مجله تایم(۱۳) در ژوئن ۱۹۹۱ این پرسش را مطرح کرد: «چرا؟ چرا شر رخ میدهد؟» لانس مورو روزنامهنگار در مطلب اصلی مجله، تعداد زیادی از شرور فراموشنشدنی را مرور میکند، از واقعه آشویتسِ هیتلر تا تجاوز صدام حسین به کویت، از به دار آویختن مردان سیاهپوست به دست کوکلسکلانها در ایالت میسیسیپی پیش از [اجرای] حقوق مدنی تا شیوع ایدز. مورو دقیقاً در مجلهای عمومی همان پرسشهای قدیمی را در مقالهای با عنوان ناخوشایندِ «شر» مطرح میکند. آیا شر امری وجودی است؟ یا عمل غیراخلاقی و غیرانسانی افراد است؟ درباره امور بد و مضر خارج از کنترل ما مثل بیماری، سیل و ناراحتی روانی چه میتوان گفت؟ آیا طبیعت مسئول است؟ چرا «شر» این همه جذاب شده و ذهن انسان را اینچنین به خود مشغول داشته و «خیر» کسالتبار و ملالآور شده است؟ آیا شُرور در جهت تحقق اهدافی رخ میدهند یا صرفاً به نحو اتفاقی ایجاد میشوند؟ چرا به نظر میرسد بشر از درک شرور و غلبه بر آنها عاجز مانده و نمیتواند از وقوع آنها ممانعت کند؟
افراد صاحبفکر پرسشهای نافذی درباره شر دارند و میخواهند بفهمند که این مسئله چه چیزی را درباره وضعیت آدمی آشکار میسازد. ران رزنباوم در یکی از مقالههای اصلی مجله نیویورک تایمز معنای شر را بررسی میکند. روی جلد مجله میخوانیم «بازگشت شر» و عنوان مقاله رزنباوم این است: «خیره شدن به قلبِ قلب تاریکی». مقاله رزنباوم صحنه به قتل رساندن دو پسر کوچک به دست مادرشان سوزان اسمیت را در شهر بوفالو در ایالت کارولینای جنوبی توصیف میکند. او واقعیتهایی را مرور میکند که اکنون همگان بهخوبی از آن آگاهی دارند:
سوزان اسمیت بچهها را در صندلی مخصوص کودکان در اتومبیل مزدای خود میگذارد و اتومبیل را در دریاچه جان دی لانگ غرق میکند. سپس برای پنهان کردن جرم، راه سختی را انتخاب میکند. با سوء استفاده از احساسات نژادپرستانه مدعی میشود که یک آمریکایی آفریقاییتبار اتومبیل و کودکان وی را دزدیده است. او با حالت یأس و ناامیدی در تلویزیون ظاهر میشود و برای یافتن دزد اتومبیل و کودکانش درخواست کمک میکند. اما نُه روز بعد اعتراف میکند که مایکل سهساله و آلکس چهاردهماهه را خودش کشته است.
رزنباوم این نکته را اظهار میکند که روزنامهای محلی کار اسمیت را «عملی شرورانه» نامیده است. نکته حساس این اظهارنظر بیان آن از سوی یک رسانه خبری سکولار [غیردینی] است. در عصری که رسانههای الکترونیکی و چاپی نوعاً «نسبیت ارزشها» را مسلم میگیرند و از پرداختن به مسائل دشوار درباره اخلاق، الاهیات، معنای زندگی و جایگاه ما در کیهان پرهیز میکنند، ناخواسته چنین اظهارنظری ابراز شد.