رایان هالیدی طراح راهبردِ رسانه و متخصص هک رشد بازاریابی میباشد. او بعد از رها کردن دانشگاه در ۱۹ سالگی، به کارآموزی برای «رابرت گرین» نویسندهی کتابِ « ۴۸ قانون قدرت» مشغول شد و برای چند سال سرپرستِ بازاریابیِ شرکتِ «امریکن اِپَرِل» بود. هالیدی نویسندهی چندین کتاب، از جمله: «به من اعتماد کن، دارم دروغ میگم» «اعترافاتِ یک متقلبِ معمولی» «بازاریابی بوسیلهی هکر رشد» «مانع؛ چارهی کار شماست» و «نَفس؛ دشمن شماست» میباشد.
در بسیاری از جنبههای مختلف زندگی، ما بر اساس نفسمان تصمیمگیری میکنیم که این تصمیمها هم اکثراً اشتباه هستند و مشکلساز میشوند.
زمانیکه شما فکر میکنید از بقیه بهترید و همهی جوابها را میدانید و ارزشهای شخصیتان را با ارزشتر از ان چیزی که در واقعیت وجود دارد ارزیابی میکنید؛ اعتماد به نفس، تبدیل میشود به تکبر.
نَفس اکثراً مقداری از هویتِ خودمان را در ادراکِ شرایطِ پیش امده دخیل میکند. دراصل، نَفس بیشتر به ظواهر توجه میکند تا واقعیت.
زمانیکه ما در زندگی با چیزهایی پیچیده روبرو میشویم یا مثلاً وقتی با عدمِ اطمینان و ابهام روبرو میشویم، سعی میکنیم خودمان را غرق کار، یا وظیفه یا فعالیتمان کنیم تا بتونیم نسبت به خودمون حسِ خوبی بدست بیاریم ولی در واقعیت قضیه اینه که داریم از مشکلاتمان فرار میکنیم.
هرچقدر بیشتر یاد بگیرید، بیشتر با چیزهایی روبرو میشوید که یاد نگرفتهاید. اگر شما همواره دوست داشته باشید که چیزهای جدیدی را کشف کنید و مرزهای دانشتان را دائماً گسترش دهید، این نه تنها به شما کمک میکند که پیشرفتتان ادامه دار باشد، بلکه نَفستان را هم کنترل میکند. و اگر شما فکر کنید که همه چیز را میدانید، همانجا یادگیریتان متوقف میشود.
اعتماد به نفس بر اساسِ حقایق و تجربیات و اطلاعات بوجود میاید، اما نَفس مغرور، برمبنای چیزهای که ما آرزو میکنیم شرایط انجوری باشد، بوجود میایند.