال فلک» به قلم صمد بهرنگی، گویندگی الهام پاوهنژاد و انتشارات آوا خورشید را از همین صفحه در فیدیبو دانلود و تهیه نمایید.
الهام پاوه نژاد در شهریور سال ۱۳۵۰ در تهران چشم به جهان گشود. او از کوکی علاقه بسیاری به بازیگری داشت. خانم پاوهنژاد پس از آن که دیپلم خود را در رشته علوم تجربی دریافت کرد، وارد دانشگاه شد. او فارغ التحصیل دانشگاه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در رشتهی تحصیلی بازیگری و کارگردانی است. پاوهنژاد فعالیت حرفهای خود را در هنر از سال ۱۳۶۹ با بازی در تئاتر ساحره سوزان آغاز کرد. او پس از این نمایش تئاتر به سرعت راه خود را به تلویزیون و سینما را باز کرد. اولین کار هنری او در تلویزیون با فیلمی به نام همسران در سال ۱۳۷۳ بود. از آثار منتشر شده توسط این بانوی هنرمند میتوان به تصویر یک رویا، امین و مینا، ترانه مادری، یلدا، شاهگوش، آسه آسه قصه قصه، مانکن، زندگی با چشمان بسته، دیشب باباتو دیدم آیدا و ... اشاره کرد. از فعالیتهای الهام پاوهنژاد در زمینهی تئاتر نیز باید از سه گانه اورنگ، تراس، جشن مرغابی وحشی، چیستا، فراموش نامه و ... نام برد.
صمد بهرنگی در دومین روز از تیرماه ۱۳۱۸ در تبریز زاده شد. او فارغ التحصیل دانشسرای عالی پسران تبریز بود. در همان جا بود که اولین آثار خود را در روزنامه دیواری مدرسه منتشر میکرد. بهرنگی یک سال پس از اتمام دوران تحصیل در دانشسرا، وارد دانشگاه ادبیات فارسی و زبان های خارجی شد او به تحصیل در رشته زبان و ادبیات انگلیسی پرداخت. صمد بهرنگی تا آخر عمر خود یک معلم بود و تلاش بسیاری برای سواد آموزی به تمامی بچه های ایران به ویژه بچه های روستاهای دور افتاده در آذربایجان کرد. صمد بهرنگی یکی از کسانی بود که تلاش بسیاری برای تاسیس سپاه دانش کرد. اما به دلیل نوشتن داستان هایی که گاهی رنگ و بوی سیاسی داشت بسیار اذیت شد. او چند ماهی مجبور به ترک دبیرستان شد و نتوانست تدریس کند. اما پس از تبرئه در دادگاه دوباره به سر کارش بازگشت. بهرنگی در سال ۱۳۳۹ نخستین داستان خود را به نام عادت نوشت. داستان های او برای کودکان نوشته شده است. داستان هایی که ریشه در فرهنگ، زبان و ادبیات ایران زمین دارد. به علاوه او داستان های قدیمی آذربایجانی را نیز زنده کرده است. بهرنگی گرایش سیاسی خاصی نداشت. اما با انتشار دو کتاب به نام ماهی سیاه کوچولو و الدوز و کلاغها بسیار میان گروهک فداییان خلق طرفدار پیدا کرد. گروهک فداییان خلق اعلام کردند که مضامین به کار رفته در این کتاب بسیار شبیه به عقاید آنها است. صمد بهرنگی فراتر از نوشتن داستانهای کودکان بسیاری از کتابها را به زبان فارسی ترجمه کردهاست. آثار او برای اولین بار در سال ۱۳۷۳ در ایران منتشر شد. این دوست از دست رفته کودکان در سال ۱۳۴۷ زمانی که ۲۹ سال داشت بر اثر غرق شدن در رود ارس درگذشت. در مورد فوت این نویسنده شایعات بسیاری وجود دارد. بسیاری معتقدند که بهرنگی کشته شده و بسیاری دیگر اعتقاد دارند که او فقط غرق شدهاست. در مورد مرگ صمد بهرنگی کتابهای بسیاری مانند از آن سالها و سالهای دیگر از حمزه فراهتی برادرم صمد بهرنگی از اسد بهرنگی و ... منتشر شدهاست. فراتر از کتاب هایی که در مورد مرگ نوشته شده کتابهای بسیاری درباره زندگی او نیز نوشته شدهاست. برای مثال کتاب صمد جاودانه شد از علی اشرف درویشیان، کتاب جمعه، کتاب یادمان صمد، کتاب صمد: ساختار اسطوره از محمدهادی محمدی و ... نمونههایی از این آثار هستند. از آثار منتشر شده توسط او میتوان به موش گرسنه، الدوز و کلاغها، بز ریش سفید و ... اشاره کرد.
مرد ذوق زده پرسيد «اي فلك! اول بگو بدانم اين باغ بي سر و ته با اين درختهاي تر و تازه و بوتههاي پلاسيده مال كيست؟»
فلك جواب داد «مال آدمهاي روي زمين است.»
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 7.۰۱ مگابایت |
مدت زمان | ۰۷:۳۹ |
نویسنده | صمد بهرنگی |
راوی | الهام پاوه نژاد |
ناشر | آوا خورشید |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۹/۰۶/۱۵ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
مسخره و چرت
عالیه