وحشی بافقی یکی از شاعران بزرگ تاریخ ایران است که او را بهواسطه اشعار بسیار غمگین و عاشقانهاش میشناسند. زیباترین اشعار عاشقانه و غمگین تاریخ غزل ایران را میتوانید در آثار این شاعر بلند آوازه پیدا کنید. او که از شاعران بزرگ سده دهم محسوب میشود، توانسته است غم وجودش را در دل اشعار خود هویدا کند.n>
مولانا کمال الدین و یا مولانا شمس الدین محمد وحشی بافقی، یکی از شاعران بزرگ تاریخ ایران در سال ۹۳۹ هجری قمری در شهرستان بافق استان یزد متولد شد. او در خانوادهای متوسط بزرگ شد. پدرش کشاورزی میکرد و برادر بزرگش مرادی بافقی اهل شعر و ادب بود و گاهی او را با خود به محافل ادبی میبرد. برادرش قبل از آن که او به شهرت برسد از دنیا میرود و وحشی بافقی بعدها در اشعار خود از او یاد میکند. او تحصیلات ابتدایی خود را در شهر یزد گذراند و سپس در کنار برادرش «مرادی بافقی» و اساتیدی از جمله «شرفالدین علی بافقی» علم ادب را یاد گرفت و پس از آن مدتی به کاشان رفت.
وحشی بافقی بهدلیل انزواطلبی که داشت این تخلص را برای خود انتخاب کرد. وحشی در گذشته بهمعنای «گوشهگیر» بوده است و با مفهوم امروزی آن کاملا تفاوت دارد. این شاعر را فردی میدانند که نوعی زندگی دور از جمع را انتخاب کرده تا امور مادی فریبش ندهند.
مولانا شمس الدین محمد وحشی بافقی دروصف پادشاهان و فرمانروایان شعر میسرود و از این طریق کسب درآمد میکرد. او از شاعران بزرگ سده دهم است که آوازه اشعار او هند نیز رسیده بود. ایشان در زمان پادشاهان صفوی همچون شاه طهماسب صفوی، شاه اسماعیل ثانی و شاه محمد خدابنده زندگی میکرد. وحشی در برخی اشعارش شاه طهماسب را بهخاطر فضیلتهای اخلاقیش ستوده است. این شاعر پس از آن که در شرودن شعر کمی تبحر پیدا کرد، به کاشان مهاجرت کرده در آن جا به مکتبداری مشغول میشود. او پس از مدتی به زادگاهش یزد برمیگردد و به سرودن شعر در ستایش فرومانروایان آن زمان میپردازد. تنها منبع درآمد به اصلاح بخور و نمیر بافقی در شهر یزد از راه سرودن شعر در وصف بزرگان آن زمان بود. پشتیبان اصلی او «میر میران» حاکم وقت یزد بوده است. او همچنین قصیدهای طولانی در وصف شاه طهماسب نیز سروده است. در عوض شاعر نامداری دیگری مانند فرخی سیستانی که در قرن پنجم میزیست و یکی از ثروتمندترین شاعران فارسی زمان بوده است. چرا که قصیدههایی در مدح سلطان محمود غزنوی مینوشت و به مقام ماک الشعارای دربار رسیده بود. او بعد از مرگ سلطان محمود هم اشعاری در وصف سلطان مسعود سرود و بهدین شکا تا پایان عمر در رفاه زندگی کرد.
قطع به یقین وحشی بافقی یکی از غزلسرایان بزرگ تاریخ کشورمان محسوب میشود. مضمون اشعار او بیشتر عشقهای بیسرانجام، گله و شکایت از مشکلات زندگی و شرح پریشانی است. کتاب «کلیات وحشی» وی حدود ۹ هزار بیت دارد که اشعار آن علاوه بر غزل در قالبهای دیگری نیز سروده شدهاند. از آثار او که اهمیت فراوانی دارد، میتوان به دیوان اشعار وحشی بافقی شامل ۹ هزار و ۷۶ بیت در قالبهای غزل، قطعه، قصیده، رباعی، ترکیب بند، ترجیع بند، مخمس و مثنوی اشاره کرد که در آن غزلی در وصف و ستایش امام هشتم شیعیان، امام رضا (ع) سروده است. وحشی منظومهای به نام «ناظر و منظور» دارد که ۱۵۶۱ بیت دارد. که از عشق مابین پسران شاه و وزیری را بر یکدیگر روایت میکند. دیگر منظومهی عاشقانهی او «فرهاد و شیرین» یا «شیرین و فرهاد» است که به استقبال از «خسرو و شیرین» نظامی گنجوی رفته است. مثنوی نخستین سال ۹۶۶ به پایان رسید و ۱۵۶۹ بیت است و اما مثنوی دوم که از شاهکارهای ادب دراماتیک فارسی است در همان عصر شاعر شهرت بسیار پیدا کرد اما او کمی بیشتر ۱۰۷۰ بیتش را سرود و باقی آن را وصال شیرازی، شاعر نامدار سده سیزدهم هجری سروده و با افزودن ۱۲۵۱ بیت آن را به پایان رسانید. بعدهها صابر شیرازی هم حدود ۳۰۴ بیت به این منظومهی فاخر افزود. مثنوی معروف دیگری که وحشی به پیروی از نظامی گنجوی سرود، «خلد برین» است که بر وزن مخزنالاسرار نظامی گنجوی است. مثنویهای کوتاهی از هم در مدح و هجو سرده شده است که هیچوقت به شهرت سایر آثارش نرسید.
یکی از بهترین نمونههای اشعار عاشقانه فارسی را در آثار وحشی بافقی باید جستوجو کنید. او نهایت دلدادگی و دلباختگی نسبت به معشوق را با بیانی زیبا در اشعارش ابراز میکند. او در غزلهایش روایتهای اتفاق افتاده بین خود و معشوقش را با ظرافت هرچه تمامتر بیان میکند. این شاعر در اشعار خود از کلمات بسیار ساده ولی در عین حال جذاب برای شعر سرودن انتخاب میکند. همچنین در اشعار او کمتر واژه و ترکیبی به سبک و زبان عربی پیدا میکنید. این در حالی است که در آن زمان بین شاعران مرسوم بود تا از کلمههای دشوار و عربی در اشعارشان بهره بگیرند. سادگی اشعار بافقی باعث شده است تا او بتواند نظر عموم مردم را جلب کند.
کتاب حدیث شب و معشوق گلچینی از اشعار عاشقانه است که به دست شاعرانی از جمله وحشی بافقی و سهراب سپهری سروده شده است.
وحشی بافقی در سال ۹۹۱ هجری قمری در سن ۵۲ سالگی درگذشت. در منابع مختلفی علت مرگ او را تب شدید دانستهاند اما علت مشخص و دقیقی برای آن بیان نشده است. آرامگاه وی در محلهای معروف به کوچه آروک (اهرٌک) که در آن جا هم زندگی میکرد دفن شد. مقبره او سنگی مرمرین داشت. وحشی بافقی وصیت کرده بود که روی سنگ قبرش این شعر را بنویسند:
روی قبرم بنویسید وفادار برفت / آن جگر سوخته خسته از این دار برفت
اولین آرامگاه وحشی بافقی در زمان آخرین پادشاه سلسله صفوی توسط فردی بنام محمد علی بیگ ناظر ساخته شد. سپس «شمس الدین محمد بافقی» روی آن گنبدی میسازد که تا سال ۱۰۸۲ قمری این بنا سالم بوده است. رضا خان اختلافهای گستردهای با خوانین بختیاری داشت. حاکم آن زمان شهر یزد «مدبر نوری» برای نشان دادن خوش خدمتی خود به رضا خان در سال ۱۳۱۲ ه.ش این بنا را تخریب میکند. او حتی سنگ قبر واین شاعر را میفروشد اما یاد و خاطره این مرد بزرگ هرگز از بین نمیرود و بنایی یادبود در مرحله پیر و برج بوستان وحشی بافقی ساخته میشود که کار مرمت آن در سال ۱۳۵۸ به پایان میرسد. امروزه آرامگاه وحشی در محله پیر و برج روبهروی امامزاده شاهزاده فاضل در استان یزد قرار دارد. هر زمان که به یزد زیبا سفری داشتید میتوانید از آرامگاه این شاعر چیره دست هم دیدن کنید.
یک ترکیب بند منحصر به فرد از بافقی که پریشان حالی وی را شرح میدهد. این شعر به دلیل آرایههای بسیار زیبایش، قلب هر خوانندهای را با خود همراه میکند؛
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید
قصه بی سر و سامانی من گوش کنید
گفت و گوی من و حیرانی من گوش کنید
شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی؟
سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی؟
نرگس غمزه زنش این همه بیمار نداشت
سنبل پر شکنش هیچ گرفتار نداشت
این همه مشتری و گرمی بازار نداشت
یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت…