درباره مردم شناسی روایت های زنانه از دوران دفاع مقدس
جنگ از مهمترین رویدادهای تاریخسازی است که در شکلگیری هویت و تغییرات آن در حیات هر ملت نقش عمدهای دارد. انسانها بعد از پایان یافتن جنگ درصدد حفظ یاد و خاطرات آن بر میآیند. تنوع و تکثر روایان و زاویه دیدهای متفاوتشان روایات متعددی را در خصوص جنگ تحمیلی رقم میزند که تنها در صورت کنار هم قرار دادن آنها میتوان به تصویری واقعی از جنگ تحمیلی رخ داده، نزدیک شد. روایات مردم درگیر در جنگ و یا آنها که درگیری مستقیمتری داشتهاند مانند افراد در جبهه و خانوادههای آنها در دسته روایتهای پویا قرار میگیرد.
جنگ همواره اثرات منفی بر زندگی زنان داشته است. گرچه زنان یکی از اصلیترین قربانیان جنگ محسوب میشوند اما عامل بقای جامعه خود و کلید حل مشکلات آن هستند (مرتوس، ۱۳۸۳، ۱۳).
این پژوهش مصاحبههای عمیقی با زنانی که بهطور مستقیم و غیرمستقیم جنگ تحمیلی را تجربه کردهاند انجام داده است و از مصاحبههای منتشر شده هم بهره برده است تا بتواند روایتهای شفاهی زنان از روزهای دفاع مقدس را در کنار هم قرار دهد و در نهایت روایتی زنانه از جنگ تحمیلی ارائه نماید.
جنگ به لحاظ گستره تأثیراتی که بر زندگی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی افراد دارد و همچنین حجم انبوه تغییرات اجتماعی که به دنبال میآورد، متغیر مهمی در تحول حیات اجتماعی جوامع محسوب شده و تأثیر شگرفی در شکلگیری تاریخ یک جامعه و دگرگونی آن دارد. یکی از وجوه ماندگار و متداوم هر جنگی خاطرات به جای مانده از آن است که تا مدتها در ذهن کسانی که به نوعی با آن درگیر بوده و تجربهاش کردهاند باقی میماند. این خاطرات بر خلاف خود جنگ که محصور در یک برهه زمانی و مکانی خاص بوده و تمام میشود، در طول زمان و مکان امتداد یافته و حلقه واسطی بین گذشته، حال و آینده میشوند. همانطور که وینتر و سیوان میگویند: «جنگ بیشک زمان تجربههای تأثیرگذار و منحصر به فرد است که تاثیر نیرومندی بر خاطره فردی و اجتماعی میگذارد» (وینتر و سیوان، ۱۳۸۷، ۶۸). در طول جنگ، چنانکه قابل انتظار است، همهچیز معنا و مفهوم دیگری پیدا میکند. بخشهای خاصی از خاطرات، باورها و اسطورهها برجسته میگردد و حتی رفتارهایی از انسانها بروز میکند که با شیوهی حاکم بر زندگی در دوره صلح قابل مقایسه یا توضیح نیست (نبوی، ۱۳۸۴، ۸۶). در زمان جنگ، جامعه که احساس میکند تمامیت آن از سوی «دیگری» در خطر قرار گرفته است، وارد وضعیتی دفاعی میشود. از اینرو اولویتهای جامعه دگرگون میشود و انتظار میرود که همگان، در درجه نخست، خود را سرباز بدانند و برای رفع خطر بشتابند؛ اما پایان جنگ به معنای آغاز دورهای دیگر است، چرا که «آرام آرام دردها کاسته میشود» و جنگ به جرگه میراث مشترک ملتها در بطن تاریخ میپیوندد (بوتول، ۱۳۷۷، ۱۹۲). به عبارت دیگر، جامعه از وضعیت دفاعی خارج میشود، زندگی به تدریج به حالت عادی (پیش از نبرد) باز میگردد و بازسازی خرابیها مورد توجه قرار میگیرد. این تغییرات به معنای دگرگونی دوباره اولویتهای جامعه و تنظیم رفتار در چارچوب منطق دورهی صلح و آرامش و در یک کلام ورود به دنیای روانی دیگری است.